محفل شعر «صحن سبز و خون سرخ» در آذربایجانغربی برگزار شد
با هدف گرامیداشت مقام شهدای حرم مطهر شاهچراغ(ع)؛
محفل شعر «صحن سبز و خون سرخ» در آذربایجانغربی برگزار شد

به همت محفل ادبی هاتف، محفل شعر «صحن سبز و خون سرخ» در راستای گرامیداشت مقام شهدای حرم مطهر شاهچراغ(ع)برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی آذربایجانغربی، در راستای گرامیداشت مقام شهدای حرم مطهر شاهچراغ(ع) محفل شعر «صحن سبز و خون سرخ» با حضور دبیر و اعضای محفل ادبی هاتف در سالن استاد شهریار کتابخانه مرکزی این استان برگزار شد.
مصطفی قلیزاده علیار، دبیر محفل ادبی هاتف ضمن تسلیت شهادت جمعی از زائران و خادمان حرم حضرت احمد بن موسی(ع) و اعلام همدردی با مردم شریف استان فارس و خانواده های معظم شهدای حادثه تلخ تروریستی حرم حضرت شاهچراغ(ع) اظهار داشت: احمد بن موسی بن جعفر(ع)، از فرزندان امام کاظم(ع) و از برادران شهید امام رضا (ع) است که پس از هجرت برادرش، با عده زیادی راهی ایران شد و در شیراز گرفتار حیله گریهای مامون شد و به شهادت رسید. حرم ایشان، سومین حرم پراهمیت برای شیعه در ایران است؛ شاعران و اهل قلم همواره در طول تاریخ در انتقال حقایق نقش بی بدیل و رسانه ای داشته اند و در حادثه جانسوز اخیر نیز با قلمزنی، در محکومیت این حادثه گام بر میدارند.
نازیلا کاظم علیلو، شاعر بومی و عضو محفل ادبی شعر زیر را خواند:
باز جاری شده خون ستم از حنجره ها
می چکد خون دل از کالبد پنجره ها
نورمان کور نموده ست دل شب پره ها
بارها دیده وطن فتنه ی صد گله ی گرگ
نشکند قامت این خاک سرافراز و سترگ
قصه کهنه ست، ولی نو شده دلقکهایش
ملعبه در ید خصمند، عروسک هایش
کاه مغزند تمامی مترسکهایش
همره قافله هستند و شریک دزدند
نوکر لاشخورانند، ولی بی مزدند!
روی در روی همه خصم، همه دشمن دون
پشت سرخنجر فربه شدگان از خم خون
چه جفا دیده درخت وطن از کرم درون
مالکا! باز بیا، باز علی را دریاب
هموطن در صف صفین، ولی را دریاب!
گر شما حامی ایرانی وایران و زنید
می توانید اگر از باغ هوس دل بکنید
چه نشستید، براین فاجعه هشتگ بزنید
آی غفلت زدگان، مسئله گر خون بازی است
خون او سرخ تر از هموطن شیرازی است؟
آی غفت زدگان، آی مجانین هوس
چه نشستید در این خاک دراین گور، قفس
حیف این خطه و این خاک و هوا،حیف نفس
می کشد درد جگر سوز، وطن از خود و غیر
چشم تاریخ به دنبال حبیب است و زهیر
تبسم رضازاده شدتی، شاعر بومی سروده خود را قرائت کرد:
حقــارت را رها کردند گلها
نماز خون به پا کردند گلها
به رسم عشقبازی با خداوند
چه ها آری چه ها کردند گلها
که با روح ودل نازک جهان را
پر از شور و نوا کردند گلها
و با گلبوسه بر سجاده هاشان
غم خود را دوا کردند گلها
درآغوش خدا رفتند با شوق
همه اورا صدا کردند گلها
بریدند اززمین وابستگی را
عنایت برخدا کردندگلها
در این تاریک دوران با چه شوری
جهان را همنوا کردند گلها
برای عشق و آزادی و اخلاص
وجود خود فدا کردند گلها
به وقت بندگی معراج رفتند
تن آماج بلا کردندگلها
به شیرازی که مهدعاشقان است
حرم را کربلا کردند گلها
در بخش دیگری از این محفل، علی حبیبی، شاعر بومی سروده خود با عنوان «داغی تازه» را خواند:
کشورم گشته عزادار به داغی تازه
باز هم لاله دمیده است به باغی تازه
بشکنید آینه را تا همه تکرار شویم
تا بروید به وطن شمع و چراغی تازه
باز هم چهره شیراز چراغانی شد
آنهم البته به سبکی و سیاقی تازه
شاه را گوی زند پرده ز رویش به کنار
شاهدی گفته که ای شاه، چراغی تازه
داغ یاران سفر کرده بهانه است حبیب
تا بگیری ز سفر کرده سراغی تازه
سیدحیدرعلی آران، حجت الاسلام مرتضی غیبی، غلامعلی کریمی، اتابک تیموری، علی امامی، حیدر بابایی و ... از دیگر شاعرانی بودن که در این محفل اشعار خود را قرائت کردند.
این محفل با تقدیر از چند تن از اعضای محفل ادبی هاتف پایان یافت.