محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی

در پی منویات و تاکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم حمایت از گسترش جریان‌های اصیل زبان و ادبیات فارسی در بین مردم، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با همراهی جمعی از شاعران پیشکسوت و استادان عرصه شعر و ادب، نسبت به تشکیل و راه‌اندازی محافل ادبی در سراسر کشور، با محوریت کتابخانه‌های عمومی استان‌های مختلف و هدایت شاعران و پژوهشگران مطرح هر استان، اقدام کرد.
این اقدام با هدف نهادینه کردن فرهنگ مشارکت عمومی برای انجام فعالیت‌های ادبی در کتابخانه‌ها و تمهید زمینه اعتلای آن، تقویت و راه‌اندازی محفل‌های ادبی در کتابخانه‌های عمومی برای ایجاد انگیزه نسبت به شعر و ادبیات فارسی و همچنین ساماندهی نیروهای متعهد و متخصص ادبی به منظور ایجاد تحول فرهنگی در خدمات کتابخانه‌ها انجام شد.

ویژه برنامه مجازی «حماسه سرایان» در استان اردبیل برگزار شد؛

عصر عاشورا به عالم انقلاب افتاده بود

حماسه سرایان

در آستانه شب دهم ماه محرم، پنجمین برنامه حماسه سرایان، با شعر خوانی و مدیحه سرایی غلامرضا هادی از برجسته ترین شاعران آئینی و مدیحه سرایی اردبیل برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان اردبیل، پنجمین  روز برگزاری مراسم همایش نوحه سرایی نواحی مختلف کشور با عنوان « حماسه سرایان» با مشارکت استان های، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، کردستان، کرمانشاه و ایلام  برگزار شد.

این برنامه در استان اردبیل با حضور پروانه رضاقلیزاده، مدیر کل کتابخانه های عمومی استان و شعر خوانی غلامرضا هادی از شاعران برجسته آئینی برگزار شد.

ابیات قرائت شده در این مراسم که در احوالات قتلگاه امام حسین (ع) است به شرح ذیل تقدیم می شود:

عصر عاشورا به عالم انقلاب افتاده بود

چون دل زینب زمان در اضطراب افتاده بود

درمیان مسجد گودال دشت کربلا

ساجدی در سجده چون ام الکتاب افتاده بود

در مسیر علقمه مشک و علم، بازو و دست

پیکیری خونین چو بی شهپر عقاب افتاده بود

دود و خاکستر فضا را آنچنان پر کرده بود

جلوه سیمای مهر اندر حجاب افتاده بود

لنگ لنگان می خرامید آفتاب اندر سما

گوئیا در سیر خود او از شتاب افتاده بود

باد با آرامی از اجساد خونین می گذشت

روی رخسار شهیدان خون نقاب افتاده بود

باد می بوسید روی لاله های سرخ را

لاله ها صد چاک و خندان در گلاب افتاده بود

باغبانان را به سوی لاله ها ره بسته بود

ولوله در بین آل بوتراب افتاده بود

دجله می نالید و آب آواره بود و شرمسار

چون که دور از عترت ختم مآب افتاده بود

سربه ساحل می زد و شرمنده می پوئید ره

قطره های خون سقا روی آب افتاده بود

در میان دجله می پیچید بر خود همچو مار

چون که آتش در دلش از اشک ناب افتاده بود

کس برای آب دیگر قیمتی قائل نبود

دجله و علقم به شکل یک سراب افتاده بود

در دل گهواره طفلی پر نمی زد بهر آب

آب چون علی اصغر دگر از پیچ و تاب افتاده بود

دیگر انجا نه هما بود و نه طوطی نی هزار

گلشن اندر دست ناپاک غراب افتاده بود

« هادیا» گر با توسل می سرودی شعر را

بند بند شعر تو ختم الخطاب افتاده بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۰۶
دبیر محافل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی