محفل ادبی کریمانه به مناسبت دهه کرامت در تهران برگزار شد
با حضور شاعران مطرح کشوری؛
محفل ادبی «کریمانه» به مناسبت دهه کرامت در تهران برگزار شد

به مناسبت دهه کرامت، نشست ادبی «محفل کریمانه» به همت محفل ادبی آهوانه کتابخانه نیروی زمینی استان تهران با همکاری کانون خادمیاران رضوی استان، در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران، به مناسبت دهه کرامت نشست ادبی «محفل کریمانه» به همت محفل ادبی آهوانه کتابخانه نیروی زمینی استان تهران با همکاری کانون خادمیاران رضوی استان و حضور شاعران برجسته کشوری در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.
این محفل ادبی به دبیری و اجرای نصیبا مرادی و به همت کبری عظیمی؛ مسئول کتابخانه عمومی نیروی زمینی ومرضیه یگانه مسئول کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد و طی آن شاعران مطرح کشوری همچون محمود اکرامی فر، رضا اسماعیلی، مصطفی محدثی خراسانی و عبدالرحیم سعیدی راد، دبیرکانون خدمت رضوی شعر و ادب استان تهران از جمله میهمانان ویژه در نشست به شعرخوانی و بیان مطالبی در اهمیت شعر آیینی پرداختند.
در ادامه این محفل محمود اکرامی فر به عنوان دبیر محافل ادبی کتابخانه های عمومی استان تهران معرفی و سپس از فاطمه کاشفی دانا، عضو کتابخانه عمومی دانشمند شهر تهران، برگزیده ملی در بخش فردی رشته نقاشی کودک یازدهمین جشنواره کتابخوانی رضوی کشوری که به عنوان نماینده برگزیدگان استان تهران در این مراسم حضور داشت تقدیر به عمل آمد.
اجرای چند سرود توسط گروه هنری شمیم یاس از دیگر بخش های جذاب این محفل ادبی بود که مورد استقبال علاقمندان به شعر و کتابخوانی و اعضای حاضر در نشست قرار گرفت.
گفتنی است، محمود اکرامی فر، نغمه مستشار نظامی، سمانه رحیمی، رضا اسماعیلی، مصطفی محدثی خراسانی، الهام صفالو و سید حبیب حبیب پور از جمله شاعرانی بودند که در این محفل ادبی به شعرخوانی در وصف امام رضا (ع) پرداختند.
غزلی از محمود اکرامی فر، دبیر محافل ادبی استان تهران در وصف امام رضا(ع)
با وجود سایه آن خورشید می خواهم چکار؟
جام جم، افسانه ی جمشید می خواهم چکار؟
آفتاب صبح مشهد در دل من جاری است
سایه ی بی اعتبار بید می خواهم چکار
من که از صحن عتیقت تا خدا پر می کشم
عمر نوح و دولت جاوید می خواهم چکار
عیدی من هرشب از باب الجوا ت می رسد
سال نو دیدار صبح عید می خواهم چکار
می رسد از ناودان رحمتت شرب مدام
گیرم ابری روز و شب بارید، می خواهم چکار
بنده ی شاه خراسانم که لطفش دایم است
آن دلی که غیر از او را دید، می خواهم چکار
غزلی از نغمه مستشار نظامی
اگر یک صندلی در کوپه ی آخر نگه داری
قطاری را فقط یک ساعت دیگر نگه داری
اگر یک ساعت دیگر، کنار کوپه ی آخر
نگاه مهربانت را به سمت در نگه داری
اگر وقتی کبوتر ها به گنبد بال می سایند
برای بال پروازم فقط یک پر نگه داری
برای دیدنت شمع دلم از شوق می رقصد
اگر تو آتشم را زیر خاکستر نگه داری
اگر لایق بدانی شعر دلتنگ نگاهم را
بخوانم، بشنوی، در سینه ی دفتر نگه داری
اگر نام مرا در بین مشتاقان دیدارت
به عنوان کنیز حضرت مادر نگه داری
اگر قسمت شود پای پیاده می رسم، شاید
مرا وقت شفاعت در صف محشر نگه داری
شعری از سمانه رحیمی
خوش به حال کبوتران حرم که در آغوش نور مهمانند
بی هراس از عبور تند زمان در کنارت همیشه می مانند
خوش به حال کبوتران حرم که تو را لحظه لحظه می بینند
روی گنبد کنار گلدسته می نشینند و روضه می خوانند
خوش به حال کبوتران وقتی اذن پرواز از تو میگیرند
در طوافت هجومِ دلهره را از پر و بال خویش می رانند
حَرَمت نقطه ی امان شده است قلبهای اسیر و حیران را
گام هایی که بی قرار تواَند دیدگانی که غرق بارانند
تو غریبی و خوب میفهمی اضطراب دل غریبان را
زائرانی که کنجی از حَرَمت، ذکر اَمَّن یُجیب میخوانند
چه کنم با دلی که دلتنگ است چه کنم با خیال هر شب تو
غزلم در مسیر پایان و درد و دلهای من فراوانند
کاش من هم کبوتری بودم گوشه ای از بهشت مشهد تو
تا هزاران نگاه بارانی از نگاهم غبار بنشانند
یا امام رئوف قلب مرا با تمام سیاهی اش بپذیر
دردهای به هم گره خورده همه در آرزوی درمانند
چند دوبیتی از رضا اسماعیلی
تو نور کمال فصل بسماللهی
در ظلمت فتنه، شبچراغ ماهی
تو رمزگشای واژهی توحیدی
تو معنیِ لاالهالااللهی
*****
غم نیست که مشهد حضورت دور است
یا چشم من از ندیدنت، بینور است
ایمان به تو دارم و خیالم تخت است
وقتی تو طلب کُنی، زیارت جور است
*****
تهران ـ مشهد، مگو که خیلی راه است
این راه که روشن از شُهود ماه است
تهران ـ مشهد، قسم به خورشید توس
عاشق بشوی، مسافتی کوتاه است
******
تهران ـ مشهد، نسیم گُل، بوی جان
لبخند به لب، به سینه شوقی پنهان
بوی خوش ثامنالحُجج میآید
ای تشنه لبان عشق! اینک باران
*****
هر چند در عاشقی مُردّد هستم
در درس خُلوص، دائماً رَد هستم
دلباختهام به گنبد زرد تو
من منتظر قطار مشهد هستم
غزل عاطفه الهام صفالو
نشسته ای به تماشای دانه چینی ما
غریب، با همه ی کثرت زمینی ما
تو از قبیله نوری و ما ز تیره ی شب
چرا رضا شده ماهی به همنشینی ما؟
شکسته آینه ی این حریم هم نشدیم
ندیده روی تو را چشم ذره بینی ما
دراین کلاس تو را بی حساب می خوانیم
امام فصل دهم از کتاب دینی ما!
کسی شبیه تو خواهد رسید، می دانم!
تویی ستاره ی تعبیر پیش بینی ما
اگرچه بال نداریم دلخوشیم که باز
نشسته ای به تماشای دانه چینی ما.
چند دوبیتی از سید حبیب حبیب پور
آقا! سلام اومد به پابوس
یک زایر از شهر " آبادان"
صلوات بر تو که غریبی
آقا علی موسی الرضا جان
*******
من اومدم دارم به دوشم
داغ بزرگ " متروپل " رو
در زیر اون آوار دیدم
با چشم خود یک باغ گل را
*****
هم کفتراتو دوست دارم
هم گنبد نورانی ات را
آقا خودت صبری عطا کن
زوار خوزستانی ات را
*****
گفتنی است، این محفل روز چهارشنبه ۱۸ خرداد ماه ساعت ۱۴ به دبیری نصیبا مرادی با شعرخوانی شاعران رضوی و اجرای گروه سرود «شمیم یاس» با حضور جمعی از شاعران، کتابداران و علاقمندان شعر و ادب در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.