در آئین شعرخوانی «خاکریز دانایی» مطرح شد؛
شاعران به واسطه قلم خود و با حضور در خاکریز دانایی، ادامه دهنده راه شهدا هستند

همزمان با چهل و سومین هفته دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران آئین شعرخوانی «خاکریز دانایی» به همت محفل ادبی رواق ادب اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی با حضور مدیرکل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی و جمعی از شاعران بومی در استودیو کتاب اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی، به مناسبت چهل و سومین هفته دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران آئین شعرخوانی «خاکریز دانایی» به همت محفل ادبی رواق ادب اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی و با همکاری سازمان بسیج مداحان و هیئات مذهبی خراسان رضوی با حضور حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر سبزیان، مدیرکل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی؛ محسن صابر، رئیس سازمان بسیج مداحان و هیئات مذهبی خراسان رضوی و جمعی از شاعران بومی در استودیو کتاب اداره کل برگزار شد.
در ابتدا حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر سبزیان، مدیرکل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی ضمن گرامیداشت سالروز شکست حصر آبادان، گفت: امروز چهارشنبه، روز زیارتی امام مهربانیها و داناییها است. مایه مباهات است که در این روز خجسته میزبان برگزاری این آئین در مشهد الرضا هستیم.
وی با اشاره به برگزاری محافل ادبی در سطح استان با هدف تقویت و پرورش قلم ادیبان، شاعران و نویسندگان نوقلم، افزود: دوران دفاع مقدس، نماد سربازانی است که در آن دوران با وضو پا در خاکریزها گذاشته و به پیشواز شهادت رفتند. امروز نیز در آئین «خاکریز دانایی» ادیبان با قلم خود همچون سربازان گام در خاکریز شعر و ادب نهادهاند.
سبزیان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره معمار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(قدسسره) تصریح کرد: امام راحل(ره) در آن دوران روح همبستگی، همدلی و «ما می توانیم» را در جوانان به وجود آورده و این اتفاق خجسته و نادر را در تاریخ ایران ثبت کردند. این برنامه را تقدیم میکنم به شهدای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، مدافعان حرم و سلامت که همچون ستارگان در سپهر سیاسی، اجتماعی، سلامت و امنیتی کشور عزیزمان، ایران در حال درخشش هستند.
در ادامه محسن صابر، رئیس سازمان بسیج مداحان و هیئات مذهبی خراسان رضوی ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس گفت: وظیفه امروز ما این است که به واسطه بازخوانی و روایتگری رشادتهای سربازان دفاع مقدس آن روزگار را ماندگار کنیم. امروز باید از نسلی صحبت کنیم که انقلاب اسلامی را رقم زده و آن را به سراسر دنیا صادر کرده است.
وی افزود: به عنوان نسل دوم انقلاب اسلامی ایران لازم میدانم بگویم، برای مسیریابی و جهت یابی مناسب باید یک شاخص را برای خود تعریف کرد. همانگونه که خورشید مسیر را در بیابان نمایان میکند، سربازان دوران دفاع مقدس نیز همچون این ستارگان میتوانند نقشه راه حرکت در مسیر انقلاب را به نسل امروز نشان دهند.
صابر از مداحان به عنوان فرماندهان معنوی و سردمداران مکتب اهل بیت(ع) در دوران دفاع مقدس یاد کرد و گفت: آنان نقش بسزایی در ترویج سبک و سیره اهل بیت(ع) در دوران دفاع مقدس ایفا کردهاند.
در ادامه شاعران در این آئین به خوانش اشعار خود پرداختند.
علیرضا خاکساری
آن لحظه های ناب را در یاد داریم
ما خاطرات از سوم خرداد داریم
بادست خالی شهر را ازاد کردیم
ان شب دل روح خدا را شاد کردیم
از دست دشمن خاک خود را پس گرفتیم
پس کوچه های پاک خود را پس گرفتیم
درسی به شمر و خولی جلاد دادیم
خاکستر صدام را بر باد دادیم
سربندمان نام امیرالمومنین بود
یک گوشه از پیکارمان فتح المبین بود
تاریخ را باید که بعد از ما بگویند
از برکت خون جهان ارا بگویند
عشق به میهن شهر را ساماندهی کرد
صیاد دلها جبهه را فرماندهی کرد
یادش بخیر اخلاص کار حاج احمد
چشم زمین محو وقار حاج احمد
حرف دل جامانده را اهنگران گفت
از غصه و درد و حماسه توامان گفت
از داغ سرداران بی پروا سرودند
با لحن غم ممد نبودی ها سرودند
با مردم ازاده ما در یک مسیریم
چیزی نمانده قدس را هم پس بگیریم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم
تا لشگر اسلام مان دارد اسامه
فتح الفتوح مسلمین دارد ادامه
فتح الفتوح از نسل سلمان بر می اید
این کارها از مرد میدان بر می اید
تعریف ما از مرد میدان حاج قاسم
ایینه ی عباس دوران حاج قاسم
بعد از شهادت هم سلیمانی حسینی ست
این خلصت زیبای ابناء خمینی ست
با خون خود طاغوت را بی ابرو کرد
دست منافق های مان را نیز رو کرد
نفرین به هرچه فتنه ی دشمن هراسی
لعنت به این شکل کثیف دیپلماسی
ما را سفارش می کند مولا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا...
...درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است
جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم
امروزه وقتی صحبت از جنگ اراده ست
واجبترین واجبات ما جهاد است
امروز هم آماده ی اذن جهادیم
محکم به پای آرمان ها ایستادیم
ما هم همانند ذبیح فاطمیون
هستیم خار دیگری در چشم صهیون
هم خواب را از چشم امریکا بگیریم
هم انتقام حاج قاسم را بگیریم
این هم از اعجاز صراط المستقیم است
اسلام فردا پایگاهش اورشلیم است
مغلوب قرآن میشود روزی تل اویو
با خاک یکسان میشود روزی تل اویو
قاسم سلیمانی در ایران بی شمار است
انگیزه ی لشگر نشان ذوالفقار است
ایران که جای کودتای مخملی نیست
از ما نباشد هر که با سیدعلی نیست
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندیم
با معنویت در دو عالم سربلندیم
در فصل سختی چشم تهران هم به طوس است
چون ملک ایران بیمه ی شمس الشموس است
سیدمحمدرضا یعقوبی آل
بیم اهریمن ندارد ملک ایران شما
تا که باشد زاده موسی سلیمان شما
این ولایت حصن امن و شرط توحید شماست
با امین اللّه ایمن ماند ایمان شما
هرقدم طی زیارت، فوق حج اکبر است
در حرم هر روز باشد عید قربان شما
تا نشان باشد برای رهنوردان بهشت
نقش پایم مانده بر سنگ بیابان شما
سر زد از بین دو کوه طوس یک قطعه بهشت
از دل این روضه گل کرده است رضوان شما
«یعلم الجهر و ما یخفی» شهادت می دهد
شاهدم من بر همه پیدا و پنهان شما
می وزد از صحن آزادی و قدس و انقلاب
عطر جمهوری اسلامی ایران شما
با من اینجا یاعلی گفتید در صحن غدیر
هر زیارت می شود تجدید، پیمان شما
هرکه با من همقسم شد حاج قاسم می شود
خادم این صحن گردد صحنه گردان شما
آیه «نصرٌ من اللّه» است نقش پرچمم
در پناه ماست حزب الله لبنان شما
هموطن هستند ایرانی و افغان شما
شاهد من فاطمیون خراسان شما
در همین مشهد بهشتی هست با نام رضا
گرد من جمعند ارواح شهیدان شما
در شهادتنامه مهر از مشهد من داشتند
باکری و کاوه و صیاد و چمران شما
هر که شد عبدالحسین* از فاطمه دم می زند
فاطمیونند هرجا مرد میدان شما
مطلع از اقبال اینجا حسن مقطع می شود
«ای جوانان عجم جان من و جان شما» **
*شهید عبدالحسین برونسی
**وامی از علامه اقبال لاهوری
سیدهاشم وفایی
یادتان هست آسمانی را
که افق های روشنایی داشت
گلشنی راکه لاله های آن
عطر نابی ز آشنایی داشت
یادتان هست جلوه هایی را
که هـرآئینـه نـورمی دادند
بردل سرد عافیت جـویان
گرمی و عشق و شورمی دادند
یادتان هست عاشقانی را
که پُر از عشق و آبرو بودند
روزهای حماسه و ایثار
با خدا گرم گفتگو بودند
یادتان هست سنگرانی را
که پُـراز نغمـه ی دعـا گشتند
درمناجات قاضی الحاجات
غـرق ایمـان و ربّنـا گشتند
دیده بـودیـد در ره تـوحیـد
هرکسی توشه ی سفر برداشت
هرشهیدی که بر زمین افتاد
پرچمش را یکی دگر بر داشت
بـدن هـرشهیـد را دیـدیـد
ترکش و تیـر پُرجـراحت کرد
چون که درخون خویش می غلطید
بامـن و تـو چهـا وصیـت کرد
گفت جانم فدایی اسلام
شاهدانی که غرق ایثارید
نکنددست یـاری خودرا
لحظه ای از امام بردارید
نکنـد بـاشهـادت گل ها
ماهمـه بین راه برگردیم
جـای پیمـودن ره آنـان
بنده ی جاه وسیم و زرگردیم
یادمان باشد ای خداجویان
که حسینی مـرام باید بود
گرکه آشوب وفتنه برپاشد
همـه جـا با امام باید بود
یادمان باشد این کویری را
که شـده با چه قیمتی گلزار
باید این راه را تابه آخررفت
پشت در پشت رهبری بیدار
گر که همراه رهبری باشیم
ره بودگرکه دور، نزدیک است
وقت بیداری است ای یاران
لحظه های ظهورنزدیک است
چـون «وفـایی» درانتظـار نور
گرشمـادیـده گـان تردارید
برروی دوش خود دراین میدان
پـرچـم افتخار بر دارید
ام البنین سادات مبارز
خوب میدانم این که منتظر هستی تا سلامی دوباره بفرستم
یک سبد را، پر از دعای فرج، مثل صدها ستاره بفرستم
مهربانی و خوب میدانم، قصد تو از دعا منم، خود من
میشود با امید دیدارت، چشم را در نظاره بفرستم؟
از بدی من است و امثالم دردهای دل تو بسیار است
قصههایم برای تو هرچند، غصه شد بیشماره، بفرستم
از سر لطف دردهایم را دانه دانه شنیده ای، ای کاش
در رکاب تو میشد این لحظه روح خود را سواره بفرستم
آمدی و بهار در راه است ای بهار ظهور تو بی مثل
دوست دارم برای میلادت یک گلستان گل بهاره بفرستم
ای پناه دل همه عالم من بمیرم برای غمهایت
تا سلامت بمانی ای آقا، السلامی دوباره ششظ
**********************************************
بر همان خاک که افتاد شهیدم سوگند
بر همان آه که دلتنگ کشیدم سوگند
هر که در محضر جان جام شهامت نوشید
رخت رزمندگی از شوق شهادت پوشید
شهر پر بود پر از رایحه ی تلخ فراق
ناگهان پر شد از آن رایحه ما بین اتاق
خواستم ناله کنم در تب دوریش اما
گریه کردم به غم بی کفن کرببلا
شیشهی عطر تنش گرچه شکستست ولی
عطر او میرسد از مأذنه با نام علی
راه حق رفته به پای شهدا میمانم
چادرم را به خدا سنگر خود میدانم
حق خودش گفته که اکراه نباشد در دین
چادر از عشق بپوشیم و نباشد جز این
حق چنان گفته که من نیز چنین میگویم
قول معصوم همان است همین میگویم
هر که هر شکل و شمایل بشود خیلی زود
از درون هم بشود غیر هر آنچیز که بود
چادر است سنگرمان، سنگرمان محکم باد
تا ابد دشمن اسلام نگردد دلشاد