در پی منویات و تاکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم حمایت از گسترش جریانهای اصیل زبان و ادبیات فارسی در بین مردم، نهاد کتابخانههای عمومی کشور با همراهی جمعی از شاعران پیشکسوت و استادان عرصه شعر و ادب، نسبت به تشکیل و راهاندازی محافل ادبی در سراسر کشور، با محوریت کتابخانههای عمومی استانهای مختلف و هدایت شاعران و پژوهشگران مطرح هر استان، اقدام کرد. این اقدام با هدف نهادینه کردن فرهنگ مشارکت عمومی برای انجام فعالیتهای ادبی در کتابخانهها و تمهید زمینه اعتلای آن، تقویت و راهاندازی محفلهای ادبی در کتابخانههای عمومی برای ایجاد انگیزه نسبت به شعر و ادبیات فارسی و همچنین ساماندهی نیروهای متعهد و متخصص ادبی به منظور ایجاد تحول فرهنگی در خدمات کتابخانهها انجام شد.
به همت نهاد کتابخانه های عمومی کشور برگزار می شود؛
روایت مادری؛ سلسله نشستهای هفتگی نقد و بررسی کتابهای روایت شده از زبان مادران شهدا
سلسله نشستهای هفتگی نقد و بررسی کتابهای روایت شده از زبان مادران شهدا با عنوان روایت مادری به همت نهاد کتابخانه های عمومی کشور برگزار میشود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، سلسله نشستهای هفتگی نقد و بررسی کتابهای روایت شده از زبان مادران شهدا با عنوان «روایت مادری» با هدف تحقق منویات رهبر معظم انقلاب مدظلّه العالی در خصوص استفاده از زلال قریحه شاعران در پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت توسط ادارات کل کتابخانه های عمومی استان ها و به میزبانی محافل ادبی برگزار می شود. مطابق برنامهریزی صورت گرفته این سلسله نشست ها از روز یکشنبه ۵ دی ماه ۱۴۰۰ به میزبانی خراسان رضوی آغاز می شود و در ادامه روزهای یکشنبه هر هفته در استانهای مختلف ادامه می یابد و به ترتیب استان های تهران، قم و زنجان در دی ماه میزبان این سلسله نشست خواهند بود. بر این اساس کتاب «بانوی قرن: روایت داستانی از مادر شهیدان حسن، عباس و امیر اسماعیلزاده» نوشته سعیده زراعتکار از انتشارات «روایت فتح» روز یکشنبه ۵ دی در استان خراسان رضوی در نشست «روایت مادری» مورد نقد بررسی قرار خواهد گرفت و در ادامه از مادران و خانوادههای شهدا تجلیل خواهد شد. این کتاب همچنین دستمایه خلق «ترکیب بند جمعی» توسط شاعران عضو محافل ادبی خواهد بود. گفتنی است در ادامه این سلسله نشست ها، کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» نوشته زینب عرفانیان از انتشارات شهید کاظمی روز یکشنبه ۱۲ دی ماه در استان تهران، کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب: خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران» نوشته حمید حسام از انتشارات سوره مهر در روز یکشنبه ۱۹ دی ماه در استان قم و کتاب «انتهای بن بست دوم زندگی نامه فاطمه جزءپناهی مادر غواص شهیدان عباس منتخبی» نوشته مهسا سیفی از انتشارات مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس روز یکشنبه ۲۶ دی ماه در استان زنجان، نقد و بررسی خواهد شد.
در راستای برگزاری ششمین کنگره بینالمللی شعر ایثار و زنان عاشورایی، عصر شعر مجازی «جلوه ایثار» به همت نهاد کتابخانههای عمومی کشور و با حضور و شعرخوانی شاعران مطرح حوزه ایثار و مقاومت برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، عصر شعر مجازی «جلوه ایثار» دوشنبه ۶ دی ماه ۱۴۰۰ در آستانه روز مقاومت، از سوی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، با مشارکت «بنیاد شهید انقلاب اسلامی» و «بنیاد آیههای ایثار و تلاش غیر دولتی» و با حضور هیئت علمی کنگره، شورای ادبی نهاد، شاعران و دبیران محافل ادبی به میزبانی کتابخانه مرکزی پارکشهر، بصورت مجازی برگزار میشود.
فرحروز فاتحی، نائب رئیس شورای سیاستگذاری کنگره شعر ایثار و زنان عاشورایی در این نشست طی سخنانی درباره برگزاری این کنگره گفت: بسیار خرسندیم که خداوند این توفیق را نصیب ما کرده که ششمین دوره کنگره شعر زنان عاشورایی را نیز برگزار کنیم. در سالهای قبل دو کنگره «ایثار و مقاومت» توسط بنیاد شهید و کنگره بینالمللی «زنان عاشورایی» توسط بنیاد آیه های ایثار و تلاش و با مشارکت آستان قدس رضوی، بصورت مجزا برگزار می شد که هر کدام جایگاه ویژهای به عنوان یک کنگره ادبی داشتند.
مدیرعامل بنیاد آیه های ایثار و تلاش ادامه داد: بنیاد ما به عنوان یک مجموعه غیر دولتی که توسط بانوان ایثارگر تاسیس شده فعالیت میکند. در واقع از بین تمامی خانوادههای ایثارگران افرادی که در عرصههای علمی، فرهنگی، ورزشی و غیره توانسته بودند موفقیتهایی به دست آورند این مجموعه را به وجود آورده و پیش بردهاند.
وی افزود: زمانیکه گزارشی از فعالیت های این مجموعه را خدمت مقام معظم رهبری ارائه کردیم، ایشان فرمودند «کار خیلی خوبی است و اگر میتوانید کاری کنید که بهتر از این از آب دربیاید». بر این اساس با تشکیل کارگروههایی از بانوان ایثارگر در زمینههای مختلف، برخی فعالیتهای فرهنگی در حوزه «ادبیات دفاع مقدس» و «سینما» را به منظور ترمیم کاستیهای موجود در بحث نشر فرهنگ ایثار و شهادت در دستور کار قرار دادیم.
فعالیت مجموعههای غیر دولتی در حوزه ایثار و مقاومت
فاتحی در این باره توضیح داد: به این ترتیب در بخش ادبیات دفاع مقدس به موضوع «کتاب» پرداختیم تا بتوانیم به پر کردن اوقات فراغت مردم با کتابها و مجموعههای منتشر شده در این زمینه کمک کنیم که خوشبختانه توانستیم مجموعهای با عنوان «پیک افتخار» را تهیه و ارائه کنیم. این مجموعه شامل بخشهایی از کتابهای منتشر شده با موضوع سیره شهدا در حوزه زندگی فردی و اجتماعی بوده که تا کنون ۶۳ عنوان از این مجموعه هرکدام با تیراژ ۱۰هزار نسخه منتشر شده که مجموعا تا کنون ۳ میلیون نسخه از این مجموعه عرضه شده است.
اینفعال حوزه ایثار و مقاومت ادامه داد: در حوزه شعر نیز با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری به موضوع شعر و برگزاری نشست های مستمر ایشان با شاعران، فعالیت در این حوزه را نیز در پیش گرفتیم و در این زمینه تاکنون سه کتاب شعر از مجموعه فعالیتهای ما منتشر شده و یک کتاب نیز تحت عنوان «قطره» درباره حضرت زینب(س) آماده چاپ است.
نائب رئیس شورای سیاستگذاری کنگره شعر ایثار و زنان عاشورایی درباره برگزاری این کنگره گفت: اما امسال با توجه به وضعیت بودجه و شرایط کرونایی کشور تصمیم گرفتیم با همکاری بنیاد شهید این دو کنگره «ایثار و مقاومت» و «زنان عاشورایی» را به صورت مشترک برگزار کنیم. هدف ما به مشارکت طلبیدن نهادهای غیردولتی در این کنگره است و باتوجه به تلاشها و رایزنیهای صورت گرفته با مجامع مختلف بینالمللی، امیدواریم که این دوره از برگزاری کنگره با مشارکت خوب شاعران در حوزه بینالمللی همراه باشد.
وی در پایان سخنان خود از همکاری نهاد کتابخانههای عمومی کشور، اداره کل کتابخانههای عمومی استان تهران و همراهی نغمه مستشار نظامی بواسطه اهتمام ویژهای که برای برگزاری نشستهای ادبی با محوریت شهدا و مادران شهدا داشتهاند تقدیر و تشکر کرد.
ارسال بیش از ۱۲۰۰ اثر به دبیرخانه کنگره
در ادامه این نشست محمد مرادی، دبیر علمی ششمین کنگره شعر ایثار و زنان عاشورایی طی سخنانی گفت: برگزاری عصر شعر «جلوه ایثار» در واقع یکی از برنامههای درنظر گرفته برای رفتن به پیشواز کنگره شعر ایثار و زنان عاشورایی است. این کنگره از اواخر شهریورماه سال جاری نخستین نشست خبری رسمی خود را برگزار کرده و از میانه مهرماه نیز فراخوان خود را از طریق ارسال پیامک و انتشار در فضای مجازی به اطلاع شاعران گرانقدر رساند و انشالله مراسم نهایی در بهمن ماه سال جاری در شهر شیراز برگزار خواهد شد که امیدواریم بتوانیم به صورت حضوری میزبان خوبی برای شاعران عزیز باشیم.
وی افزود: کنگره در چهار بخش «شعر کودک و نوجوان»، «سرود، ترانه، تصنیف»، «شعر نیمایی» و «شعر سنتی» برگزار خواهد شد و علاقهمندان همچنان تا پانزدهم دی ماه برای شرکت در این کنگره فرصت دارند. خوشبختانه تاکنون بیش از ۱۲۰۰ اثر به دبیرخانه این کنگره ارسال شده و در بخش بینالملل شاعرانی از کشورهای نروژ، سوریه، الجزایر، عراق و در بخش کشورهای فارسیزبان نیز کشورهای متعددی مشارکت داشتهاند. انشاالله علاوه بر سه نفر برگزیده اول، دوم و سوم از ۱۶ نفر در این بخش های چهارگانه تقدیر خواهد شد.
مرادی «ایثار و زنان عاشورایی»، «ایثار و حاج قاسم سلیمانی»، «ایثار و تاب آوری اجتماعی»، «ایثار و مدافعان حرم و خانوادههای شهدا» و «ایثار و کمکهای مومنانه» و سایر موضوعات دیگری که به موضوع ایثار با نگاه ایرانی اسلامی توجه دارد را از محورهای برگزاری این کنگره عنوان کرد.
توجه ویژه شهید رکن آبادی به تحصیل و مطالعه
در ادامه این مراسم لیلی رکنآبادی دختر شهید غضنفر رکن آبادی به بیان مطالبی درباره شخصیت و نمادهای مقاومت در نگرش این شهید والا مقام پرداخت و گفت: مهمترین ویژگی های شخصیتی شهید رکن آبادی در سه مولفه «تحصیل و مطالعه»، «جهاد و مبارزه» و «خدمتگزاری» در عرصه های مختلف خلاصه می شود. ایشان اهمیت بسیار زیادی به موضوع تحصیل و مطالعه میدادند و معتقد بودند یک فرد بسیجی، مبارز و مجاهد حتما باید به لحاظ علمی قوی باشد و خود را به سلاح زبان (عربی، انگلیسی) مجهز کند تا بتواند با برقراری ارتباط مناسب، مفاهیم انقلابی خود را به مخاطبان بیشتری برساند.
وی با اشاره به مجاهدتهای شهید رکن آبادی ادامه داد: ایشان از سنین نوجوانی فعالیتهای جهادگونه خود را شروع کردند و به یک فرد موثر و فعال در محیط خانواده و جامعه تبدیل شدند. بطوریکه فعالیتهای جهادی ایشان از همان سنین نوجوانی در پایگاه بسیج محل آغاز شد با شروع جنگ تحمیلی در سن ۱۵ سالگی در جبهههای جنگ ادامه یافت. ایشان همچنین در ادامه در دوران تحصیل در دانشگاه نیز به عنوان یک دانشجوی رزمنده به جبهه اعزام شدند تا جایی که فعالیت های ایشان پس از دوران جنگ نیز در حوزه بینالمللی به عنوان سفیر، کاردار و حافظ منافع در کشورهای مختلف ادامه پیدا کرد. ایشان همچنین در حمایت از مردم مظلوم غزه نقش مهمی داشتند و به هیچ وجه در مقابل استبداد و زور سر تسلیم فرود نمی آوردند.
لیلی رکنآبادی در ادامه به توصیف روحیه خدمتگزاری این شهید والامقام پرداخت و گفت: از خدمت به پدر و مادر و خانواده، ریش سفیدی برای زوجهای جوان، کمکهای مالی به نیازمندان تا فعالیت به عنوان خادم موکب های اربعین و عاشورا و تاسوعا بخشی از فعالیتهای خدمتگزارانه ایشان بود. ایشان همچنین در وصیتنامه خود نیز تاکید داشتند که از خط ولایت فقیه و رهبری خارج نشویم و در مقابل نیروهای استبداد گر، به ویژه نیروی اشغالگرقدس ایستادگی کنیم.
کشف استعداد و زایشهای ادبی در کنگره شعر ایثار و زنان عاشورایی
نغمه مستشار نظامی، شاعر و دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور در ادامه این نشست ضمن تقدیر از این نهاد برای حمایت از فعالیتهای ادبی در حوزه ایثار و مقاومت، گفت: امروز در آستانه روز مقاومت، نهاد کتابخانه ها برنامه های متنوعی در این حوزه تدارک دیده؛ هم در خصوص شهید حاج قاسم سلیمانی و هم برای مادران شهدا که با برنامه ای تحت عنوان «روایت مادری» در قالب نشستهای تخصصی معرفی و بررسی کتاب با حضور مادران شهید و نویسندگان این آثار از خراسان رضوی آغاز شده است.
وی افزود: کنگره بینالمللی شعر ایثار و زنان عاشورایی ششمین سال خود را میگذراند و من افتخار همراهی با این کنگره را در سالهای اخیر داشتهام و زحمات برگزار کنندگان این کنگره را از نزدیک مشاهده کردهام. خوشبختانه استعدادهای خوبی در این سالها کشف شد و زایش های ادبی بی بدیلی از شاعران داخلی و خارجی در این کنگره شکل گرفته است.
مستشار نظامی با تقدیر از برگزار کنندگان کنگره شعر ایثار و زنان عاشورایی یادآور شد: نکته ارزشمندی که همیشه برای من برگزاری این کنگره را دلنشین و دلپذیر کرده، توجه ویژه به بانوان حماسه ساز و ایثارگر بوده که همواره در اختتامیه این کنگرهها با دعوت از مادران و همسران شهدای گرانقدر رنگ و بوی دیگری به این حرکت فرهنگی میداده که این موضوع بسیار ارزشمند و دلگرم کننده است.
ادامه این مراسم با شعرخوانی غلامرضا کافی، مصطفی محدثی خراسانی، نغمه مستشار نظامی، سیده فاطمه موسوی، پروانه نجاتی، الهام نجمی، سمیه فضلعلی، نفیسه سادات موسوی، فاطمه ناظری، رباب کلامی، زهرا سادات قاسمی، فاطمه بیرامی، ایمان طرفه و حامد محقق همراه بود.
راهاندازی محافل ادبی در کتابخانه های عمومی از بهترین اتفاقات ادبی کشور در چند سال اخیر بود
مهدی میرزارسول زاده دبیر محفل ادبی برگزیده در هفته کتاب سال ۱۴۰۰، اظهار داشت: به اعتقاد من راه اندازی محافل ادبی در کتابخانه های عمومی، یکی از بهترین اتفاقات ادبی کشور در چند سال اخیر بود و نهادی که شاید در رسالت سازمانیاش بار ادبی چندانی بر دوش نداشت، کاری کرد، کارستان.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، در مراسم گرامیداشت روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار سال ۱۴۰۰، محفل ادبی شمس عطار اردبیلی به عنوان محفل ادبی برگزیده در سطح کشور انتخاب و از مهدی میرزا رسول زاده، دبیر این محفل تقدیر شد.
مهدی میرزارسول زاده، دبیر محفل ادبی شمس عطار اردبیلی، دکتری زبان و ادبیات فارسی و مولف مجموعه هایی همچون «بانگینه در سرود»، «خیال نام کوچک توست»، «فال و فنجان دروغ می گویند» در گفتگو با روابط عمومی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، با اشاره به سابقه همکاری خود با مجموعه کتابخانه های عمومی، اظهار داشت: چندین سال دبیر انجمن شعر استان های اردبیل و آذربایجان غربی بوده ام و هرچند همکاری دیرینه ای با اداره کل کتابخانه های عمومی استان اردبیل داشته ام، اما از سال ۱۳۹۹ با عهده دار شدن مسئولیت دبیری محفل ادبی شمس عطار اردبیلی، همکاری رسمی و مستمر ما آغاز شد.
وی تصریح کرد: به اعتقاد من راه اندازی محافل ادبی در کتابخانه های عمومی، یکی از بهترین اتفاقات ادبی کشور در چند سال اخیر بود و نهادی که شاید در رسالت سازمانیاش بار ادبی چندانی بر دوش نداشت، کاری کرد، کارستان و توانست کمکاریهای احتمالی سایر نهادها و سازمانهایی را که به طور مستقیم با اتفاقات ادبی درگیر بودند، جبران کند. به ویژه در دوران شیوع کرونا که اغلب محافل و جلسات ادبی به تعطیلی گراییدند، محافل ادبی نهاد در فضای مجازی رونق دوچندان گرفتند و توانستند اهل ادب و اصحاب قلم را گرد هم آورند.
میرزا رسول زاده ادامه داد: محفل ادبی شمس عطار به علت مرزی بودن استان اردبیل توانست برنامههای بینالمللی فراوانی با حضور ادبا و کارشناسانی از جمهوری آذربایجان، گرجستان، ترکیه، آلمان، روسیه و عراق برگزار کند که این برنامهها بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشت. «حجاب و عفاف در فرهنگ و ادبیات ایران، قفقاز و آناتولی»، «نقش انقلاب اسلامی ایران در ادبیات پایداری کشورهای منطقه»، «شب شعر بینالمللی فاطمی»، «شب شعر بینالمللی سردار سلیمانی»، «بررسی مقتلخوانی و مرثیهسرایی در ایران، قفقاز و آناتولی» و دهها برنامۀ دیگر که با استقبال بینظیری برگزار شد، از فعالیت های شاخص این محفل ادبی بوده است.
دبیر محفل ادبی شمس عطار اردبیلی با اشاره به خاطراتی که در جریان برگزاری برنامه های این محفل ماندگار شد، اظهار داشت: تمامی لحظات برنامههای محفل شیرین و به یادماندنی بود، با این حال وقتی یکی از سخنرانان خارجی، رهبر عظیمالشأن ما را سرور و مولای خویش خطاب کرد، خون فخر در رگهایمان میجوشید و اشک شوق از چشمانمان میخروشید.
وی ضمن تقدیر از همکاری مجموعه اداره کل کتابخانه های عمومی استان اردبیل و تبریک انتصاب مهدی رمضانی، بیان کرد: از حمایتهای بیدریغ استاد عزیز جناب آقای مختارپور سپاسگزارم و برای دبیر جوان، کوشا و انقلابی، جناب آقای رمضانی آرزوی توفیق و سعادت دارم. صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت.
جمعی از کتابداران و اهالی فرهنگ در نامهای به رئیس جمهور از انتصاب علیرضا مختارپور به ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران تقدیر و تشکر کردند.
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: در نامه اهالی فرهنگ و کتابداران کشور به رئیس جمهور که در آن از انتصاب علیرضا مختارپور تقدیر و تشکر شده، آمده است:
"مردی از جنس فرهنگ با جامه ای به رنگ کتاب" امکان ندارد اهل کتاب و کتابخانه باشی و نامش را نشنیده باشی، مردی که همیشه می تواند متناسب سن و علاقه مندی هایت بهترین کتاب را به تو معرفی کند، مردی که می تواند بگوید صفحه ای از کتاب سعدی که تصویرش را در صفحه مجازی دیده ای چاپ کدام انتشارات است و تصحیح کدام استاد، مردی که می تواند بگوید کتابخانه کدام روستا چند میز در سالن مطالعه دارد، مردی که هر ماه هدهد سفید دانایی را می فرستند برای همه بچه ها از بشاگرد و قشم و بانه و بندر ترکمن تا بچه های خوب افغانستان و می داند بچه های هر گوشه ایران با چه لهجه ای شعر می خوانند. مدیری که مدیر بودن را در پشت میز نشستن نمی داند و در ایام کرونا که همه در خانه بودند، در ده ها جلسه و نشست شرکت کرد برای رفع مشکلات کتابداران که او را پدر می نامند. و در گوشه گوشه ی ایران کتابخانه افتتاح کرد برای هدیه دادن دانایی به بچه های این مرز و بوم. اگر گذرت به دفترش بیفتد نیز او را نشسته در پشت میز مدیریت نمی بینی، حتی اگر نوجوانی ۱۵ ساله باشی، مثل یک معلم مهربان، مثل یک دوست مقابلت می نشیند و حرفهایت را می شنود و آخر سر با چند کتاب تا دم در بدرقه ات می کند. مدیری که صفحه مجازی اش با محتوای تازه و ارزشمند همیشه به روز است، شنبه هایت را با حافظ مانوس می کند، یکشنبه ها را با مولانا، سه شنبه ها کتاب هایی را معرفی می کند که خواندنش بی شک به ارزش زندگی ات اضافه خواهد کرد، پنجشنبه صبح قصه می گوید برای همه ی بچه های فارسی زبان و تقدیم به همه ی کتابداران و جمعه ها آیه های نور را منتشر می کند. مردی که می داند مدیر انقلابی، مدیر مردمی ست و مدیر مردمی، از جنس همین مردم است و یار و پشتیبان ولایت، علیرضا مختارپور قهرودی را بیشتر اوقات با جامه ای به رنگ برگهای کاغذی کتاب دیده ایم، سردار جبهه فرهنگ که هر جا که بوده در راه ولایت و فرهنگ مجاهدت کرده است، سالیانی که در نهاد بود نگاه کتابداران و جامعه را به جایگاه کتابدار از فردی به عنوان مسئول امانت کتاب تا یک کارشناس خبره زبده ارتقا داد و بی شک قلب تک تک کتابداران و کتابخانه ها برایش تنگ خواهد شد و حالا کتابخانه ملی، قلب گنجینه های فرهنگی و ادبی آماده ی تحولی ارزشمند با حضور مدیری ست که نبض کتاب و نبض دانایی را در دستهای مهربانش دارد. کتابداران نهاد کتابخانه های عمومی کشور به پاس سالیان مدیریت شایسته از او سپاسگزارند و دعای خیر را بدرقه راهش می کنند و اهالی فرهنگ و ادب از رییس جمهور محترم به خاطر این انتخاب شایسته سپاسگزارند.
علیرضا مختارپور رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی شد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، با حکم آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور، علیرضا مختارپور به مدت ۴ سال به ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران منصوب شد. متن حکم رییس جمهور به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای علیرضا مختارپور قهرودی در اجرای تبصره (۲) ماده (۵) قانون اساسنامه کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲ آبان ۱۳۶۹ مجلس شورای اسلامی، مصوبه مورخ ۲ شهریور ۱۳۸۱ شورای عالی اداری و تایید هیات امنای محترم ان سازمان، با عنایت به مراتب تعهد و تجارب ارزشمند جناب عالی، به موجب این حکم برای مدت چهار سال به عنوان «رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» منصوب می شوید. انتظار دارد با اتکال به خداوند سبحان و اهتمام به «عدالت محوری»، «روحیه انقلابی»، «مردم داری»، «پاکدستی و فساد ستیزی»، «قانون مداری» و مفاد «عهدنامه مدیران دولت مردمی» با نظارت دقیق بر حسن اجرای امور در پیشبرد و تحقق اهداف عالیه سازمان مجدانه کوشا باشید. توفیقات روز افزون آن جناب را در انجام شایسته وظایف محوله، خدمت رسانی به مردم، تحقق آرمان های نظام اسلامی و به ویژه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از درگاه خداوند متعال مسألت می نمایم. سید ابراهیم رئیسی
گفتنی است علیرضا مختارپور متولد سال ۱۳۴۳ تهران، کارشناس ارشد فلسفه غرب از دانشگاه تهران است که تا پیش از این به مدت ۸ سال دبیرکلی نهاد کتابخانه های عمومی کشور را بر عهده داشته است. همچنین از سوابق مدیریتی او می توان به مشاور سازمان ملی جوانان از سال ۷۳ تا ۸۲، عضویت در شورای طرح و برنامه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی ۱۳۷۳، مدیرمسئول انتشارات اهل قلم از ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۴، مدیر اداره ویژه کتاب از اسفند ۱۳۷۴ تا شهریور ۱۳۷۶، معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از مهر ۱۳۸۴ تا فروردین ۱۳۸۶، عضویت در کمیته المپیاد ادبی جمهوری اسلامی ایران از ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ و معاون نشر مؤسسه فرهنگی پژوهشی انقلاب اسلامی از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ و... اشاره کرد. از فعالیت های فرهنگی او نیز می توان به تولید ۱۳ برنامه «نقد کتاب ۴» در شبکه ۴ سیمای جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۸۳ ۱۳۸۴، مشارکت در طراحی و اجرای ده دوره نمایشگاه کتاب یاد مهربان از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲، مدیریت و ویراستاری مجموعه کارنامه دانشوران ایران و اسلام در ۱۱۰ جلد (انتشـارات اهـل قلم) و طراحی، مدیریت، و ویراستاری مجموعه ۵۰ جلدی اندیشـهمندان ایـران و اسـلام (انتشـارات همشهری( اشاره کرد. در کارنامه علمی و پژوهشی وی نیز انتشار ۱۱ عنوان کتاب و انتشار ۲۶ مقاله به چشم می خورد. عشق در منظومه شمسی (انتشارات امیرکبیر)، آسمان در آینه (چاپ اول سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی و چاپ دوم انتشارات امیرکبیر)، آتش عشق (انتشارات همشهری) ، ۷۲ سخن عاشورایی (انتشارات انقلاب اسلامی)، آداب روزه داری احوال روزه داران (انتشارات انقلاب اسلامی)، شرح ماجرا (انتشارات انقلاب اسلامی)، درس های پیامبر اعظم(ص) (انتشارات انقلاب اسلامی) و چراغ راه دینداری (انتشارات اهل قلم) از جمله تالیفات وی به شمار می رود.
چهاردهمین جلد از کتاب «هدهد سفید» ویژه نوجوانان به منظور آشنایی بیشتر این قشر با کتاب و کتابخانه، آذر ماه ۱۴۰۰ از سوی نهاد کتابخانههای عمومی کشور منتشر شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، چهاردهمین جلد از کتاب «هدهد سفید» ویژه نوجوانان به منظور آشنایی بیشتر این قشر با کتاب و کتابخانه، آذر ماه ۱۴۰۰ از سوی نهاد کتابخانههای عمومی کشور منتشر شد.
این جلد از «هدهد سفید» در نخستین بخش با عنوان «آوازهایم برای تو» به روایت داستانی از ابراهیم قربان پور با عنوان «یحیا که می نوشت» می پردازد. در ادامه مناسبت های ماه های آذر و دی در بخشی با عنوان «روزها و قصه ها» آمده است. همچنین به منظور پاسداشت یاد سردار شهید قاسم سلیمانی، بازنویسی یکی از خاطرات ثبت شده در کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» اثر این سردار شهید آمده است.
بخش «خیلی دور، خیلی نزدیک» در مطلبی با عنوان «جای خالی را با کتاب خوب پر کنیم» ویژه گرامیداشت بیست و نهمین دوره هفته کتاب، به گفتگو با ساحل قلی پور، یکی از کتابخوان های برگزیده کشور می پردازد. این بخش با داستان رضوان عباسی، کتابداری که به رونق کتابخانه های شهرش کمک کرد، تحت عنوان «از مدرسه تا کتابخانه» نوشته طاهره نمرودی و نیز نگاهی به کتاب ارزشمند «تنها گریه کن» در مطلبی با عنوان «به خانه آمده ای، خانه دلت آباد»، ادامه پیدا می کند.
بخش «داستان از ما، تصویرسازی از شما» به روایت داستان «نوجوان کسی است که موبایل داشته باشد» نوشته زهرا شاهی، با تصویرسازی سحر قرینی ۱۵ ساله از تهران می پردازد. در ادامه در مطلبی با عنوان «سلام، آقای قاصدک هستم!» کتابخانه سیار قاصدک شهر رشت که توسط صمد رهبریار اداره می شود، معرفی شده است.
در بخش «دور دنیا در هشتاد روز» یادداشت های جوانا کول، کتابدار و نویسنده مجموعه اتوبوس مدرسه جادویی، با عنوان «تبعیض کتابی» با ترجمه ابراهیم قربان پور آمده است.
بخش «سرزمین ها و افسانهها» از چهاردهمین جلد «هدهد سفید» به استان گیلان و آشنایی با برخی از نویسندگان این استان و آثارشان اختصاص دارد. این بخش با معرفی حسین تولائی، شاعر گیلانی آغاز می شود. حسین تولائی در مطلبی با عنوان«گیلان، آهای گیلان!» خانه اش را توصیف می کند. در ادامه داستان «داستان باورنکردنی پردنده ای که سیر نمی شود» نوشته محمود پوروهاب، نویسنده رودسری و اشعار «زیربار سنگ» اثر شاهین رهنما، «عصر دلتنگی» اثر حسین تولائی آمده است.
در ادامه در مبحثی با عنوان «۱۰۱ درس محرمانه برای نویسنده شدن» فریدون عموزاده خلیلی به بیان آموزه هایی درباره نویسندگی می پردازد. داستان«پرواز ققنوس» نوشته مکرمه شوشتری، نمایشنامه «حرف زور» اثر ابراهیم قربانپور، داستان «یوز پوسیده، کرونای مسخره، اینترنت قطع!» از دیگر بخش های چهاردهمین شماره هدهد سفید است.
«هدهد سفید» در این شماره در بخش هایی با عنوان «قفسه مهر»، «قفسه امید»، «قفسه دانش» و «قفسه شما» با پیشنهاد مطالعه کتاب هایی، به معرفی مختصر آن ها می پردازد.
داستان «به اندازه یک لیس بزرگ» نوشته رالف الیسون، «دوست دارید ناهار کدام دایناسور باشید؟» نوشته ابراهیم حسن زاده از دیگر مطالب ارائه شده در این شماره از هدهد سفید است. در ادامه در بخش «شوخی ها و مهربانی ها» خاطرات ملیحه حاتمی زرگران، کتابدار کتابخانه شهدای محراب شهرستان هرسین استان کرمانشاه با عنوان «روبان قرمز» آمده است.
بخش «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» به بیان داستان هایی از نوجوانان با موضوع «وقتی راه نجات شهر به کتابخانه ختم می شود» اختصاص دارد. داستان «خشم کتاب ها» اثر محیا مکاری زاده، «خبرنگار قهرمان» اثر سها علائی، «راز داوینچی» اثر پرنیا شعبانی، «گنج پشت قفسه تاریخ» اثر مریم تیمورتاش و «حمله فرازمینی ها به قروه» اثر یگانه قاسمی، تعدادی از داستان های این بخش است. در بخش «زنگ انشا» نیز داستان «زندگی شگفت انگیز یخچال بازنشسته» نوشته عرفان طهماسبی، عضو ۱۳ ساله کتابخانه بقیه الله بلداجی چهارمحال و بختیاری آمده است.
در بخش پایانی چهاردهمین جلد از کتاب «هدهد سفید» با عنوان «کاش تو را می دیدم»، پاسخ نامه محمد فاضل عنصری لیلان به مجید ملامحمدی؛ نامه ستایش مرادی، عضو کتابخانه استقلال کرمانشاه به محمد کاظم مزینانی؛ نامه مریم مرادی کانی باغی، عضو کتابخانه استقلال کرمانشاه به سارا عرفانی و نامه فاطمه محفلی، عضو کتابخانه شهدای ابویسان شهرستان جغتای به فریبا کلهر آمده است.
شعرخوانی و رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر شعر نغمه مستشار نظامی/ فیلم
حماسه بی زن و زن بیحماسه بیمعناست
نغمه مستشار نظامی شاعر و دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور در «یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» بخشی از یک شعر بلند که با تاثیر از کتاب «تنها گریه کن» سروده بود را قرائت کرد که در پایان یادداشت رهبر انقلاب بر این شعر رونمایی شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، «یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی، همراه با انتشار تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «تنها گریه کن» امروز روز یکشنبه، ۳۰ آبانماه توسط مؤسسهی پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد.
نغمه مستشار نظامی در این مراسم که با حضور جمعی از خانوادههای معظم شهدا، پیشکسوتان جهاد و مقاومت و فعالان حوزهی ادبیات و هنر دفاع مقدس، با رعایت دستورالعملهای بهداشتی برگزار شد، به قرائت بخشهایی از شعر بلندی پرداخت که مورد تفدیر رهبر انقلاب قرار گرفته است.
کتاب «تنها گریه کن»، روایت زندگی «سرکار خانم اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان»، در دوران مبارزات انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و پس از آن است که به قلم خانم اکرم اسلامی تدوین و توسط انتشارات حماسه یاران منتشر شده است.
در متن تقریط رهبر انقلاب بر این شعر آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بسیار کار درست و به جایی کرده اند؛ آن بانوی شهید پرور و آن حماسه در خور چنین ستایش است. ایکاش برای دیگر مادران ارجمند شهدا در قم - مانند مادر شهیدان زین الدین- و در سراسر کشور نیز زلال قریحه ی شاعران، آثاری بیافریند. من هم آن کتاب را خوانده ام و چند کلمه تقریظ بر آن نوشته ام.
شعر خوانی نغمه مستشار نظامی در «یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» و رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «تنها گریه کن»
متن یادداشت رهبر انقلاب را اینجا و روایت یادداشت مستشار نظامی خطاب به رهبر انقلاب را در اینجا ببینید.
[۱]- ترکیب بند "بانوی حماسه" با الهام از کتاب "تنها گریه کن" نوشته خانم اکرم اسلامی؛ روایت زندگی خانم اشرف سادات منتظری مادر شهید والامقام محمد معماریان سروده شده و به راوی و نویسنده این کتاب ازشمند و مادران گرامی شهدا از صدر اسلام تا به امروز تقدیم می شود.
[۳] - با الهام از فصل پنجم و فصل ششم کتاب با عنوان " مثل چرخش گل به سمت نور"
[۴] -با الهام از وقایع فصل هفتم کتاب"انارهای ترک خورده"
[۵] -"صدای پردادن کبوتر" فصل هشتم کتاب است و از عزیمت محمد به جبه می گوید و صبر و استواری مادر.
[۶] -صفحه ۱۹۲، محمد گفت"می خوام خودتون من رو توی قبر بکذارید. همون جا برام دعا کنید و از شهادت من راضی باشید. دلم نمی خواد دشمن اشک شما رو ببینه و فکر کنه تونسته دلتون رو بلرزونه و خوشحالی کنه....گریه رو بذار برای خلوت و تنهایی. دور از چشم بقیه گریه کن.
[۷] -فصل نهم، صفحه ۱۹۹، گفتم:"حاجی دلم گواهی می ده محمد اگه تا حالا هم برای ما بود، دیگه از این به بعد نیست."
[۸] -فصل نهم، صفحه ۲۲۴،کفش هایم را در می آورم و با بسم الله دستم تکیه می دهم به گوشه قبر و اول پای راستم را می گذارم پایین داخل قبر و بعد پای چپم را... دستهایم را باز می کنم و با سر اشاره می کنم تا محمد را بگذارند توی بغلم.آن بالا زیارت عاشورا می خوانند. تازه سلامهای اول را می دهند که جوانم را کفن پیچ شده می گذارند روی دستم.
[۱۰] - استاد مرحوم مشفق کاشانی غزل زیبایی در این وزن و قافیه دارند با این مطلع: بر این کبود غریبانه زیستم چون ابر/ تمام هستی خود را گریستم چون ابر
[۱۱]- فصل دهم، صفحه ۲۴۱،پرسیدم:" محمد تویی مامان؟ می دونی چند وقته ندیدمت؟ چقدر بزرگ شدی!"
[۱۲] - بیتی تضمین شده از خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
[۱۳]- -فصل دهم، صفحه ۲۴۳ محمد نشست جلوی پایم، یکی یکی پارچه هایی را که به پایم بسته بودم را باز کرد.شال را بست به مچ پایم و گفت:" غصه نخور مامان جان. برو نذرت رو ادا کن امشب."
[۱۴] -صفحه ۲۵۰- هنوز هم برای بچه های خودم، برای جوان های فامیل، برای مردمی که به دیدنم می آیند،از حضرت حسین(ع) حرف می زنم. قصه شال و شهید من بهانه ست. حرف اصلی، قصه کربلاست؛ به این تقدیر خوبم می بالم.
گاهی به نقش زنان در تاریخ معاصر ایران و انقلاب اسلامی (از مشروطه تا دفاع مقدس)
حدیث زینبی مادران ایرانی
مقالهای از علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور با عنوان «حدیث زینبی مادران ایرانی» به مناسبت «یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» و انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «تنها گریه کن» در پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR منتشر شده است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، کتاب «تنها گریه کن»، روایت زندگی «سرکار خانم اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان»، در دوران مبارزات انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و پس از آن است که به قلم خانم اکرم اسلامی تدوین و توسط انتشارات حماسه یاران منتشر شده است. در تقریظ رهبر انقلاب بر حاشیه این کتاب آمده است: «با شوق و عطش، این کتاب شگفتیساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی ــ راوی، عالی ــ نگارش، عالی ــ سلیقهی تدوین و گردآوری عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت. هیچ سرمایهی معنوی برای کشور و ملت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایهی با ارزش دیگر قدرت نگارش لطیف و گویائی است که این ماجرای عاشقانهی مادرانه به آن نیاز داشت.» پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت «یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» و انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «تنها گریه کن» مقالهای از علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی منتشر کرد که در ادامه می خوانید.
مقدمه کمتر محقق یا مورخ یا جامعهشناسی است که کوچکترین تردیدی در احیا و ارتقای شخصیت زن پس از قرنها تبعیض و تحقیر در مکاتب سیاسی و نیز صورت تحریفشدۀ ادیان پیشین داشته باشد.
اگرچه بعد از دوران طلایی امّا کوتاه صدر اسلام، دیگر باره زنان از سوی برخی حکومتهای بهظاهر اسلامی و درواقع ارتجاعی مورد بیتوجهی و ستم مضاعف واقع شدند امّا قدرت محتوای معارف دینی در این زمینه چنان بود که علیرغم محدودیتهای ظاهری توسط حکومتها و سلسلهها، زنان بسیاری در معارف دینی و ادبیات و هنر درخشیدند و آثار گرانسنگی در تاریخ فرهنگ و ادب به یادگار باقی گذاشتند.
در سرزمین ما ایران نیز از دوران قبل از اسلام علیرغم برخی امتیازات خاص زنان وابسته به درگاه شاهان و حکمرانان، عموم زنان از شأن والای خداداد خود بیبهره بودند.
پس از ورود اسلام به ایران و گرویدن اقشار مختلف مردم به این مکتب آزادیبخش، راه رشد و تعالی برای زنان نیز هموار شد و زنان متعددی در حوزههای مختلف فرهنگی بالیدند و منشأ خلق آثار برجستهای شدند.
امّا در دوران جدید سیاسی ایران که از سالهای قبل از مشروطه آغاز میشود نقش، حضور و تأثیر زنان در مقاطع مهم و سرنوشتساز این کشور وارد فصل جدیدی میشود که واجد اهمیت خاص و فوقالعادهای است.
این نقش در تمامی عرصههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی قابل تشخیص و تحلیل است. و اگر چه تمامی این حضورها و ایفای نقشها ازنظر کمّی و کیفی قابل مقایسه با دوران جدید نهضت انقلاب اسلامی از ۱۵ خرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی و از تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا دفاع مقدس و نیز دفاع از حرم نمیباشد امّا مطالعۀ این روند، نشاندهندۀ حضور مؤثر و فعال زنان در عصر جدید این سرزمین است.
موضوع این مقاله حضور زنان در مقاطع مختلف و ارزیابی این نقش، و شامل بخشهای زیر میباشد.
الف) نقش زنان در دوران پیش از مشروطه ب) نقش زنان در دوران مشروطه ج) نقش زنان در حوادث پس از مشروطه د) نقش زنان در دوران پهلوی اول ه) نقش زنان در دوران پهلوی دوم و) نقش زنان از پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز دفاع مقدس ز) نقش زنان در دوران دفاع مقدس ح) جایگاه و نقش زن در اندیشۀ امام خمینی (ره) ط) جایگاه و نقش زن در اندیشۀ رهبر معظّم انقلاب اسلامی ی) مهمترین محورهای بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی دربارۀ مادران و پدران و خانوادۀ شهدا ک) سخنی دربارۀ کتاب تنها گریه کن
الف) نقش زنان در دوران پیش از مشروطه
۱. در حادثۀ گریبایدوف: به میدان آمدن زنان همدوش مردان در پی فتوای آیتالله میرزا مسیح، مجتهد تهرانی، برای آزادی زنانی که در سفارت روس محبوس شده بودند؛ ۲. در تحریم تنباکو: حمایت زنان در اعتراض به قرارداد توتون و تنباکو در میدان ارگ تهران و سپس در شیراز و تبریز حتی حضور مسلحانۀ زنان با چادرنمازهایی که به کمر بسته بودند در بازار، همچنین حمایت زنان دربار قاجار از فتوای تحریم تنباکو؛ ۳. در شورش نان: حضور زنان در شورش نان در تهران و تبریز که در تبریز چند تن از بانوان به شهادت رسیدند.
ب) نقش زنان در دوران مشروطه
۱. حمایت زنان از تحصن علما و مردم در اعتراض به تنبیه تجار توسط علاءالدوله به بهانۀ اعتراض به گرانی قند؛ ۲. حفظ جان علما، که گاه زنانی با استفاده از چماقهایی در زیر چادر خود مراقب بودند تا از جانب عوامل حکومت به علما حمله نشود؛ ۳. حمایت از تأسیس بانک ملی در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه که زنان با اهدای زینتآلات خود و حتی برخی زنان تنگدست با اهدای تمامی دارایی خود مانع از استقراض دولت از کشورهای خارجی شدند؛ ۴. اهدای زینتآلات و حتی وسایل خانه توسط زنان برای تأمین هزینۀ خرید اسلحه و مهمّات برای انقلابیون مشروطهخواه؛ ۵. حضور فعّال زنان در دورۀ درگیریهای مسلحانۀ ایام استبداد صغیر در دوران محاصرۀ یازدهماهۀ تبریز و فعالیتهای مختلف از پختن نان و غذا تا دوختن البسه گرفته تا پرستاری از مجروحان و پُرکردن پوکهها و حتی حضور در دفاع مسلحانه و شهادت تعدادی از زنان در مبارزه با عوامل استبداد؛ ۶. کفنپوشیدن زنان و حضور در بازار با سینهزنی و عزاداری برای حمایت از علما و مردم متحصن در شاه عبدالعظیم.
ج) نقش زنان در حوادث پس از مشروطه
۱. حضور در مقابله با اولتیماتوم روسیه که در این واقعه، هزاران زن در تهران و قزوین و آذربایجان و اصفهان همراه با مردان به خیابانها آمده و حتی برای مردم سخنرانی کردند و حضور سیصد زن مسلح در مجلس برای جلوگیری از تسلیم مجلس در برابر اولتیماتوم روسیه؛ ۲. تحریم کالاهای خارجی در ماجرای اولتیماتوم روسیه؛ ۳. تبلیغ برای جلوگیری از مصرف شکر اروپایی توسط قهوهخانهها؛ ۴. حضور زنان دشتستانی در مقاومت علیه قوای انگلیس در حمله به بوشهر.
د) نقش زنان در دوران پهلوی اول در دوران پهلوی اول که نه تنها زنان بلکه حتی مردان ایرانی نیز تحت سلطۀ نظام دیکتاتوری رضاخانی روزگار میگذراندند، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر رخ داد یعنی کشف حجاب.
علیرغم فشار شدید و تعدّی وحشیانۀ رژیم رضاخانی، اغلب زنان ایرانی، کشف حجاب را علاوه بر امری غیرشرعی، موضوعی مخالف حقوق طبیعی و اجتماعی خود دانسته و به شکلهای مختلف به مقابله و مبارزه با آن پرداختند، از خانهنشینی طولانی برخی زنان و خودداری از قبول قانون کشف حجاب تا حضور قابل توجه آنان در تحصن تیرماه ۱۳۱۴ در مسجد گوهرشاد که بنا بر اسناد تاریخی جمع کثیری از بانوان و کودکان در حملۀ عوامل رژیم پهلوی در بیستویکم تیرماه به شهادت رسیدند.
هـ) نقش زنان در دوران پهلوی دوم
۱. نخستین تظاهرات بانوان در روز ۱۵ خرداد به حمایت از امام خمینی (ره) در مسجد اعظم؛ ۲. تظاهرات ۱۵۰ تن از زنان با چادر در تابستان ۱۳۴۴در مقابل دفتر نخست وزیری و سخنرانی خانم صدیقه امانی خواهر شهید صادق امانی برای حمایت از عاملان ترور حسنعلی منصور؛ ۳. حضور فعال در دوران مبارزات علیه رژیم ستمشاهی در کانونها، جلسات و هیئتهای مذهبی و تبلیغی ازجمله کانون مسجد موسی بن جعفر (ع) به مدیریت آیتالله شهید سعیدی که منجر به دستگیری و شکنجه و حتی شهادت برخی زنان شد. ازجمله زنان مبارز آن دوران میتوان از خانم مرضیه حدیدچی و مریم بهروزی یاد کرد؛ ۴. فعالیت مؤثر در تحصیل معارف دینی و حوزههای علمیۀ شاخص توسط بانوانی ازجمله بانو مجتهده امین و بانو صفری که فقط در حوزۀ مکتب فاطمه (س) که توسط بانو امین تأسیس شد حدود هزار طلبه از بانوان تحصیل میکردند؛ ۵. نخستین تظاهرات بانوان در ۱۷ دیماه ۱۳۵۶ در مشهد در سالروز کشف حجاب؛ ۶. حضور چشمگیر در تظاهرات عید فطر ۱۳ شهریور ۱۳۵۷؛ ۷. حضور فعال و شهادت تعدادی از بانوان در کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷؛ ۸. نقش فعال دختران دانشآموز و دانشجو از مهرماه ۱۳۵۷ تا ۲۲ بهمن و پیروزی انقلاب اسلامی.
و) نقش زنان از پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز دفاع مقدس با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و تأکید مکرّر ایشان بر حضور فعال زنان در تمامی عرصههای فرهنگی ـ اجتماعی ـ سیاسی، حضور این قشرتأثیرگذار شکل تازهای به خود گرفت. ازجمله
۱. حضور مؤثر در نهضت سوادآموزی برای کمک به ارتقاء سطح سواد در جامعه؛ ۲. حضور در جهاد سازندگی برای تسریع در آبادانی روستاها و مناطق محروم؛ ۳. حضور در بسیج مستضعفان برای دفاع از انقلاب اسلامی و مقابله با گروههای ضدانقلاب؛ ۴. حضور در مشارکتهای سیاسی و انتخابات مجلس.
ز) نقش زنان در دوران دفاع مقدس با شروع تجاوز رژیم بعثی عراق به جمهوری اسلامی، فصل تازهای از حضور و مشارکت زنان در تاریخ این سرزمین گشوده شد که از نظر کمّی و کیفی از تمامی دورههای قبل متمایز است که برخی از سرفصلهای آن چنین است:
۱. حضور در مراکز درمانی و بیمارستانها برای پرستاری و رسیدگی به مجروحین؛ ۲. حضور در مراکز پشتیبانی و نیز تشکیل گروههای متعدد برای جمعآوری ارسال کمکهای مردمی، پخت غذا، تهیه و دوخت البسه، تهیه و بستهبندی اغذیۀ مناسب برای رزمندگان؛ ۳. شرکت مستقیم برخی بانوان در دفاع مسلحانه از شهرها در مقابل حملۀ رژیم بعث؛ ۴. تهیه خبر و عکس و گزارش از جبههها و شهرهای مورد حملۀ موشکی و هوایی دشمن؛ ۵. ازدواج با جانبازان و پرستاری از آنان.
اما مهمترین نقشی که زنان در دفاع مقدس ایفا کردند عبارت است از تربیت فرزندان مؤمن و غیور برای دفاع از آیین و سرزمین و ترغیب و تشویق و رضایت نسبت به حضور همسران و فرزندان خود در جبهههای حق علیه باطل و سپس صبری بینظیر در تحمّل مجروحیت و جانبازی و مفقودالاثری و شهادت عزیزانشان و در یک کلام مجاهدت همهجانبه و چند بُعدی در دفاع از اسلام، انقلاب و نظام.
آمار هفت هزار شهید و ده هزار جانباز و آزاده که برای پاسداری از آیین و سرزمین، سلامتی و جان خود را نثار کردهاند از میان بانوان کشور ایران در طول مبارزات انقلاب اسلامی تا پایان دفاع مقدس نشان از حضور چشمگیر زنان ایرانی در دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی و ایران است.
***** آنچه گذشت تنها بخشی از حضور مؤثر و فعّال زنان ایرانی از سالهای قبل از مشروطه تا دفاع مقدس است. اینک مناسب است دیدگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (قدس سره) و نیز رهبر معظّم انقلاب اسلامی در این خصوص نیز مورد بررسی قرار گیرد.
ح) جایگاه و نقش زن در اندیشۀ امام خمینی (ره) ۱. حضرت زینب (س) الگوی زنان فردا روز زن است. روز زنی است که عالم به او افتخار دارد؛ روز زنی است که دخترش در مقابل حکومتهای جبار ایستاد و آن خطبه را خواند و آن حرفها را زد که همه میدانید؛ زنی که در مقابل یک جباری ایستاد - که اگر مردها نفس میکشیدند همه را میکشتند - و نترسید و ایستاد و محکوم کرد حکومت را، یزید را محکوم کرد. به یزید فرمود تو قابل آدم نیستی، تو انسان نیستی. زن یک همچو مقامی باید داشته باشد. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: ص ۳۴۰) زنها هستند که ملتها را تقویت میکنند، شجاع میکنند. بانوان از صدر اسلام - در صدر اسلام - با مردان در جنگها هم شرکت داشتهاند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۶: ص ۳۰۰)
۲. نقش پیشتازی زنان در انقلاب در نهضتی که مسلمین کردند، ملت ما کردند، همهتان ملاحظه کردید که زنها پیشقدم بودند. بلکه فعالیت زنها در این باب ارزشش بیشتر از فعالیت مردها بود؛ برای اینکه همین خواهرها که ریختند در خیابانها و در مقابل توپ و تانک تظاهر کردند و مشت گره کردند، اینها مردها را، قدرتشان را دوچندان کرد. وقتی مردها ببینند که خانمها آمدند در مقابل توپ و تانک، آنها بیشتر اقدام میکنند. و ما دیدیم که این خواهرها در این نهضت یک سهم بسیار بزرگ داشتند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۰: ص ۱۸۴) شما خواهران در این نهضت سهم بسزایی داشتید؛ و در همه جا کمک کردید و پیشوا بودید نسبت به مردها؛ و موجب قدرت شُدید نسبت به آنها. از این جهت هم تشکر میکنم. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۰: ص ۲۶۷) و اما نقش زنها در جامعه آن قدری که من یادم است و آن قدری که تاریخ به ما گفته است، در چند نهضت که در ایران واقع شد، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، قضیه پانزده خرداد، نقش زنها بالاتر از مردها اگر نبود، کمتر نبود. آنان در میدانها حاضر شدند و به واسطه حضور آنها در میدانها، مردها اگر قوتشان کم بود، زیاد شد، و اگر قوی بودند دوچندان شد. و آنچه که خود شما شاهد بودید در این نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی حاضر است، در این انقلاب اسلامی نقش شما بانوان از نقش مردها بالاتر بود. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۸: ص ۴۰۳) بحمدالله زنها در این جمهوری اسلامی چنانچه در همه مسائلی که عمومی پیش آمده است برای ایران پیشقدم بودهاند؛ در مسئله تنباکو پیشقدم بودهاند؛ در مسئله مشروطیت پیشقدم بودهاند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۲۰: ص ۷) این پیروزی را ما از بانوان داریم قبل از اینکه از مردها داشته باشیم. بانوان محترم ما در صف جلو واقع بودند. بانوان عزیز ما اسباب این شدند که مردها هم جرأت و شجاعت پیدا کنند. ما مرهون زحمات شما خانمها هستیم. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: ص ۶) خانمها برای اینکه یک چیزی مثلاً دستشان بیاید یا یک فرض کنید که صاحب منصب بشوند نمیآیند بیرون، خودشان و بچههایشان را به کشتن بدهند. این اسلام و قرآن است که خانمها را آورده است بیرون و همدوش مردها بلکه جلوتر از مردها وارد در صحنه سیاست کرده. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۳: ص ۲۶) در مملکت ما اینطور شد که بانوان همدوش بلکه جلوتر از مردها از خانهها بیرون آمدند و در این راه اسلامی زحمت کشیدند و رنج دیدند. جوان دادند، شوهر دادند، برادر دادند، مع ذلک رنج کشیدند و عمل کردند، پشتیبانی از اسلام کردند. و مردها هم بسیاری به تبع زنها این کار را کردند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۱: ص ۵۱۰) شما در چه تاریخی چنین دیدهاید؟ امروز زنهای شیردل، طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک دژخیمان رژیم میروند. در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟ (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۳: ص ۵۱۲) در تظاهرات خیابانی زنان ما، بچههای خردسال خود را به سینه فشرده، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل، به میدان مبارزه آمدهاند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۴: ص ۴۴۰) زنهای محترم متعهد ایران، پیشاپیش مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهی را در هم شکستند و ما و همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۲: ص ۲۷۵) ما نهضت خودمان را مرهون زنها میدانیم. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: ص ۳۳۹) زنهای عصر ما بحمدالله شبیه به همانها [حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زینب کبری (س)] هستند. ایستادند در مقابل جبار با مشت گره کرده؛ بچهها در آغوششان، و به نهضت کمک کردند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: ص ۳۴۰) باید امروز که روز زن است و به حقیقت در ایرانِ عزیز روز زن است، به زنان خویش افتخار نماییم. چه افتخاری بالاتر از این که زنان بزرگوار ما در مقابل رژیم ستمکار سابق، و پس از سرکوبی آن، در مقابل ابر قدرتها و وابستگان آنان در صف اول ایستادگی و مقاومت از خود نشان دادهاند که در هیچ عصری چنین مقاومتی و چنین شجاعتی از مردان ثبت نشده است. مقاومت و فداکاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آنقدر اعجاب آمیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز بلکه شرمسار است. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۶: ص ۱۹۵)
۳. نقش زنان در جمهوری اسلامی یعنی اینها آزادند که در اجتماعات داخل بشوند، داخل هم شدند و میبینید، آزادند که خدمت کنند به مملکت، خدمت کردند و میکنند، و دارید میبینید. آزادند که در مصالح مملکت حرف بزنند؛ اشکال بکنند به دولت؛ اشکال بکنند به مقامات دولتی و غیر دولتی. ... سابق هم فعالیتی که زنها داشتند، ... «تنباکو» و «مشروطیت» ... زنها جلو میافتادند و همراه با مردها و مسائلی را که مربوط به مملکت خودشان بود میگفتند و فریاد میزدند، و انجام میدادند مسائلشان را. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۰: ص ۱۸۶)
۴. نقش زنان در کمک به مستضعفان زنان در عصر ما ثابت کردند که در مجاهده همدوش مردان بلکه مقدّم بر آنانند. زنان ایران، هم مجاهدات انسانی عظیم کردهاند و هم مجاهدات مالی. این طبقه محترم زنها که در جنوب تهران و در شهر قم و در سایر شهرها هستند، همین خانمهای محجبه، همینها که مظهر عفاف هستند، در نهضت پیشقدم بودند و در ایثار مال هم پیشقدم. ایثار کردند جواهرات و طلاهایی که دارند، برای مستضعفین، عمده در این امور آن قصد پاک است. ... خواهرهای ما که در عصر نهضت شرکت داشتند ارزش اعمال آنها بیشتر بود از ارزش اعمال مردها، آنها با پردههای عفاف بیرون آمدند و با پرده عفاف با مردان هم صدا شدند و پیروزی را تحصیل کردند و حالا هم با قصد خالص آنچه که در ایام عمر تهیه کردند برای مستمندان دادند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: صفحات ۳۴۱ و ۳۴۲)
۵. ارزش افزونتر کمکهای زنان در مقایسه با مردان خداوند شما مؤمنات را حفظ کند که در نهضت اسلامی حظ کافی داشتید، و الآن هم برای مستمندان کمک کردید؛ و کمکهای شما بسیار با ارزش است. کمکهای بانوان ارزشش چند برابر کمکهای مردان است. خداوند شما را حفظ کند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: ص ۵۰۵)
۶. تأثیر ایمان زنان شما خواهران و برادران با هم همصدا و با مشتهای گره کرده در مقابل قدرتهای شیطانی ایستادهاید. معجزه اسلام است، این قدرت اسلام است که در شما تجلی کرده است. این قوّت ایمان است که شما را بر این مبارزه پیروز کرد. این معجزه است که با شهید شدن یک عزیز، موج در تمام دنیا بلند میشود. این معجزه است که خانمها را در مقابل تانک و توپ، در مقابل مسلسلها، در مقابل توپها و تانکها برقرار کرد و از هیچ چیز نهراسیدید. این نور قرآن و اسلام است که در دلهای شما و در قلوب همه ملت ایران جلوه کرده است. این نور ایمان است که شما خانمها هم از شهادت نمیهراسید. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: ص ۱۹۲)
۷. نقش زنان قم بانوان قم و بانوان «چهارمردان»، پیشرو این نهضت اسلامی بودند؛ رشد سیاسی خودشان را اثبات کردند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: ص ۱۳۲) آنها که قیام کردهاند همین زنهای محجوبه جنوب شهر و قم و سایر بلاد اسلامی بودند. آنها که به تربیت آریامهری تربیت شدند ابداً در این امور دخالت نداشتند. آنها تربیتهای فاسد شده بودند؛ از تربیتهای اسلامی آنها را دور نگه داشتند. اینهایی که تربیت اسلامی داشتند خون دادند، کشته دادند، به خیابانها ریختند، نهضت را پیروز کردند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: ص ۳۳۹)
۸. نقش زنان در دفاع مقدس این جانب در طول این جنگ صحنههایی از مادران و خواهران و همسران عزیز از دست داده دیدهام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد. و آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است – با اینکه تمام صحنهها چنین است - ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود. آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت: «حال که نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با این ازدواج دیْن خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم.» ... و فداکاری و خداجویی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمیتواند با معیارهای رایج ارزیابی کند. و این روز مبارک، روز این زن و این زنهاست - که خدایشان برای اسلام و ایران و عظمت آن پایدار نماید. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۶: ص ۱۹۵) زنان و مردان و کودکان نمونه ای که در زیر بمبارانها و از بستر بیمارستانها سرود شهادت سر می دهند ... فوق آنچه ما تصور می کنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر در می آورند و هنرمندان و نقاشان عرضه می کنند، می باشند. آنچه آنان با قدمهای علمی و استدلالی و عرفانی یافته اند، اینان با قدم عینی به آن رسیده اند و آنچه آنان در لابلای کتابها و صحیفه ها جستجو کرده اند اینان در میدان خون و شهادت در راه حق یافته اند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۸: ص ۷۴) مادران شجاع فرزندان اسلام، خاطره جانبازی و رشادت زنان قهرمان را در طول تاریخ زنده کردهاند. در چه تاریخی این چنین زنانی را سراغ دارید و در چه کشوری؟ (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۴: ص ۴۴۰) ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه - علیها سلام الله - فریاد میزنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و میدانند آنچه به دست آوردهاند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۲۱: ص ۳۹۸)
۹. وظیفۀ زن خواهران من، کوشش کنید که فرزندان خودتان را خوب تربیت کنید؛ کوشش کنید که فرزندان خودتان را با ایمان و با اراده تربیت کنید؛ کوشش کنید که فرزندانی تحویل جامعه بدهید که برای اسلام مفید باشند. فرزندان، از مادران بیشتر حرف را قبول میکنند؛ دلبستگی فرزندان به مادران از هرکس دیگر بیشتر است؛ شما بهتر میتوانید بچهها را تربیت کنید. بچههایی که الآن در دامن شما هستند فردا در جامعه هستند؛ مقررات مملکت ممکن است به دست آنها باشد؛ اگر شما آنها را اسلامی، مؤمن، متقی بار بیاورید ممکن است کشور شما را نجات بدهند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۸: ص ۱۱۷) ملتی که بانوانش در صف مقدم برای پیشبرد مقاصد اسلامی هست آسیب نخواهد دید. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۱۳: ص ۱۲۸)
۱۰. افتخار بانوان، رهبر نهضت ما هستند، ما دنباله آنها هستیم. من شما را به رهبری قبول دارم و خدمتگزار شمایم. خداوند شما را برای اسلام حفظ کند. ... من از همه، خصوصاً از این بانوان محترم که همیشه جانفشانی کردند و نهضت ما را به ثمر رساندند و میرسانند، تشکر میکنم. خداوند همه شما را عزت، و اسلام را عظمت عنایت فرماید. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: صفحات ۱۳۲ و ۱۳۴) ما نهضت خودمان را مرهون زنها میدانیم. مردها به تَبَع زنها در خیابانها میریختند. تشویق میکردند زنها مردان را. خودشان در صفهای جلو بودند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۷: ص ۳۳۹) شما بانوان اثبات کردید که در صف جلو هستید. شما اثبات کردید که مقدّم بر مردها هستید. مردها از شما الهام گرفتند. مردهای ایران از مخدرات ایران، از بانوان ایران عبرت گرفتند و تعلیم گرفتند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۶: ص ۳۵۸ ) من در خودم غرور احساس میکنم برای این شجاعتها. بانوان ایران و بانوان قم و سایر بلاد، در این پیروزی پیشقدم هستند. آنها مردان را تشجیع کردند. مردان ما مرهون شجاعتهای شما زنهای شیردل هستند. من مرهونِ هم مرد [ان محترم] و هم بانوان محترمات هستم (امام خمینی، ۱۳۸۹، ج ۶: ص ۲۲۹) ط) جایگاه و نقش زن در اندیشۀ رهبر معظّم انقلاب اسلامی انقلاب ما انقلاب زینبی است. از اول انقلاب، زنان یکی از برجستهترین نقشها را در این انقلاب ایفاء کردند. هم در خود حادثهی بزرگ انقلاب، هم در حادثهی بسیار بزرگ هشت سال دفاع مقدس، نقش مادران، نقش همسران، از نقش مجاهدان اگر سنگینتر و دردناکتر و تحملطلبتر نبود، یقیناً کمتر نبود. (بیانات در دیدار جمعی از پرستاران نمونه کشور، ۰۱/۰۲/۱۳۸۹) زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخسازی، و در تعریف غالباً غربی، به مثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است. ... زن مجاهد مسلمان ایرانی، معلّم ثانی برای زنان جهان خواهد بود؛ پس از معلم اول که زنان مجاهد صدر اسلام بودند. (پیام به کنگرهی «هفت هزار زن شهید کشور»، ۱۶/۱۲/۱۳۹۱) اگر زنها با انقلاب سازگار نبودند و این انقلاب را نمیپذیرفتند و به آن باور نداشتند، مطمئنّاً این انقلاب واقع نمیشد؛ من به این معنا اعتقاد دارم. (بیانات در دیدار جمعی از بانوان پزشک بهمناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، ۲۶/۱۰/۱۳۶۸) اسلام آمد، انقلاب آمد، امام آمد، زن را در مرکز فعّالیّتهای سیاسی در این کشور قرار دادند، پرچم انقلاب را به دست زن سپردند، درحالیکه زن در همان حال میتوانست حجاب خود و وقار خود و متانت اسلامی خود و عفاف خود و دین خود و تقوای خود را حفظ کند. حقّی از این بزرگتر کسی بر گردن زن ایرانی و زن مسلمان ندارد. (بیانات در دیدار جمعی از بانوان سراسر کشور، ۲۶/۱۰/۱۳۶۸) نقش اجتماعات زنان در پیروزی انقلاب، به احتمال زیاد از اجتماعات مخصوص مردان بیشتر بود. یعنی حضور زنان در مبارزات عمومی و سیاسی، یک نقش چند گانه داشت. مرد یک نفر بود و خودش میآمد در مبارزات یا در اجتماعات و راهپیماییها شرکت میکرد. همین و بس! اما وقتی زنِ خانه، خود را در مبارزه سهیم میدانست و وارد میدان میشد، در واقع خانهای را که در آن، مرد و زن و فرزندان هستند، به صحنه میآورد و خانوادهای را در میدانِ مبارزه حاضر میکرد. در جنگ نیز همین طور بود. (بیانات در جمع زنان شهر ارومیه، ۲۸/۰۶/۱۳۷۵) امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانی از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند. آن حصار محکمی که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتی که از مراکز مهمی هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأی امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خدای متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد. (بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی، ۱۴/۱۰/۱۳۹۰) زنان هستند که همسران خود را و فرزندان خود را برای حضور در خطرناکترین میدانها و جبههها آماده میکنند و تشجیع میکنند. ما در دوران مبارزه با طاغوت در ایران و همچنین بعد از پیروزی انقلاب تا امروز، برجستگی نقش زنان را به طور واضح و ملموس مشاهده کردیم و دیدیم. (بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی»، ۲۱/۰۴/۱۳۹۱) ما در جنگ و انقلاب مشاهده کردیم که نقش خانمها اگر از مردها بیشتر نبود، کمتر نبود. اگر زنها حماسهی جنگ را نمیسرودند و جنگ را در میان خانهها بهعنوان یک ارزش تلقی نمیکردند، مردها اراده و انگیزهی رفتن به میدان جنگ را پیدا نمیکردند. دهها عامل دست به دست هم میدهد تا خیل عظیم بسیجی را به سمت جبهه روانه میکند. یکی از مهمترینِ این عاملها، روحیهی مادرها و همسرها و زنهاست. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و جمعی از پرستاران و مددکاران بهمناسبت میلاد حضرت زینب (علیها السّلام)، ۱۵/۰۹/۱۳۶۸) مادران در دوران انقلاب و در جنگ تحمیلی، فرزندان خود را به سربازان جانباز و شجاع در راه اسلام و مسلمین تبدیل کردند، و همسران در دوران انقلاب و دوران جنگ تحمیلی، شوهران خود را به انسانهای مقاوم و مستحکم مبدّل ساختند. این است نقش و تأثیر زن بر روی فرزند و شوهر. این، نقشی است که زن میتواند در داخل خانواده ایفا کند و جزو بزرگترین نقشهاست و به نظر من از همهی کارهای زن مهمتر، همین کار است. از همهی کارهای زن مهمتر، تربیت فرزندان و تقویت روحی شوهران برای ورود در میدانهای بزرگ است، و خدا را شکر میکنیم که زن ایرانی و مسلمان، در این میدان هم بیشترین هنر را نشان داده است. (بیانات در اجتماع زنان خوزستان، ۲۰/۱۲/۱۳۷۵) مادری که فرزندان خود را در راه خدا و در راه هدف - هدفی که برای او مقدّس است و پیشِ خدا هم مقدّس است - تقدیم میکند و خم به ابرو نمیآورد، یک عمل برجسته انجام داده است و این امر کوچکی نیست. این را با هر معیار و میزانی اندازهگیری کنید، با عظمت است. ... زنان ما در میدان جنگ حضور پیدا کردند؛ در میدان بازسازی حضور پیدا کردند و در میدان نشان دادنِ قدرتروانی، از همه بیشتر فعّالیت کردند. بهترین کسانی که در جوّ تبلیغات گوناگونِ دشمنان ایستادند، بانوان کشور ما بودند. (بیانات در دیدار جمعی از پرستاران، ۲۰/۰۷/۱۳۷۳) بعضی از بازماندگان شهدا، به جای یک مجاهدت، چندین مجاهدت کردهاند. از یک جهت، مجاهدت کردند که فرزند خوبی را پرورش دادند و این مجاهدت اجر دارد. از این جهت نیز مجاهدت کردند که مایهی امید و نور دیدهشان را در راه خدا به جبهه فرستادند. مجاهدت دیگر آن بود که نگرانیهای دورهی حضور فرزندشان را که در جبهه به سر میبرد، تحمّل کردند. ... یک مجاهدت دیگر هم آن بود که وقتی خبر شهادت عزیز خود را شنیدند، بیصبری و بیتابی به خرج ندادند و جبههی حق را دشمنشاد نکردند. ملت ایران در دنیا به استقامت معروف شد. ... زمانی من به مازندران آمدم. در یکی از شهرهای مازندران، بعد از سخنرانی، وقتی میخواستم سوار اتومبیل شوم، دیدم خانمی به اطرافیان اصرار میورزد که با من صحبت کند. گفتم که بگذارند بیاید. خانم جلو آمد و گفت: پسر من در دست بعثیها اسیر بود. همین چند روز قبل به من خبر دادند که او زیر شکنجه کشته شده است. شما که به تهران رفتید، از قول من به امام سلام برسانید و بگویید: پسر من فدای شما؛ من ناراحت نیستم. (بیانات در حسینیهی «عاشقان کربلا» ساری، ۲۲/۰۷/۱۳۷۴) دوران جنگ تحمیلی را همه میدانند. هیچ کس نیست که نداند مردم خرمشهر و آبادان و مردم شجاع و غیور و مؤمن اهواز یا دزفول و دیگر شهرهای این استان، در مقابل دشمنی که میخواست ملت شهرها را خالی کند، چه عکسالعملی نشان دادند. جوانان و پیرمردان و مردان و زنان ایستادند و مبارزه کردند و جنگیدند. من در سوسنگرد، یک زن مسلمان شجاع را دیدم که مردم سوسنگرد میگفتند او در هنگام حضور نیروهای متجاوز در این شهر، با چوبدستی خود، چند متجاوز را به خاک انداخته و نابود کرده است! در سرتاسر این استان ممتَحن و مجرّب، مردان و زنان و خانوادهها، شهریها و روستاییها، عشایر عرب و لُر و بختیاری و مردم فارس که در این استان هستند، همه و همه در کنار یکدیگر و دست در دست هم، در مقابل متجاوزان ایستادند. (بیانات در اجتماع بزرگ مردم اهواز، ۱۸/۱۲/۱۳۷۵) این همسران مجاهدان راه حق و مبارزان و سرداران و مادران آنها حقیقتاً آیتی هستند از صبر و مقاومت. شرح حال اینها را که انسان نگاه میکند و میخواند، رنجهای اینها را که ملاحظه میکند - البته بانوانی که قبل از انقلاب همسر مبارزینی بودند که سختیهائی را تحمل میکردند، نمونههائی هم در آنجا دیده میشد؛ لیکن نمونههای کامل در دورهی دفاع مقدس بود - میبیند این همسران چه کشیدند، این مادران چه کشیدند. اینها فرزندان را فرستادند جبههها؛ بسیاری از آنها شهید شدند، جانباز شدند و این اسوههای صبر و مقاومت مثل کوه، استوار ایستادند. (بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه، ۰۱/۰۳/۱۳۹۰) اوضاع و احوال در دوران جنگ سخت شد. حالا بعضیها جنگ را از تلویزیون و رادیو و اینها میشنفتند، بعضیها با جسم و جان و تنِ خودشان در میدان جنگ بودند. این گزارشهای پر از حماسه و شور که از جنگ داده میشود، همهاش هم درست است - من چون خیلی از این کتابهای مربوط به خاطرات رزمندگان را میخوانم، میدانم همهی اینها درست است - آن شور و شوق و آن عشق به مجاهدت و شوق به شهادت و عدم بیم از مرگ و اینها، همهاش همینی است که توی گزارشها هست و درست است؛ لیکن نگاه کلان به جنگ، یک نگاه کاملاً محنتبار بود. خب، آن گردانی که جلو با شوق و ذوق دارد میجنگد، او که نمیداند در قرارگاه اصلی نسبت به مجموعهی جبهه چه حالتی وجود دارد، چه ضعفهائی هست، چه نگرانیها و دغدغههای جدیای هست؛ و پشت سر قرارگاه اصلی، در سطح کلان، در کشور، چه کمبودهائی، چه دلهرههائی وجود دارد. دوران سختی بود. در این دوران سخت، نقش زنان، یک نقش فوقالعاده بود؛ نقش مادران شهدا، نقش همسران شهدا، نقش زنان مباشر در میدان جنگ، در کارهای پشتیبانی و بعضاً بندرت در کارهای عملیاتی و نظامی - که من بخش کارهای پشتیبانیاش را خودم از نزدیک در اهواز دیدم - یک نقش فوقالعاده بود. زنها حتّی در بخشهای نظامی هم فعال بودند. (بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی، ۱۴/۱۰/۱۳۹۰) اگر در جنگی که هشت سال بر ما تحمیل شد، زنان ما، بانوان کشور ما در میدان جنگ، در عرصهی عظیم ملی حضور نمیداشتند، ما در این آزمایش دشوار و پر محنت پیروز نمیشدیم. زنها، ما را پیروز کردند، مادران شهدا، همسران شهدا، همسران جانبازان، همسران اسرا و آزادگان ما؛ مادران اینها با صبر خود یک فضایی را در یک منطقهی محدودی به وجود آوردند، که آن فضا جوانها را، مردان را، به حضور مصممانه تشویق میکرد؛ و این در سراسر کشور گسترده شد و گسترده بود. نتیجه این شد که فضای کشور ما یکسره فضای مجاهدت شد، فضای فداکاری و گذشت شد؛ گذشت از جان. و پیروز شدیم. (بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی»، ۲۱/۰۴/۱۳۹۱) این همه همسران شهدا، همسران جانبازان، مادران شهیدان، بازماندگان برجستهی کسانی که رفتند جانشان را در راه خدا دادند و اینها با ارادهی محکم، عزم راسخ و با صبر، هر انسانی را در مقابل خودشان خاشع و خاضع میکنند. بنده که حقیقتاً هروقت با این زنان برجسته مواجه میشوم، در مقابل آنها احساس خضوع میکنم. بنده زیاد برخورد میکنم با مادران شهیدان، با همسران شهیدان، با همسران جانبازان: این بانوی فداکاری که یک عمر زندگی خودش را میگذارد برای مدیریّت کردن و بهبود بخشیدن به زندگی یک معلول و جانباز، برای خاطر خدا؛ این چیز کوچکی نیست، اینها به زبان آسان است. آن مادری که دو فرزند، سه فرزند، چهار فرزند را در راه خدا داده و همچنان محکم ایستاده، به ما سفارش میکند که بایستید؛ محکم باشید! انسان واقعاً در مقابل اینهمه عظمت احساس خشوع میکند. اینها واقعیّتهای زنانهی جامعهی ما است که بسیار افتخارآمیز و مهم است. خب بحمدالله این، آن بخش روشن و درخشان مسئلهی زن در کشور [است]. (بیانات در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور، ۳۰/۰۱/۱۳۹۳) در انقلاب اسلامی و در دفاع مقدس، زنانی ظهور کردند که میتوانند تعریف زن و حضور او در ساحت رشد و تهذیب خویش، و در ساحت حفظ خانهی سالم و خانوادهی متعادل، و در ساحت ولایت اجتماعی و جهاد امر به معروف و نهی از منکر، و جهاد اجتماعی را جهانی کنند و بنبستهای بزرگ را در هم بشکنند. (پیام به کنگرهی «هفت هزار زن شهید کشور»، ۱۶/۱۲/۱۳۹۱) اقتدار و جذبهی تازهای به برکت خون این زنان مجاهد در عصر جدید ظهور کرده است که زنان را ابتداء در جهان اسلام تحت تأثیر قرار داد و دیر یا زود در سرنوشت و جایگاه زنان جهان دست خواهد برد. (پیام به کنگرهی «هفت هزار زن شهید کشور»، ۱۶/۱۲/۱۳۹۱) سلام و درود خدای توانا و مهربان بر دلهای صبور و پرظرفیت مادرانی که پس از هجرت جگر گوشهگان دلبندشان به نشانهئی از پیکر پاک آنان دل بستند و به آن نیز دست نیافتند؛ و با این همه، با شکیبائی و صبوری خود نقشی بی نظیر و استثنائی از خود بر جای نهادند. پاداش این صبر بزرگ، روشنی چشم آنان به مژدهی رحمت الهی خواهد بود انشاءالله. (پیام به همایش بزرگداشت مادران شهدای گمنام، ۱۷/۰۳/۱۳۹۳) شهیدان و جانبازان و آزادگان زن، نمایشگرانِ یکی از برترین قلّههای افتخارات انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامیاند. ... بیشک زنان شهید و جانباز و آزاده -که تعداد آنان را هفده هزار دانستهاند- در قلّهی این افتخاراتند. زن ایرانی توانست بهرغم فرهنگ فساد و انحطاط غربیِ تحمیلشده بر بسیاری از زنان در دوران نحس پهلوی، خود را به شرافت و طهارت مطلوب اسلام نزدیک کند و این افتخاری بزرگ است. (پیام به کنگره ملی هفده هزار زن شهید، آزاده و جانباز، ۱۹/۱۲/۱۳۹۹)
ی) مهمترین محورهای بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی دربارۀ مادران، پدران و خانوادۀ شهدا
۱. [مادران شهدا به حضرت زینب سلام الله علیها اقتدا کردند و شهادت فرزندانشان را مایۀ عزّت و افتخار خود دانستند و این درک و احساس این مادران به ملّت ایران اقتدار بخشید و اگر امروز ملّت ما از تهدیدهای مستکبران به هراس و انفعال نمیافتد نتیجۀ همان اقتدار ناشی از عزت و افتخار خانوادۀ شهداست.] ۲. [اگرچه شهادت شهدا برای آنان مایۀ عزت و سربلندی بود امّا اگر چنین افتخاری با صبر و ایمان و پایداری خانوادۀ شهدا همراه نمیشد قدر و آثار آن شهادتها در سطح جامعه و در تاریخ برجسته و ماندگار نمیشد.] ۳. [زندهماندن انقلاب اسلامی نتیجۀ وقوع حوادث عظیم و درخشانی است که شهدا آنها را رقم زدند و بلافاصله و بهدنبال آنان، خانوادههای شهدا با صبوری و افتخار و احساس عزّت، آثار شهادت فرزندان و همسران خود را قوام و استمرار بخشیدند.] ۴. [اگر شهادت و جانبازی جوانان برومند این کشور نبود و اگر همراهی خانوادۀ شهدا مخصوصاً مادران و همسران شهدا به پشتیبانی این انقلاب و اسلام نمیآمدند امروز نه تنها از انقلاب که از اسلام نیز هیچ اثر و خبری در دنیا نبود. خون شهدا و صبر جمیل مادران و خانوادههای آنان نه تنها حیات و دوام و قوام اسلام را حفظ کرد بلکه سرمشق تمامی آزادیخواهان و مبارزان در سرتاسر دنیا علیه استکبار و ستم گردید. کدام منطق مادی میتواند توضیح دهد فداکاری و صبر حیرتآور مادری که توان آسیبدیدن پای فرزندش بر اثر یک خار کوچک را ندارد امّا شهادت او را به پیروی از حضرت زینب (س) تحمّل میکند و چنان صبر و احساس عزّتی نشان میدهد که موجب هراس ظالمان جهانی و حیرت هر انسان آزادهای در عالم میشود.] ۵. [همان صبر و نمایش ماندگار و بینظیری که مادران شهدای دفاع مقدس از خود نشان دادند در مادران و همسران شهدای مدافع در این سالهای اخیر جلوهگر شد که در برابر تمام این مادران و همسران هر دو مقطع باید سر تعظیم فرود آورد.] ۶. [اگر زنان و مادران و همسران در دوران مبارزه با طاغوت و سپس در دوران دفاع مقدس حضور نمیداشتند ملت ایران از این آزمایشهای دشوار پیروز بیرون نمیآمد. ایجاد و گسترش و دوام فضای فداکاری و گذشت و مجاهدت در درجۀ اول کار مادران شهدا، همسران شهدا، همسران جانبازان و اسرا و آزادگان بود. اگر در هر یک از نقاط جهان اسلام همین فضا توسط زنان ایجاد و تقویت شود، هیچ تردیدی در پیروزی ملتهای آن کشورها نیست.] ۷. [حضور و ایثار زنان اعم از مادران و همسران و خواهران شهدا در دوران مبارزات انقلاب اسلامی و نیز دفاع مقدس برآمده از روح نیرومند و قوی آنان است. نظیر چنین بانوانی در طول تاریخ اسلام نادر و کمیاب است.] ۸. [شخصیت حقیقی زنان ایرانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با حضور آنان در میدانهای گوناگون مجاهده و ایثار و مقاومت و فداکاری و صبوری خود را نشان داد. ارزش و حقوق زنان در دنیای غرب بسیار محدودتر و کمتر از ارزش و حقوق زنان در اسلام است.] ۹. [روحیۀ گذشت و فداکاری و صبر مادران شهدا اختصاص به یک منطقه و شهر از کشور ایران ندارد بلکه در تمامی مناطق و اقوام و در همۀ شهرها و روستاهای کشور جلوهگر است. حضور و نقش و عمل این مادران و زنان اولاً آنچه از برخی صحنههای صدر اسلام شنیده میشد را باورپذیر کرد و ثانیاً نشان داد صبوری این بانوان از زنان صدر اسلام بیشتر است. زیرا آنان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم را از نزدیک میدیدند امّا این زنان و مادران بعد از هزار و چهارصد سال چنین عظمت و ایمان مستحکمی را از خود نشان دادهاند.] ۱۰. [پاداش مادرانی که پس از شهادت جگرگوشههای خود حتی به نشان کوچکی از پیکر مطهّر آن شهید عزیزشان دست نیافتند امّا با صبوری خود نقش بینظیر و استثنایی از خود نشان دادند، رحمت الهی خواهد بود.] ۱۱. [در برخی موارد نقش مادران و پدران شهدا از نقش شهید یا شهیدان خود بالاتر است. چرا که اگر این عزیزان از خود بیصبری نشان میدادند و این روحیه به جامعه سرایت میکرد موجب عدم حضور رزمندگان در جبهههای دفاع حق میشد.] ۱۲. [عزت و قدرت جمهوری اسلامی در جهان در درجۀ اول مرهون فداکاری شهدا و جانبازان و آزادگان و بلافاصله پس از آنان خانوادههای مکرّم شهدا است. استقامت مادران شهدا که گاه چند فرزند خود را در راه حفظ دین و سرزمین فدا کردند موجب حیرت و شگفتی است. چنین استقامت و صبری بیشک حاکی از ایمان قوی این مادران است.] ۱۳. [عزیز دانستن و عزیز قراردادن خانوادۀ شهدا هم بهدلیل مدیونبودن ملت به شهداست و هم مقابله با سیاست مستکبران و عوامل داخلی آنها برای به فراموشی سپردن شهادت، شهید و خانوادۀ شهدا.] ۱۴. [انگیزۀ مادران و پدران شهدای مدافع حرم، غیرت برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام است. این غیرت نسبت به اهل بیت میباید در هر مؤمنی وجود داشته باشد.] ۱۵. [سلام و درودی که خداوند به خانوادۀ شهدا در آیۀ أُولئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَه میفرستد و بسیار ارزش والا و مهمّی است پاداش صبر و شکیبایی خانوادۀ شهدا بر مصیبت فقدان فرزند است و اینکه مادران و پدران و همسران شهید این مصیبت را به یک عید و تبریک تبدیل کردند و در نتیجه، این چنین مورد تکریم از سوی خداوند متعال واقع شدند.] ۱۶. [عجز از تشخیص و شناخت عظمت شهدا، بسیاری از پدران و مادران شهدا هم در دوران حیات فرزند شهیدشان درک کاملی از عظمت فرزندشان نداشتند.] ۱۷. [یکی از وجوه اهمیت کار شهدای دوران ما این بود که آنچه از شهدای صدر اسلام مثل حمزۀ سیدالشهدا و حنظلۀ غسیلالملائکه که در طول تاریخ شنیده یا خوانده بودیم و تعجب میکردیم را در منظر چشم ما آوردند و دیدیم و باور کردیم.] ۱۸. [این که مادری فرزند عزیز خود را نه تنها منع نکند بلکه تشویق کند از حوادث عظیمی است که اگر به چشم نمیدیدیم باور نمیکردیم. هنوز هم در بیرون از این مرزها هستند کسانی که شاید این مسائل را باور نکنند.] ۱۹. [پدران و مادران و همسران شهدا بر شهادت فرزندشان شکر کردند و افتخار کردند و سرمشق همۀ ملتها شدند.] ۲۰. [دفاع مقدس تجلیگاه بروز فضائل اخلاقی، معنویات و عروج معنوی و تعالی روحی بود. صدق و صفا و اخلاص برای خدا، تواضع، روحیۀ خدمتگزاری، ایثار، فداکاری، تهجّد، شبزندهداری، سحرخیزی، عشق توحیدی، و در مواردی حتّی اتصال به غیب. دفاع مقدس و جبههها مرکز پرورش جوانان عارف واصل شد که گاه آینده را میدیدند و از شهادت خودشان یا دیگران یا برخی حوادث خبر میدادند.] ۲۱. [حسّ مادری قابل درک برای غیرمادران نیست. اینکه مادری جوانش را به جبهه بفرستد و با رفتن او برای اسلام و خدا موافقت کند و بعد از بازگشت پیکر مطهر جوانش از شهادت او در راه خدا راضی و خشنود است نتیجۀ ایمان دینی عمیق این مادران است.] ۲۲. [اگرچه خاطرات همۀ اعضای خانوادۀ شهدا مهم است امّا در این میان خاطرات پدر و مادر شهید مهمتر است. زیرا فضای داخلی و محیط خانوادۀ شهیدپرور را تصویر میکند بهدلیل تصویر خصوصیات خانوادگی و فضای خانوادگی.]
ک) سخنی دربارۀ کتاب تنها گریه کن زندگی خانم اشرف سادات منتظری را میتوان تاریخ مستند حیات زن مؤمنۀ انقلابی در قرن حاضر دانست. هر یک از آزمونها و سختیهای جانکاه و روحفرسایی که از دوران جوانی او مخصوصاً در دورۀ ۲۰ ساله از ۱۳۴۷ تا ۱۳۶۸ بر زندگی خانم منتظری گذشته کافی است تا نه یک فرد بلکه یک خانواده را به ناامیدی و انزوا و پرهیز از هرگونه فعالیت بکشاند و از نظر روحی به فرسودگی کامل منجر شود.
بیماریهای جسمی این بانو و آسیبهای سختی که برای محمد و زهرا در کودکی رخ میدهد و امید را در همۀ اطرافیان از بین میبرد گویی هر یک کورهای آتشین از دردهایی است که یکی پس از دیگری او را احاطه میکنند تا گوهر وجودی وی روزبهروز تعالی و تکامل یابد و پس از این ابتلائات به اسوه و نمونهای برای تمامی مردان و زنان جهان تبدیل شود.
فرش حیات این بانوی گرامی با تار دیانت و پود انقلاب بافته شده است و هر یک از این حوادث گویی قطعۀ خاص و مهمی از شخصیت او را شکل میدهند. نهال طیبۀ ایمان راسخی که از والدین خود به ارث برده با عبادت و توسل و زیارت رشد یافته و سرانجام به درخت شکوفاو تناوری تبدیل میشود که نه تنها خانواده و نزدیکان بلکه دیگر انسانها را نیز از دریای زلال خود سیراب میکند.
خانم اشرف سادات منتظری این مهربانوی ایران اسلامی از جهت دیگری نیز نمونه است. از این جهت که او نمونهای است از هزاران مادر شهیدی که جگرگوشههای نازنین خود را در دامان پُرمهر و عاطفه و مطهّر خود پروردند و درست در زمانی که هنگام لذتبردن از حیات فرزندان بُرنای خود بود مخلصانه و برای حفظ و حراست از دین و آیین و سرزمین مقدس خود نه تنها مانع حضور آنان در صحنههای خوف و خون و خطر نشدند که خود آنان را بدرقه کردند و افتخار ایثار را به دیگر شئون ارزشمند خود افزودند نظیر مادران دیگری از ایران و افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی که برای جلوگیری از تهاجم سپاه داعشی جهل و ارتجاع که اگرچه به ظاهر با شعارهای دینی اما در باطن در خدمت تام و تمام استکبار جهانی کمر اشغال سرزمینهای اسلامی و نابودی کامل تمامی آثار اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام بسته بود، فرزندان خود را به عرصۀ مقاومت اسلامی فرستادند و لقب پرافتخار مادران شهید مدافع حرم را بر سینۀ پُرمهر خود آویختند.
امّا ماجرای این روایت عاشقانۀ مادرانه، بُعد افتخارآمیز دیگری نیز دارد و آن نقشآفرینی خانم اکرم اسلامی نویسندۀ کتاب تنها گریه کن است.
خانم منتظری، مادر شهید محمد معماریان، متولد ۱۳۳۰ است. انقلاب اسلامی بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسیده، جنگ تحمیلی و دفاع مقدس از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ جریان داشته و حضرت امام خمینی در سال ۱۳۶۸ به ملکوت اعلی پیوسته است. خانم اسلامی در میانۀ این دفاع مقدس به دنیا آمده است و در پایان دفاع مقدس، سهساله و هنگام رحلت حضرت امام، چهارساله بوده است.
در سال ۱۳۹۷، که کار مصاحبه و تدوین کتاب تنها گریه کن آغاز میشود خانم اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان، حدود ۶۷ساله است و خانم اکرم اسلامی حدود ۳۳ساله. مروری بر این تاریخها نشان میدهد انقلاب اسلامی امروز این افتخار را دارد که نسلی در آن پرورش یافته که با قوّت و صلابت و صداقت پرچم روایتگری و حفظ دستاوردهای مبارزات مردم مسلمان و آزادۀ ایرانی را بر دوش بگیرد و آن را تا سپردن به نسلهای بعدی حفظ و حراست کند. و این یعنی این نهضت زنده است و پرچم انقلاب اسلامی دوشبهدوش به نسلهای بعدی سپرده خواهد شد انشاءالله. آن زمان که شهید محمد معماریان هنوز یکسالونیمه بود و پزشکان از حیات او قطع امید کرده بودند خانم منتظری با توسل به خاندان عصمت و طهارت و خواندن نماز حضرت رسول (ص) شفای محمدش را گرفت و بعد از حیرت پزشک از معجزۀ شفای محمد یکجمله به او گفت: «ما بیصاحب نیستیم.» آری اسلام صاحب دارد، انقلاب اسلامی صاحب دارد، ایران صاحب دارد و حرم اهل بیت هم صاحب دارد. ما بیصاحب نیستیم.
منابع اسلامی، اکرم. ۱۳۹۹. تنها گریه کن (روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان). قم: حماسۀ یاران. امام خمینی، سیدروحالله. ۱۳۸۹. صحیفۀ امام. جلدهای ۳، ۴، ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۶، ۱۸، ۲۰، ۲۱. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). چاپ پنجم. باباییراد، بیتا؛ حاتمپور، شبنم. ۱۳۸۹. «زن و تحولات سیاسی از قرن ۷ تا پایان دورۀ پهلوی». فصلنامۀ علمی پژوهشی زن و فرهنگ. سال دوم. شمارۀ ششم. صفحات ۵۳-۳۷. حبیبی فتحآبادی، مریم؛ پاکنیا، بختیار. ۱۳۸۹. «نقش زنان در توسعۀ اجتماعی و فرهنگی از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی». رشد آموزش تاریخ. دورۀ دوازدهم. شمارۀ ۲. صفحات ۵۵-۵۰. خامنهای، سیدعلی. آرشیو بیانات در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی). https://farsi.khamenei.ir. شفیعی، سمیهسادات. ۱۳۹۹. بیستون عشق: مشارکت اجتماعی زنان در کمکرسانی به جبههها در جنگ عراق ـ ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. شیرودی، مرتضی. ۱۳۸۴. «نقش اجتماعی ـ سیاسی زنان در جامعۀ معاصر ایران». پژوهش زنان. دورۀ ۳. شمارۀ ۲. صفحات ۹۳-۷۵.
پاورقی
(۱). بر پایۀ مادۀ سیزدهم عهدنامۀ ترکمانچای، همۀ اسرای جنگ از دو طرف باید تا چهار ماه پس از انعقاد عهدنامه به سرزمینهای خود بازگردند. روسیه گریبایدوف را برای اجرای مفاد عهدنامه به ایران فرستاد. او برای بازگرداندن اسرای روسی شیوۀ نادرستی در پیش گرفت و فرمان داد اسرای زن روسی را که به همسری مردان ایرانی درآمدهاند بدون اجازۀ شوهرانشان نزد او ببرند تا خود از آنان بپرسد که آیا از روی رغبت در ایران میمانند یا میخواهند به وطن خود بازگردند. ازجملۀ این زنان دو اسیر گرجی بودند که دین اسلام را پذیرفته بودند. آنها باوجود مخالفت همسر خود به سفارت روسیه برده شدند، اما به گریبایدوف گفتند مایلاند در تهران بمانند و قصد بازگشت به گرجستان را ندارند. گریبایدوف تصمیم گرفت همۀ زنان را چند روزی در سفارت نگه دارد تا شاید بتوانند آنان را به بازگشت تشویق کند. به طول کشیدن اقامت زنان، برخلاف میل آنان بود و شوهرانشان را نگران کرده بود. بنابراین، آیتالله میرزا مسیح، مجتهد معروف تهران، که درخواستش از دولت قاجاری و سفارت روس در تهران برای رهاکردن این زنان رد شده بود فتوا داد: تکلیف است بر هر مسلمان تا هممذهبان خود را از دست کافران نجات دهد. مردان و زنان که غیرت دینیشان به جوش آمده بود به سوی سفارت روس رفتند. قزاقان محافظ سفارت به سوی آنان آتش گشودند و نوجوان چهاردهسالهای به شهادت رسید. پس از آن مردم به درون سفارت هجوم اوردند و هر کسی را که مانع آزادسازی زنان بود کشتند حتی گریبایدوف. در این حادثه، زنان تهرانی بخشی از جمعیتی بودند که به سفارت روس رفتند و به آن حمله کردند. (شیرودی، ۱۳۸۴: صص ۷۸-۷۷) (۲). زنان در دربار ناصرالدین شاه که در اندرونی شاه فتوای تحریم تنباکو را اجرا کردند و قلیانها را شکستند، بر درجۀ تأثیر مبارزۀ وسیع مردم با واگذاری انحصار تنباکو و توتون به بیگانگان افزودند. اعتراض همراه با تحریم توسط زنان حرمسرای سلطنتی و تحریم موفقیآمیز تنباکو مقدمۀ انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۴ شد. در جنبش تحریم تنباکو، تنها زنان درباری مشارکت نداشتند. در تهران و شهرهای دیگر نیز زنان دست به فعالیت و مقاومت گستردهای زدند. زنان تهرانی دستهدسته به سوی محلۀ سنگلج حرکت و در دارالشرع اجتماع کردند. سپس به طرف بازار آمدند و هر مغازهای را که باز بود بستند. سپس با فریاد به سمت ارگ سلطنتی آمدند. مردان نیز به دنبال زنان راه میرفتند. داد و فریادهای زنان در میدان ارگ، شاه را به وحشت انداخت. صحبت هیچکدام از مسئولان دربار آنها را آرام و قانع نکرد. این اقدام در روزهای بعد و تا لغو قرارداد تنباکو ادامه یافت. علاوه بر تهران، زنان شیراز و تبریز نیز نقش مهمی ایفا کردند. در شیراز، زنان در کنار مردان به اعتراض عمومی دست زدند. حدود سه الی چهار هزار زن و مرد در شاهچراغ جمع شدند و تعدادی از آنها بازار را بستند. زنان ایلاتی اطراف شیراز نیز تلگرافهای تهدیدآمیزی به تهران مخابره کردند. در تبریز، دستهای از زنان مسلح با چادرنمازهایی که به کمر بسته بودند به بازار آمدند و بازار را بستند و این کار را تا لغو قرارداد ادامه دادند. (باباییراد و حاتمپور، ۱۳۸۹: ص ۴۴؛ شیرودی، ۱۳۸۴: صص ۷۸-۷۹) (۳). از حوادث مهم دورۀ ناصرالدین شاه، اعتراض مردم بهویژه بانوان به کمبود نان بود که بهدلیل قحطی، خشکسالی، خرابی راهها و سوءاستفادۀ دولتیها رخ داده بود. بنابراین مردان و زنان به اعتراض دست زدند. تا اینکه هزاران زن جلوی شاه را در بازگشت از شکار گرفتند و از شاه تقاضای نان کردند. شاه نه تنها ترتیب اثر نداد بلکه دستور داد برای مهار و سرکوب شورش دروازههای شهر را ببندند، ولی چند هزار زن هجوم آوردند و با سنگ و چوب، دروازهبانان را از پای درآوردند. مأموران به زنان حمله بردند و آنها را مضروب کردند، اما غوغای زنان برای نان ادامه داشت. همزمان با تهران، کمبود نان در تبریز هم آشوب آفرید. در این شورش، حدود سههزار زن چوب به دست علیه ناتوانی دولت در تأمین نان شهروندان به اعتراض دست زدند. در آن روز و روزهای بعد هشت زن جان خود را در تیراندازی دولتیها از دست دادند و تعدادی هم زخمی شدند. در جریان حملۀ زنان به رهبری زینب باجی به انبارهای گندم احتکارشدۀ تبریز و تقسیم آن بین مردم، ۳۰ نفر کشته و ۶۰ نفر مجروح شدند. (شیرودی، ۱۳۸۴: صص ۸۱-۸۰) (۴). هنگامی که علاءالدوله (حاکم تهران) برخی بازرگانان متدین و محترم را به بهانۀ گرانی قند به فلک بست، مردم در اعتراض به ظلمی که به این عدۀ بیگناه شد، مغازهها را بستند و در مسجد شاه تحصن کردند. علما نیز از این اقدام حمایت کردند. عینالدوله (صدر اعظم) دستور داد تا مردم و علما را متفرق سازند. با ضرب و شتم مردم و هتک حرمت علمای متحصن، آنها به حضرت شاه عبدالعظیم پناه بردند و در آنجا متحصن شدند. در همین گیر و دار، شاه به میهمانی امیر بهادر (وزیر جنگ) میرفت. دو زن عریضههایی به شاه دادند که در آن، او را به پایینکشیدن از تخت پادشاهی تهدید کرده بودند. زنان به هنگام بازگشت شاه، راه را بر او بستند و بر گرد کالسکۀ او جمع شدند و نسبت به اقدامات صورت گرفته علیه علما اعتراض کردند. پس از حوادثی از این دست، شاه به عینالدوله دستور داد خواستۀ علما را بپذیرد و آنان را به تهران برگرداند. (شیرودی، ۱۳۸۴: صص ۸۳-۸۲) (۵). از دیگر اقدامات زنان، تلاش برای حفظ جان علما بوده است. به دیگر بیان، زنان ضمن همراهی با مردان در آوردن علما به مسجد برای سخنرانی، گاهی مسئولیت حفظ جان آنها را هم برعهده داشتند؛ حتی زنانی چون همسر حیدرخان تبریزی با چماقهایی که زیر چادر پنهان میساختند میکوشیدند مانع از هرگونه اغتشاشی به هنگام سخنرانی شوند (شیرودی، ۱۳۸۴: ص ۸۳) (۶). زنان در تأسیس بانک ملی مشارکت بینظیری از خود نشان داده و برای این منظور زینتآلات طلای خود را تقدیم کردند و اعانات زیادی را جمعآوری کردند. تأسیس بانک ملی تصمیم مجلس برای تأمین مخارج دولت برای ادارۀ کشور و مخالفت با دریافت وام دولت مشیرالدوله از دولتهای روس و انگلیس بود. پس از تصویب مجلس برای تأسیس بانک ملی، زنان در فراهمآوردن پول برای آن فداکارانه شرکت کردند. بهعنوان نمونه، روزی پای منبر سیدجمال واعظ در مسجد میرزا موسی، زنی برخاست و گفت دولت ایران چرا از خارجه قرض کند؟ مگر ما مردهایم؟ من یک زن رختشوی هستم. به سهم خود یکتومان میدهم. دیگر زنها نیز حاضرند. همزمان، زنان دیگر نیز گوشوارهها، النگوها و گردنبندهای خود را فروختند و آن را برای تأسیس بانک دادند. این اقدام تنها مخصوص تهران نبود و زنان شهرهای دیگر نیز در آن مشارکت کردند. (باباییراد و حاتمپور، ۱۳۸۹: ص ۴۵؛ شیرودی، ۱۳۸۴: ص ۸۳) (۷). زمانی که مبارزان مشروطه برای تأمین هزینههای مقاومت و خرید اسلحه با مشکل مالی مواجه شدند، زنان نیز با فداکاری و ایثار و با فروختن جواهرات یا وسائل خانه به کمک آمدند. ازجمله پس از فتح اصفهان بهدست سواران بختیاری، عدهای از زنان به انجمن ایالتی اصفهان رفته و زیورآلات خود را هدیه کردند. در این میان، زنی کاسۀ مسین را که تنها دارایی او بود، به مشروطهخواهان تقدیم نمود. (شیرودی، ۱۳۸۴: صص ۸۴-۸۳) (۸). ماجرای زنان در تبریز زمانی شروع شد که شاه پس از به توپ بستن مجلس و تعطیلکردن آن، عینالدوله را برای تصرف تبریز فرستاد و او شهر را محاصر کرد. در محاصرۀ یازدهماهۀ تبریز، زنان به پختن غذا، دوختن لباس، بافتن جوراب، پرکردن پوکه، خبررسانی جنگی، پرستاری از مجروحان و حتی جنگ با لباس مردانه در میدان رزم پرداختند. زنان کشاورز روستاهای آذربایجان هم در حالی که نوزادان خود را بر پشت بسته بودند، اسلحه برداشتند و دوش به دوش مردان جنگیدند. (شیرودی، ۱۳۸۴: ص ۸۴) (۹). هنگامی که علما و مردم قصد بستنشستن در شاه عبدالعظیم را نمودند، زنان بسیاری کفن پوشیده و ضمن سینهزنی و نوحهسرایی به بازار آمدند و علیرغم مخالفت و تلاش دولتیها، بازار را تعطیل کردند. وزیر جنگ ازطرف دولت مأمور میشود که به زور بستنشینان شاه عبدالعظیم را پراکنده سازد. وقتی وی به شاه عبدالعظیم رسید، تعدادی از سربازان مسلح خود را در اطراف صحن مطهر مستقر کرد و به آنها دستور داد تا تفنگهای خود را به سمت متحصنین نشانه بگیرند. در این شرایط، زنان شاه عبدالعظیم به بالای بامهای صحن مطهر رفتند و آماده شدند تا اگر سربازان شلیک کردند و به مرقد مقدس بیاحترامی نمودند تفنگچیان را سنگباران کنند. (شیرودی، ۱۳۸۴: ص ۸۴) (۱۰). پس از ورود مرگان شوستر آمریکایی به ایران و آغاز به کار بهعنوان مسئول امور مالیۀ کشور، روسها با حضور وی مخالفت کردند و ارتش خود را به بندر انزلی فرستادند و تهدید کردند اگر شوستر از ایران اخراج نشود، ارتش تزاری مستقر در رشت، به سوی قزوین و تهران حرکت خواهد کرد. بهدنبال اولتیماتوم دولت روسیه، فریاد مردم ازجمله زنان اصفهان، قزوین، آذربایجان و تهران از هر سو برخاست. در تهران، حدود پنجاههزار نفر ضمن اعلام اعتصاب، به خیابانها ریختند و هزاران زن درحالیکه میگریستند و برخی از آنان کفن پوشیده بودند آمادگی خود را برای جنگ با روسیه و دفاع از کشور اعلام کردند. زمانی که خبر تصمیم محرمانۀ مجلس مبنی بر تسلیمشدن در مقابل اولتیماتوم روسیه افشا شد، زنان به اقدام متهورانهای دست زدند. سیصد زن که سلاحهای خود را پنهان کرده بودند به سمت مجلس حرکت کردند. تعدادی از آنها وارد مجلس شدند و سلاحهای خود را نشان دادند و به رئیس مجلس اخطار دادند که حق عقبنشینی از وظیفۀ پاسداری از آزادی و حیثیت مردم ایران را ندارند. (شیرودی، ۱۳۸۴: صص ۸۸-۸۷) (۱۱). در راهپیمایی علیه اولتیماتوم روسیه، زنان خواستار دورکردن پای اجنبی از خاک کشور شدند و پس از آن، کوشیدند مصرف کالاهای روسی و انگلیسی را کاهش دهند و حتی به فروشگاههایی که کالاهای خارجی میفروختند حمله میکردند. یکی از تشکلهای سیاسی زنان نیز نامهای به مجلس میفرستند و خواستار تحریم کالای خارجی میشود. (شیرودی، ۱۳۸۴: صص ۸۹-۸۸) (۱۲). در فضای پس از حملۀ روسیه به ایران که با توافق و رضایت انگلیس صورت گرفته میگرفت، زنان برای انتقامگرفتن از دولتهای اروپایی، به قهوهخانهها میرفتند و از صاحبان این اماکن میخواستند که مصرف شکر اروپایی را متوقف کند، در غیر این صورت، قهوهخانهها را میبندند. (شیرودی، ۱۳۸۴: ص ۸۹) (۱۳). انگلیسیها بارها به مناطق جنوبی ایران حمله میکردند. یکی از حملات آنها، در جریان جنگ جهانی اول (دورۀ احمدشاه) روی داد که اوج مبارزات تنگستانیها و دشتستانیهای بوشهر در دفاع از کشور بود. مقاومت تعدادی از زنان دشتستانی در برابر قوای دشمن ازجمله رشادتهای مردم منطقه در این دوران است. حدود پنجاه زن دشتستانی که از گستاخی دشمن به ستوه آمده بودند به استقبال شهادت رفتند و تا پای جان از آب، خاک و حیثیت ایران دفاع کردند. آنها زمانی که نیروهای دشمن در آستانۀ بازگشت پیروزمندانه بودند اسلحۀ بر جای مانده از شهدای خویش را برداشته و انگلیسیها را به گلوله بستند. در این رزم دلیرانه، صفوف دشمن به هم ریخت و مجبور شدند با دادن تلفات زیاد، عقبنشینی کنند. (شیرودی، ۱۳۸۴: ص ۸۹) (۱۴). کشف حجاب مهمترین رویداد عصر رضاشاه بود که به زنان مربوط میشد. رضا شاه مدعی بود وقتی مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی بر سر گذارند و زنان کشف حجاب کنند و نسبت به اعتقادات دینی سست شوند متمدن خواهند شد. او در خرداد ۱۳۱۴ هیئت دولت را احضار و اعلام کرد: «ما باید غربی بشویم. باید شروع به رفع حجاب زنها نمود.» هفدهم دیماه ۱۳۱۴ در عمارت دانشسرای عالی تهران با حضور شاه مراسمی برای اعطای دیپلم به فارغالتحصیلان دختر برگزار شد و همه در این مراسم بدون حجاب ظاهر شدند. کشف حجاب که بهعنوان اوج ظلم و تعدی به زنان قلمداد میشود، زن را بهصورت موجودی حساس و لطیف و ضریهپذیر وارد جامعه نمود. (باباییراد و حاتمپور، ۱۳۸۹: ص ۴۹؛ حبیبی فتحآبادی و پاکنیا، ۱۳۸۹: ص ۵۳) (۱۵). با بروز جنگ تحمیلی و سیل مجروحان جنگی، کادر بهداشت و درمان بهطور داوطلبانه و نیروهای مردمی مشتاق با گذراندن دورههای کوتاهمدت مهارت مراقبتهای اولیه و فراگیری پرستاری از مجروحان، در کسوت امدادگر، مشارکت فعالی در بیمارستانها داشتهاند. شیرزنانی که در جنگ تحمیلی، در پشت جبههها فعالیت میکردند با کار و تلاش پیگیر خود دهها بیمارستان و اورژانس و پست امدادی را در جبههها سازمان دادند و بخش اعظمی از سرویسدهی به مجرحان و رزمندگان نتیجۀ خدمات بیشائبۀ آنان است. تشخیص هویت مجروحان از دیگر فعالیتهای مؤثر زنان در کنار امدادگری بود که اهمیت این فعالیت در اطلاعرسانی به خویشاوندان و ثبت تعداد مجروحین، بازیابی آمار شهدا و مفقودین محرز است. در عین حال، باید به فعالیتهای داوطلبانۀ زنان در مراکز درمانی خاص هم اشاره داشت. در اوج حملات شیمیایی عراق که ورزشگاه آزادی بنا به ضرورت بهعنوان مرکز درمانی مورد استفاده قرار گرفته بود زنان مشارکتکننده به ارائۀ خدمات در آنجا میپرداختند. (شفیعی، ۱۳۹۹: صفحات ۹۶، ۱۰۰، ۱۰۱ و ۱۰۳) (۱۶). تهیه و تدارک مایحتاج غذایی از عمدهترین فعالیتهای داوطلبانۀ زنان در سالهای جنگ تحمیلی بهشمار میرفت. این فعالیتها غالباً بهطور جمعی و در ستادهای کمکرسانی انجام میشد. در این ستادها، علاوه بر تهیه، آمادهسازی، فراوری و تولید محصول غذایی، مواد غذایی اهدایی مردم نیز گردآوری و به کمک زنان بستهبندی میشد. در سالهای جنگ، بهدلیل قلت کارگاههای دوزندگی مهجز به دستگاههای صنعتی برش و دوخت، زنان سهم بزرگی در تهیۀ انواع پوشاک رزمندگان داشتند. تعمیرات لباسها و مناسبسازی آن از دیگر بخشهای فعالیت زنان در مقولۀ دوخت و دوز بود. البسۀ بیمارستانی، ماسک و لباسهای مقاوم در برابر حملات شیمیایی و انواع کالاهایی که جهت خواب و استراحت رزمندگان لازم بود توسط زنان دوخته و تهیه میشد. شستوشوی لباس رزمندگان، پتو و ملافۀ خصوصاً مجروحان و رفوی لباسهای ترکشخورده از دیگر فعالیتهای زنان در کمکرسانی به جبههها بود. بهعنوان نمونه به خاطرۀ خانم پازوکی در این باره اشاره میشود: «وقتی در تشت لباس میشستند هر کس دلش میخواست از دیگری سبقت بگیرد. خواهران با ذکر خدا و فرستادن صلوات لباسهای خونآلود مجروحان را میشستند.» (شفیعی، ۱۳۹۹: صفحات ۱۱۲، ۱۳۴، ۱۳۷، ۱۳۸، ۱۴۰، ۱۴۱، ۱۴۲، ۱۵۳، ۱۵۴ و ۱۷۳) (۱۷). در آن روزهایی که دشمن، پشت دیوار خرمشهر منتظر ورود بود و شهر بهتدریج از ساکنان خود خالی میشد، خواهران بسیج و سپاه خرمشهر ازجمله زنانی بودند که ضمن ممانعت از مهاجرت خانوادههایشان، خود به محافظت از انبار مهمات پرداختند. کار این خواهران تحویل مهمات و رساندن آنها به رزمندگان اسلام بود. محل استقرار عدهای دیگر از این زنان شجاع، مسجد جامع خرمشهر بود که برای کندن سنگر به نقاط حساس شهر اعزام میشدند. زنان گاهی با اینکه تعلیمات نظامی را در سطح ابتدایی گذرانده بودند ساعتها در خط مقدم جبهه در برابر دشمن بعثی میجنگیدند. (شفیعی، ۱۳۹۹: ص ۶۷) (۱۸). من مادران شهدائی را زیارت کردم که بجد و با صدق واقعی میگفتند اگر ما ده تا فرزند هم داشتیم، حاضر بودیم در راه خدا بدهیم؛ دروغ نمیگفتند. من مادران و پدرانی را ملاقات کردم که احساس عزت و افتخار میکردند، به خاطر اینکه فرزندانشان در راه خدا شهید شدند. البته حق هم با آنهاست، عزت و افتخار است؛ همان طوری که عمهی ما زینب کبری (سلام الله علیها) فرمود: «ما رأیت الّا جمیلا»؛ جز زیبائی ندیدم. حادثهی کربلا چیز کوچکی است؟ این چشم خدابین، از این حادثه، از این خونهای ریخته شده، از این مصیبت سنگین، یک حقیقت زیبا مشاهده میکند؛ «ما رأیت الّا جمیلا». من خانوادههای بسیاری را دیدم که همین احساس زینب کبری در آنها هم بود؛ آنها هم میگفتند: «ما رأینا الّا جمیلا». اینهاست که به یک ملت اقتدار میدهد؛ اینهاست که اعتماد به نفس را در یک ملت به وجود میآورد؛ اینهاست که تهدیدهای قدرتهای مادی دنیا، عربدههای مستانهی دولتهای متجاوز و مستکبر دنیا دل آنها را نمیلرزاند. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدا و جانبازان قم، ۱۳۸۹/۰۷/۲۸) (۱۹). به خانوادهی شهدا میخواهیم بپردازیم. من عرضم این است که پدران شهدا، مادران شهدا، همسران صبور شهدا، فرزندان شهدا در این افتخارات پشت سر شهدا قرار دارند. اگر خانوادههای شهدا این صبوری را نمیداشتند، این تکریم به شهادت عزیزان خود برایشان اینقدر بااهمیت نبود، قدر شهادت در جامعهی ما میشکست. شهدا خودشان گوهر گرانبهائی شدند و درخشیدند و خانوادههای شهدا با رفتار خود، با ایمان خود، با صبوری خود، این گوهر درخشنده را در معرض دید همه قرار دادند. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران خراسان، ۱۳۸۴۶/۰۲/۲۷) (۲۰). من همیشه به خانوادههای شهدا گفتهام که شهدای ما خط مقدمند؛ پشت سر شهدا، خانوادههاشان هستند؛ همین پدران و مادران و همسران که به رزمندگی جوان و مرد خانه و محبوبشان افتخار کردند؛ از کشته شدن او نترسیدند؛ او را از رفتن منع نکردند؛ حتّی مادران بچههاشان را تشویق کردند! چه میشنویم و چه میبینیم؟! این چه حوادث عظیمی است در زمان ما و در مقابل چشم ما؟! اگر این حوادث در تاریخ بود، انسان با تردید آنها را میگفت. خیلیها هم در بیرون از این مرزها، این مسائل را با تعجبِ زیاد میشنوند؛ اما شما خودتان آنها را لمس کردهاید. در رفتنِ به میدان جنگ، پدران با فرزندانشان، و فرزندان با یکدیگر مسابقه گذاشتند! همسران غصه خوردند و گریه کردند که چرا آنها نمیتوانند به میدان جنگ بروند؛ و صبر کردند و در خانهها نشستند و پشت جبهه را نگهداشتند؛ بعد هم که آن رزمنده شهید شد، پدران و مادران و همسران و فرزندان شکر کردند و به شهادت شهیدشان افتخار نمودند! این است که شعلهی یک نهضت، همچنان زنده میماند. این است که امام بزرگوار، قلهی عزت و عظمت را برای اسلام فتح میکند. این است که ملتها صریحاً میگویند: ای ملت ایران! ما از شما یاد گرفتیم؛ شما معلم ما هستید. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای استان بوشهر، ۱۳۷۰/۱۰/۱۱) (۲۱). عزیزان من، پدران شهدا، مادران شهدا، که دستههای گلِ پروریدهی در دامان خودتان را در راه خدا دادید و پرپر شدن آنها را تحمل کردید! جوانان عزیز جانباز، که در اول جوانی، سلامت خودتان را برای خدا و در راه خدا تقدیم کردید! همسران شهدا، فرزندان شهدا، که مصایب مشکل را تحمل کردید! من این حقیقت را به شما عرض کنم که اگر این معجزه اتفاق نیفتاده بود، اگر جوانان و نورچشمان شما اینطور مجذوب حق به سمت مقتلِ خودشان نمیرفتند و فداکاری نمیکردند، امروز از اسلام در دنیا خبری نبود؛ که هدف استکبار هم این بود. اگر میبینید که امروز در دنیا پرچم اسلام بلند است؛ اگر میبینید که ملتهای مسلمان احساس شخصیت و هویت میکنند؛ اگر میبینید که نعرهی اللَّهاکبر بچهمسلمانها در سرتاسر کشورهای اسلامی، تختهای قدرت استکباری را به لرزه درآورده و اسلام عزیز است و در دنیا مطرح است؛ بدانید که این افتخار بهوسیلهی فرزندان شما، بهوسیلهی همین خونهای پاک، به وسیلهی همین گذشتها و ایثارها بهدست آمد؛ بدون اینها نمیشد. این تحول عظیمی که اسلام انقلابی و لطف الهی در دلها بهوجود آورد و اینطور همه را مشتاق به سمت جبههها کشاند و فداکاریها را به بهترین وجه در مقابل چشم جهانیان قرار داد، اگر اینها نبود، قضیه اینطور نمیشد. امروز مستکبران عالم از اسلام میترسند؛ چون جوانانِ شما را دیدهاند؛ چون جبهههای شما را دیدهاند؛ چون بسیج را دیدهاند؛ دیدهاند که این مردم چهطور مثل اقیانوسی خروشان به طوفان میآیند و از هیچ چیزی در راه خدا نمیهراسند؛ چون پدران و مادران را دیدهاند؛ دیدهاند که مادر با آن عاطفهی رقیق و جوشان - که هیچ مادری نمیتواند تحمل کند که خاری به پای فرزندش برود - از جوان خودش در راه خدا آنچنان آسان میگذشت که همه را به حیرت در میآورد. یک شهید، دو شهید، سه شهید، چهار شهید؛ این پدران و مادران و همسران و کسان این عزیزان و جوانان ما آنچنان تحمل کردند که انسان از حیرت و تعجب، هرچه نگاه میکند، نظیری برای آن پیدا نمیکند. این صبرها بود که لطف خدا را متوجه این ملت کرد. (بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای قم، ۱۳۷۰/۱۱/۳۰) (۲۲). من جا دارد در اینجا حرف و سخن خودم را مزیّن کنم به تکریم از مادران و همسران شهدا در دو نسل: یکی در نوبت دفاع مقدّس، یکی در نوبت دفاع از حرم که همسران شهدا، مادران شهدا چه نقش ماندگار و بینظیری را از خودشان به یادگار گذاشتند و حقّاً باید در برابر آنها سر تعظیم فرود آورد. متأسّفانه نسبت به این عزیزان، این بزرگان، این بزرگواران، فعّالیّتِ تولید هنری خیلی کم شده؛ این ظرفیّت فوقالعاده برجستهای است و جا دارد که بیشتر از این، کار بشود. (بیانات در ارتباط تصویری با مداحان، ۱۳۹۹/۱۱/۱۵) (۲۳). مطلبی دیگر در مورد نقش زنان در تحولات اجتماعی است؛ در انقلابها، در همین حرکت بیداری عظیم اسلامی. من به شما عرض کنم، اگر زنان در حرکت اجتماعی یک ملتی حضور نداشته باشند، آن حرکت به جائی نخواهد رسید، موفق نخواهد شد. اگر زنان در یک حرکت حضور پیدا بکنند، یک حضور جدی و آگاهانه و از روی بصیرت، آن حرکت به طور مضاعف پیشرفت خواهد کرد. در این حرکت عظیمِ بیداری اسلامی، نقش زنان، یک نقش بی بدیل است و باید ادامه پیدا کند. زنان هستند که همسران خود را و فرزندان خود را برای حضور در خطرناکترین میدانها و جبههها آماده میکنند و تشجیع میکنند. ما در دوران مبارزه با طاغوت در ایران و همچنین بعد از پیروزی انقلاب تا امروز، برجستگی نقش زنان را به طور واضح و ملموس مشاهده کردیم و دیدیم. اگر در جنگی که هشت سال بر ما تحمیل شد، زنان ما، بانوان کشور ما در میدان جنگ، در عرصهی عظیم ملی حضور نمیداشتند، ما در این آزمایش دشوار و پر محنت پیروز نمیشدیم. زنها، ما را پیروز کردند، مادران شهدا، همسران شهدا، همسران جانبازان، همسران اسرا و آزادگان ما؛ مادران اینها با صبر خود یک فضایی را در یک منطقهی محدودی به وجود آوردند، که آن فضا جوانها را، مردان را، به حضور مصممانه تشویق میکرد؛ و این در سراسر کشور گسترده شد و گسترده بود. نتیجه این شد که فضای کشور ما یکسره فضای مجاهدت شد، فضای فداکاری و گذشت شد؛ گذشت از جان. و پیروز شدیم. امروز در دنیای اسلام هم همین است؛ در تونس، در مصر، در لیبی، در بحرین، در یمن، در هر نقطهی دیگر. اگر زنها در صفوف مقدم حضور خودشان را تقویت کنند و ادامه بدهند، پیروزیها یکی پس از دیگری نصیب آنها خواهد شد. در این هیچ تردیدی نیست. (بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی»، ۱۳۹۱/۰۴/۲۱) (۲۴). حضور خانمها در همهی مراحل انقلاب -چه در دوران مبارزه و چه پس از پیروزی انقلاب- حضور زنده و قویای بود؛ زنان کشور ما و روحهای نیرومند و قوی، توانستند بارهای سنگین را تحمّل کنند و مصیبتهای بزرگ را از سر بگذرانند؛ زنانی که در طول تاریخ اسلام هم از قبیل اینطور زنها بهطور نادر و کمیاب داشتهایم. یقیناً اگر پشتیبانی و حمایت بانوان کشور ما در دوران جنگ و پیش از آن -در همهی مراحل- نمیبود، این پیروزیها به دست نمیآمد.چقدر مادران شهدا و همسران شهدا و خواهران و بقیّهی بازماندگان آنها در این دوران جنگ و قبل از آن، استقامت و ثبات نشان دادند که گاهی انسان حقیقتاً تعجّب میکند و نمونهی آن را ما در تاریخ اسلام کم میبینیم. در مراحل دیگر هم حضور خواهران، حضور نیرومندی بود. ما چه در بسیج و چه در نهادهای انقلابیِ دیگر، خواهرانی را میشناسیم و داریم که وظایف سنگینی را بر عهده دارند. (بیانات در دیدار جمعی از بانوان سراسر کشور، ۱۳۶۸/۰۴/۱۵) (۲۵). به فضل الهی زنان کشور اسلامی ایران توانستند شخصیت حقیقی خودشان را تا حدود زیادی پیدا کنند، در میدانهای گوناگونی حضور یابند و عظمت روحیه زن مسلمان را نشان دهند، که شما نمونهاش را در وضع این مادر شهید و مادران عزیز و دلاور سایر شهدا دیدید و میبینید. من هرجا که با مادران شهدا مواجه شدهام، آنها را حتّی از پدران شهدا هم قویتر دیدهام. غالباً نمونهاش را در روحیه این مادران بزرگوار و شجاع میتوانید ببینید. این، عظمت زن مسلمان در میدانهای سیاسی و فرهنگی است. آن وقت اینها میآیند و درباره تضییع حقوق زن در جمهوری اسلامی، قلمفرسایی و جوّسازی میکنند. اگر ما بیاییم، برای این که آنها را راضی کنیم، درباره زن طوری حرف بزنیم که با نظر اسلام - که مایه عزّت زن است - مخالف باشد، خطاست. چرا باید کسانی در زمینه زن، یا در زمینه حقوق بشر، طوری حرف بزنند که گویی ما باید بکوشیم خودمان را با نقطه نظرهای غربیها نزدیک و آشنا کنیم؟ آنها اشتباه میکنند. آنها باید نقطهنظرهای خود را به ما نزدیک کنند. آنها باید نسبت به مسأله زن و حقوق بشر و آزادی و دمکراسی، نقطهنظرهای غلط و باطل خودشان را تصحیح کنند و با نظرات اسلامی مواجه نمایند؛ نه این که عدّهای از این طرف دچار انفعال شوند. پیام دوم شهید - که خودش نیز همین طور عمل کرده است - استقلال اسلامی، ایستادگی اسلامی، هضم نشدن در مقابل دشمن، نترسیدن از دشمن، قدرت پوشالی دشمن را به حساب نیاوردن، عظمت اتّکای به نفس و توکّل به خدا را در همه امور زندگی فهمیدن و تشخیص دادن است. ملت ایران، در همه قضایا این را نشان داده است؛ بعد از این هم باید نشان دهد. ملت ایران نشان داده است که به هیچ وجه حاضر نیست در مقابل پرروییها و افزون طلبیها و طلبکاریهای دشمن، یک قدم عقبنشینی کند و مبانی اسلامی را به خاطر دیدگاههای دشمن و راضی کردن او، رها سازد و کنار بگذارد. این، خوب رویّهای است. (بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا، ۱۳۷۶/۰۲/۱۷) (۲۶). این جلسه از لحاظ معنوی جلسهی بسیار پرعظمتی است. حقیقتاً برای یک ملت مایهی افتخار است که پدران و مادرانی، جگرگوشگان خودشان را با این کیفیت در راه خدا به دست خودشان بفرستند و این عزیزان به شهادت برسند و این داغ بزرگ و سنگین به خاطر رضای الهی به کام آنان شیرین بیاید؛ آن هم پدران و مادرانی که بعضاً دو فرزند پسر داشتند، هر دو شهید شدند؛ سه فرزند آنها به شهادت رسیدند؛ چهار فرزند آنها به شهادت رسیدند؛ اینها چیز کوچکی نیست، مخصوص یک بخش از کشور ما و ملت ما هم نیست. شما جمع حاضر که این خصوصیت بسیار باعظمت در شما هست، پدران و مادران چنین جوانانی هستید که از نقاط مختلف کشور، از اقوام گوناگون کشور و از شهرهای مختلف کشور در میان شما هستند؛ از فارس، از عرب، از ترک، از کرد، از ترکمن، از بلوچ. کدام ملت یک چنین ترکیب شگفتآوری را در خود دارد؟ من در همین سفر کردستان خانوادهای را زیارت کردم که شش فرزندشان در راه خدا شهید شده بودند. قبلاً هم البته این خانواده را من دیده بودم. این سفر دیدم پدر و مادر این خانواده از دنیا رفتهاند. یاد این بزرگان، یاد این مردان و زنان دلاور، یعنی پدران و مادران شهدا مثل یاد خود شهدا همیشه زنده است. اینها از خاطرهی یک ملت و یک تاریخ هرگز نخواهد رفت. ما در تاریخ، چیزهائی مربوط به صدر اسلام میخواندیم که اعماق آن را درک نمیکردیم؛ مثل داستان به نظر میآمد؛ اما امروز در ملت خود، در کنار خود، افرادی را میبینیم که از لحاظ فداکاری، از آن زنان و آن مردان که یاد آنان در تاریخ اسلام هزار و چهارصد سال باقی مانده، بالاترند. اینها صبرشان از آنها بیشتر است. آنها نفس گرم رسول خدا را میدیدند، پیغمبر را به چشم میدیدند، در رکاب او میجنگیدند، اینها با هزار و چهارصد سال فاصله، «و امنّا به و لمنره صدقا و عدلا» - که در دعای سمات است - با این ایمان مستحکم اینجور ایستادند؛ این چیز کمی است؟ ملت ایران اینجور پیروز شد عزیزان من! (بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا، ۱۳۸۸/۰۳/۳) اگر ما بخواهیم شهدای جلیلالقدر را در میزان ارزشهای اسلامی بسنجیم، بدون شک در عداد شهدای صدر اسلام قرار دارند، و شاید در مواردی از آنها برترند؛ چون شهدای صدر اسلام، در کنار نبیّ مکرم اسلام(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) و امیرالمؤمنین(علیهالصّلاةوالسّلام) حضور داشتند؛ نَفَس وحی را از پیامبر بزرگوار میشنیدند و لمس میکردند؛ اما شهدای زمان ما، بدون اینکه امام معصوم و نبیّ مکرم را مشاهده بکنند، با دعوت امام بزرگوار و راحل ما (رضواناللَّهتعالیعلیه) و به اشارهی آن نایب برحق معصومین (علیهمالسّلام)، در جبهههای خطر حضور پیدا کردند و نقش یک مجاهد فیسبیلاللَّه را به بهترین وجهی ایفا نمودند. اگر شهدای عزیز ما نمیبودند و فداکاری آنها نمیبود، امروز این عزت و این عظمت برای اسلام نمیبود. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای استان بوشهر، ۱۳۷۰/۱۰/۱۱) (۲۷). سلام و درود خدای توانا و مهربان بر دلهای صبور و پرظرفیت مادرانی که پس از هجرت جگر گوشهگان دلبندشان به نشانهئی از پیکر پاک آنان دل بستند و به آن نیز دست نیافتند؛ و با این همه، با شکیبائی و صبوری خود نقشی بی نظیر و استثنائی از خود بر جای نهادند. پاداش این صبر بزرگ، روشنی چشم آنان به مژدهی رحمت الهی خواهد بود انشاءالله. (پیام به همایش بزرگداشت مادران شهدای گمنام، ۱۳۹۳/۰۳/۱۷) (۲۸). رحمت الهی با مردن انسان تمام نمیشود. رحمتی است که همینطور مستمراً در دنیا هست تا دوران برزخ و شب اول قبر و قیامت و غوغای عجیب قیامت و تا انشاءالله در بهشت. همین رحمت رحیمی الهی هم به طور یکسان بین مؤمنین تقسیم نمیشود. در این مورد خاص، خدای متعال تساوی قائل نیست؛ چنان که رحمت او به بعضی کمتر و به بعضی بیشتر میرسد. من خیال میکنم از جمله کسانی که این رحمت در حد وافری به آنها میرسد - غیر از خود شهدا - پدران و مادران شهدای این روزگارند؛ زیرا پدران و مادران شهدا نقشی ایفا کردند که با نقش خود شهدا قابل مقایسه است. هیچ وقت نمیشود کسی را که در جبهه حضور دارد و جانش را میدهد، با کسی که در جبهه نیست مقایسه کرد. او کجا و این کجا! اما نقش پدران و مادران شهدای ما در این زمان، با آنها قابل مقایسه است. حتی اگر حمل بر مبالغه نشود، معتقدم که در مواردی - نه همهی موارد - نقش پدر و مادر شهید از نقش جوان شهید برجستهتر و بزرگتر است. پدر و مادری که دو پسر داشتند و هر دو را در راه خدا دادند، چیز کمی نیست! یا پدر و مادری که یک پسر داشتند و او را در راه خدا دادند، چیز کوچکی نیست! یا کسی که دو تا سه فرزندش را در راه خدا داده، چیز اندکی نیست! یک وقت به خانهی شهیدی رفته بودم. مادر شهید در خانه بود اما پدرش حضور نداشت. برخی از همسایهها هم آمده بودند و آنجا حضور داشتند. پرسیدم بقیهی اعضای خانواده کجایند؟ مادر شهید گفت: «ما کس دیگری نداریم. دو فرزند پسر داشتم، که هر دو شهید شدند.» بعد افزود: «همسرم تاب نمیآورد در خانه بماند؛ به کوچه و خیابان میرود و من در خانه تنها میمانم!» نمیشود گفت که شأن چنین مادری از دو شهیدش کمتر است. واقعاً خیلی عظمت دارد! عرض من این است که پدر و مادر و خانوادهی شهدای زمان ما، نقش بزرگی ایفا کردند. آنها کاری کردند تا مبارزه ادامه پیدا کند. اگر پدران و مادران شهدای ما در آن وهلهی اول - مثلاً سال اول یا دو سال اول جنگ - اظهار بیصبری میکردند و این بیصبری در جامعه منعکس میشد و به والدین دیگر میرسید، شما خیال میکنید بچههای دیگران، به این آسانی عازم جبهه میشدند؟ مادران اینطور رضایت میدادند و پدران چنین استقبال میکردند؟ پدر شهیدی نقل میکرد: «به فرزندم گفتم یا من به جبهه میروم یا شما برو. فرزندم اصرار کرد و گفت پدر جان! از شما سن و سالی گذشته است. اجازه بدهید من اعزام شوم. نپذیرفتم و گفتم شما صبر کن، اول من اعزام بشوم، بعد که برگشتم، شما راهی شوید.» سبقت جویی پدر و پسر، برای رفتن به جبهه! ببینید، این چه روحیهای است! این چه روحیهی عجیبی است! همین روحیهها بود که جهاد را مستمر کرد. این جهاد، بدون این روحیهها استمرار پیدا نمیکرد. جهاد ما جهاد سختی بود. اکنون نیز سخت است. اگرچه امروز جبههی رویاروی واضحی چون جبههی جنگ نداریم، اما از دشواری جهادمان کاسته نشده است. اکنون نیز خیلی سخت است؛ چون همهی دنیا با ما طرفند، و فقط اظهارات، مختلف است. (بیانات در دیدار با خانوادههای شهدای مشهد، ۱۳۷۱/۰۱/۲۵) (۲۹). جلسهیی که خانوادههای عزیز شهدای ما در آن تشریف دارند، چون با یاد شهدا همراه است، ارزش و اهمیت خاصی دارد. ما هرچه داریم، به برکت شهدای عزیزمان داریم. اگر امروز اسلام در جهان دارای عزت است، به برکت شهداست. اگرامروز جمهوری اسلامی، به صورت یک قدرت مردمی در دنیا مطرح است، به برکت خون شهداست. اگر ملتهای مسلمان دیگر در نقاط مختلف عالم، ملت ایران را الگوی مقاومت و مبارزهی خودشان قرار دادهاند، به برکت فداکاری شهداست. در درجهی اول، شهدای ما قرار دارند. پشت سر شهدای عزیز هم بقیهی فداکاران، اعم از جانبازان، آزادگان، خانوادههای مکرّم شهدا، در صف دوم قرار دارند. اگر خانوادههای شهدا، مقاومت و صبر نمیکردند و از خودشان استقامت و متانت نشان نمیدادند، وضع طور دیگری میشد. ما در داستانهای تاریخی خواندهایم که شهیددادههای صدر اسلام، اگر پدرشان یا شوهرشان شهید شده بود؛ اگر فرزندان یا برادرانشان به شهادت رسیده بودند، صبر و مقاومت میکردند. در جنگ اُحد که عدهیی از مسلمین به شهادت رسیدند، یک زن درحالیکه جسد سه شهید را با خود حمل میکرد، وقتی به مسلمانان در نزدیکی شهر مدینه رسید، اولین سؤالی که کرد، از سلامتی پیامبر(ص) بود. یعنی سلامتی رسولاکرم(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم)، برای او اهمیت بیشتری از جان عزیزانش داشت. اینها را ما در تاریخ خوانده بودیم؛ اما آنچه که در کشور ما اتفاق افتاد، اگر نگوییم اهمیتش از صدر اسلام بیشتر است، یقیناً کمتر نیست. بعضیها دو فرزند، بعضیها سه فرزند، بعضیها چهار فرزندشان به شهادت رسیدند. مادرانی را که عزیزانشان به شهادت رسیده بودند، ما دیدیم آنچنان از خودشان استقامت نشان میدادند که انسان را به حیرت فرو میبرد. من با خانوادههای مکرّم شهدا، بحمداللَّه دیدوبازدید و نشستهای متعددی را همیشه داشتهام و دارم. به نظرم رسیده است که مادران شهدا، از لحاظ قوّت و قدرت، حقیقتاً بینظیرند. این، چه نیرویی است که به زنی که عاطفه و احساسات در او قوی است و فرزند خودش را عاشقانه دوست میدارد، آنچنان قوّتی میبخشد که در مقابل شهادت یک فرزند یا دو فرزند یا بیشتر، چنین قدرت و قوّتی را از خود نشان میدهد؟ این، از ایمان است. ایمان بود که مردم ما را در انقلاب پیروز کرد. ایمان بود که ملت ما را درجنگ، به پیروزیهای درخشان رساند. ایمان مردم بود که اسلام و قرآن را در دنیا سربلند کرد و جمهوری اسلامی را به این عزت و عظمت رسانید. این ایمان است که به خانوادههای شهدا، صبر و قوّت و استقامت میدهد. این ایمان را قدر بدانید و حفظ کنید. این، آن چیزی است که هیچ سلاحی در مقابل آن، کارگر نیست. (سخنرانی در جمع خانوادههای شهدای ایلام، ۱۳۶۹/۱۰/۱۳) (۳۰). حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با خانواده شهید محمد برازنده، در پاسخ به مادر شهید که گفت «من هیچ وقت برای شهادت فرزندم گریه نمیکنم، بلکه برای فرزندان سیدالشهدا گریه میکنم»، گفتند: «گریه کردن برای شهید هیچ اشکالی ندارد، گریه هم بکنید تا دلتان آرام بگیرد، منتها ناشکری نکنید». ایشان همچنین با حضور در منزل خانواده شهیدان یوسف و حسین رحیمی، تاکید کردند: همه کشور و همه ملت در درجه اول مدیون شهدا، و بعد هم مدیون خانوادههای شهدا هستند. قدر پدران و مادران شهدا را باید دانست. رهبر انقلاب در دیدار با خانواده شهیدان سیدمهدی و سیدهادی مشتاقیان، از وجود سیاستی برای به فراموشی سپردن شهادت، شهید و خانواده شهید خبر دادند و تاکید کردند: باید در مقابل چنین سیاستی ایستاد و خانوادههای شهدا را عزیز کرد. (حضور رهبر انقلاب اسلامی در منزل خانواده شهدای مشهد، ۱۳۹۶/۰۵/۱۹) (۳۱). خیلی خوش آمدید برادران و خواهران خانوادهی عزیز شهید حرم؛ کسانی که داوطلبانه به این میدان میروند، دو سه خصوصیّت در اینها هست که ممتاز است. یکی این است که اینها غیرت و تعصّب دفاع از حریم اهلبیت (علیهمالسلام) را دارند. اینهایی که میروند، یکی از احساسات و روحیهشان همین است که میخواهند از حریم اهلبیت (علیهمالسلام) دفاع کنند. پدرها و مادرهایشان هم همینطور. در اظهاراتی که یکی از مادران شهدا خطاب به حضرت زینب داشت این بود که: "من محمدحسین خودم را دادم به شما!" این خیلی باارزش است؛ آن غیرتی که نسبت به اهلبیت (علیهمالسلام) که در هر مؤمنی باید وجود داشته باشد. (بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم، ۱۳۹۵/۰۹/۱) (۳۲). سلام خدای متعال و بندگان صالحش و ملائکهاش بر ارواح طیّبهی شهیدان؛ همهی شهیدان تاریخ، شهیدان اسلام، شهیدان انقلاب اسلامی و شهیدان دفاع: از انقلاب، از اسلام، از حریم اهلبیت، و از امنیّت کشور تا امروز. خیلی خوشآمدید خانوادههای محترم شهدا، پدرها، مادرها، همسرها، فرزندها. قدر خانوادهی شهدا و پدرها و مادرها و همسرها و فرزندان و برادران و خواهران شهدا و داغداران شهدا را بندگان صالح خدا میدانند؛ علّت هم این است که خدای متعال بر شما سلام و درود فرستاده است: اُولئکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَـة؛ (اینکه) خدا صلوات بفرستد، خدا درود بفرستد، خیلی رتبهی والا و مهمّی است؛ چون صبر کردید، چون مصیبتِ فقدان فرزند را که برای اغلب مردم دنیا یک عزا است، شما تبدیل کردید به یک عید، به یک تبریک؛ از اینکه خدای متعال جوان شما را در جوار خود «اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون» قرار داده است، شما تسلّی پیدا کردید؛ این صبر خانوادهی شهدا یک چنین ارزشی دارد. (بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا، ۱۳۹۷/۰۹/۲۱) (۳۳). ای بسا پدر و مادری که جوان خود را درست نمیشناختند. من گاهی که با پدران یا مادران شهدای عزیز دربارهی شهیدشان گفتگو میکنم، آنها به من میگویند که فرزندشان تا زنده بود، عظمت روحی او را درست درک نمیکردند. جوان آنها، همان کودکی است که او را بزرگ کردهاند. پدران و مادران، درست نمیتوانند عظمت این مجاهد فیسبیلاللَّه را درک کنند؛ بلکه ملت نمیتواند عظمت این ستارگان درخشان را بفهمد. بنده عرض میکنم که ما هنوز قادر نیستیم عظمت کار این شهدای عزیز را درست تشخیص بدهیم. آیا میدانید که این شهدای بزرگوار ما - همین جوانان فداکار ما، همین بسیجیِ مؤمنِ پُرشورِ عاشقوش ما، یا ارتشی و سپاهی ما - چه عظمتی در دنیا و در تاریخ آفریدهاند؟ (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای استان بوشهر، ۱۳۷۰/۱۰/۱۱) (۳۴). ما در تاریخ، زندگی شهدای گرانقدر زمان پیامبر را که مطالعه میکردیم - حنظلهی غسیلالملائکة را، حمزه را، آن دو برادر شجاع جنگ اُحد را، و دیگران و دیگران را - تعجب میکردیم؛ اما این جوانان ما، هزاران حمزهی سیّدالشهداء و هزاران حنظلهی غسیلالملائکه را به ما نشان دادند؛ به چشم خودمان آنها را دیدیم و عظمت آنها را درک کردیم. جانبازان و آزادگان و مفقودان غریب عزیزمان هم مثل آنها هستند. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای استان بوشهر، ۱۳۷۰/۱۰/۱۱) (۳۵). من همیشه به خانوادههای شهدا گفتهام که شهدای ما خط مقدمند؛ پشت سر شهدا، خانوادههاشان هستند؛ همین پدران و مادران و همسران که به رزمندگی جوان و مرد خانه و محبوبشان افتخار کردند؛ از کشته شدن او نترسیدند؛ او را از رفتن منع نکردند؛ حتّی مادران بچههاشان را تشویق کردند! چه میشنویم و چه میبینیم؟! این چه حوادث عظیمی است در زمان ما و در مقابل چشم ما؟! اگر این حوادث در تاریخ بود، انسان با تردید آنها را میگفت. خیلیها هم در بیرون از این مرزها، این مسائل را با تعجبِ زیاد میشنوند؛ اما شما خودتان آنها را لمس کردهاید. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای استان بوشهر، ۱۳۷۰/۱۰/۱۱) (۳۶). در رفتنِ به میدان جنگ، پدران با فرزندانشان، و فرزندان با یکدیگر مسابقه گذاشتند! همسران غصه خوردند و گریه کردند که چرا آنها نمیتوانند به میدان جنگ بروند؛ و صبر کردند و در خانهها نشستند و پشت جبهه را نگهداشتند؛ بعد هم که آن رزمنده شهید شد، پدران و مادران و همسران و فرزندان شکر کردند و به شهادت شهیدشان افتخار نمودند! این است که شعلهی یک نهضت، همچنان زنده میماند. این است که امام بزرگوار، قلهی عزت و عظمت را برای اسلام فتح میکند. این است که ملتها صریحاً میگویند: ای ملت ایران! ما از شما یاد گرفتیم؛ شما معلم ما هستید. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای استان بوشهر، ۱۳۷۰/۱۰/۱۱) (۳۷). نکتهی چهارم؛ در دفاع مقدّس، عالیترین فضایل اخلاقی بُروز کرد؛ هم فضایل اخلاقی، هم معنویّات و عروج معنوی و تعالی روحی. شبیه این را واقعاً نمیشود سراغ گرفت؛ حالا تک و توک چرا، همه جا هستند امّا با این کثرت جمعیّت و کثرت عدد هیچ جا غیر از جبههی دفاع مقدّس را بنده سراغ ندارم که این جور فضایل اخلاقی بُروز کرده باشد؛ هم فضایل اخلاقی، هم جنبههای تعالی معنوی و روحیّات دینی و مانند اینها. شرحِحالهایی که نوشته شده نشاندهندهی این خصوصیّات است، وصیّتنامههایی که باقی مانده همین جور، حالاتی که نقل میشود از بعضی از رزمندگان (همین جور.) فضایل اخلاقی مثل صداقت، صدق و صفا. خب اصلاً منطقهی جبهه، منطقهی صدق و صفا بود، همه با هم باصفا (بودند). اخلاص، برای خدا کار کردن؛ آنجا کسانی، هم تمرین اخلاص میکردند، هم اخلاص خودشان برای خدا را آنجا در عمل نشان میدادند. تواضع، خدمت به دیگران. انسان مکرّر در این شرحِحالها میخواند که مثلاً فرض کنید میگویند فلان دسته شب در خیمه خوابیده بودند، صبح که بیدار میشوند، میبینند همهی پوتینهایشان واکسزده است؛ چه کسی واکس زده؟ معلوم نیست. بعد از تحقیق معلوم میشود که مثلاً فرمانده گروهان یا فرمانده دسته، شب آمده و همهی پوتینهای اینها را واکس زده یا لباسهایشان را که گذاشته بودند بشورند، شسته، یا دستشوییها را تمیز کرده؛ اینها چیزهای عجیبی است؛ این تواضع، این خدمت، روحیهی خدمتگزاری، ایثار، ازخودگذشتگی و فداکاری؛ بعد هم که آن حالات معنوی، آن گریههای نیمهشب، آن سحرخیزیها، آن شور و عشق توحیدی، آن بیاعتنائی به زیورهای دنیوی، و در مواردی هم اتّصال به غیب. بعضی از این عزیزان، این جوانهای عارف -عارف به معنای واقعی کلمه؛ عارف واصل- در جبهه کارشان به جایی رسیده بود که آینده را میدیدند، از آینده خبر میدادند، از شهادت خودشان، از شهادت دوستانشان، از حوادثی که ممکن است پیش بیاید؛ اینها در شرح حال رزمندگان هست، و اینها خیلی (مهم است). (بیانات در ارتباط تصویری با شرکتکنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع، ۱۳۹۹/۰۶/۳۱) (۳۸). البتّه مشخّص است که این نکته بیش از بقیّهی نکاتی که عرض شد، به برکت اسلام است. البتّه اعتلا و درخشندگی نقاط دیگر هم به برکت ایمان دینی بود، امّا این نکتهی بالخصوص، مربوط به دل سپردن به خدا و مسئلهی اسلام و مسئلهی ایمان دینی است که انسان واقعاً متحیّر میمانَد از تأثیر این ایمان عمیق. یا (روحیههای) مادرهای شهدا. خب، من و شما حسّ مادری را اصلاً نمیفهمیم، واقعاً هیچ کس نمیتواند حسّ مادری را درک کند غیر از خود مادر؛ آن وقت این مادر، جوانش را بفرستد جبهه، جوان که میآید درخواست میکند، میگوید چون برای اسلام میخواهی بروی برو؛ برای اسلام برو. بعد که پیکر همین جوان را میآورند، خوشحال است که او را در راه خدا داده؛ میگوید این (جوانم) را در راه خدا دادم. الحمدلله بنده توفیق داشتهام با خانوادههای شهدا، با مادران و پدران شهدا نشست و برخاست زیادی داشتهام -مکرّر-انسان میبیند که مادرهای شهدا در موارد زیاد که واقعاً «لا تعدّ و لا تحصی»، چه روحیههایی، چه حالاتی، چه گذشتی (دارند)؛ این جز به برکت اسلام و جز برای فداکاری عظیم که یک فصل درخشان از کتاب قطور دفاع مقدّس است نبود. (بیانات در ارتباط تصویری با شرکتکنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع، ۱۳۹۹/۰۶/۳۱) (۳۹). یک نکتهی دیگر هم مسئلهِی خاطرات والدین شهدا است. البتّه خیلی از والدینِ شهدای دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس متأسّفانه قبل از اینکه از آنها خاطراتی گرفته بشود از دنیا رفتهاند لکن بعضی هنوز بحمدالله حیات دارند؛ یا پدر یا مادر. البتّه خاطرات همسران خیلی مهم است، آنها هم بایستی گرفته بشود و خوشبختانه بسیاری از آنها هستند، لکن خاطرات پدر و مادر شهدا بخصوص از این جهت مهم است که فضای داخلیِ خانوادهی شهیدپرور را برای ما تصویر میکند. این خانوادهای که سه جوانش شهید میشوند -اینجا الان چند کتاب دربارهی سه شهید و دو شهید هست؛ این خانوادهای که سه جوانش شهید میشوند: یک جوانش اوّل شهید میشود، بعد دوقلوها در یک روز شهید میشوند؛ در یک روز این دوقلوها به دنیا میآیند، در یک روز هم شهید میشوند- چه کار میکرد؟ چه جوری اداره میشد؟ پدر و مادر چه کار میکردند که این جور انگیزه و حرکت و هیجان در این جوانها به وجود میآید که پا میشوند میروند جبهه؟ این مهم است، و به اینها باید توجّه کرد. خاطرات پدرها و مادرها (مهم است). البتّه خاطرات همسرها هم بسیار مهم است؛ خصوصیّات خانوادگی و فضای خانوادگی جزو چیزهایی است که بایستی ثبت بشود. (بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره ملّی چهار هزار شهید استان یزد، ۱۳۹۹/۱۲/۲۵)
همزمان با هفته کتاب، مسابقه ملی مشاعره با موضوع کتاب، کتابخانه و کتابدار به همت محافل ادبی اداره کل فرهنگی نهاد کتابخانه های عمومی کشور برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، همزمان با هفته کتاب، مسابقه ملی مشاعره با موضوع کتاب، کتابخانه و کتابدار به همت محافل ادبی اداره کل فرهنگی نهاد کتابخانه های عمومی کشور برگزار شد.
این مسابقه طی دو هفته با بخش های مختلف از جمله مشاعره سرعتی، گلستان خوانی در راستای نهضت خوانش آثار سعدی، دکلمه شعر با موضوع کتاب و مشاعره با موضوع کتاب، علاقه مندان به این رقابت فرهنگی را گرد هم آورد. مرحله نهایی این مسابقه صبح پنجشنبه ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۰ با حضور اعضای شورای ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و شاعران و اعضای شرکت کننده برگزار شد. در این مرحله رقابت در دو گروه سنی بالای ۱۸ سال و زیر ۱۸ سال برگزار شد و هر شرکت کنند پس از دکلمه یک شعر با موضوع کتاب با یکی دیگر از شرکتکنندگان به رقابت پرداخته و در نهایت برگزیدگان توسط شورای ادبی انتخاب و معرفی شدند.
مهدی رمضانی، معاون توسعه کتابحانه ها و ترویج کتابخوانی نهاد ضمن تقدیر از این برنامه نسبت به برگزاری مسابقاتی بزرگ تر و حضور اعضای فعال کتابخانه ها در قاب رسانه ملی ابراز امیدواری کرد.
گفتنی است، نیلا بنایی، عباس همت، حدیث قربانی، فرنیا مودت، بهارک قدیری، یگانه آذری، سید صادق خاموشی، سارا میرفیضی، فاطمه سادات پاد، فاطمه صالح محمدی، زهرا میری برگزیدگان برنامه مشاعره ملی با موضوع کتاب، کتابخانه و کتابدار با جوایز نقدی تقدیر شدند.
علیرضا قزوه، شاعر و نویسنده در یادداشتی که در اختیار روزنامه ایران قرار داده شعر انقلاب را بالندهترین شعر روزگار ما دانست و ورود نهاد کتابخانههای عمومی کشور به راهاندازی و تشکیل محافل شعری در سراسر کشور با محوریت کتابخانههای عمومی اقدامی شایسته ارزیابی کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، در یادداشت منتشر شده علیرضا قزوه در روزنامه ایران (یکشنبه ۱۶ آبان ماه) آمده است:
انقلاب اسلامی ایران پیش و بیش از آنکه یک انقلاب سیاسی باشد یک انقلاب فرهنگی است و شروع این انقلاب نیز با شعارهایی همراه بود که ریشه در شعر و شعائر مذهبی داشت. شعر انقلاب بالندهترین شعر روزگار ماست. رهبر عزیز انقلاب (مدظله العالی) در بیاناتشان همواره شعر را یک ثروت ملی میدانند که هرکس در وسع خود بایستی از آن حمایت کند. حمایت از جریانهای اصیل ادبی، شاعران دغدغهمند انقلاب و رویشهای شعر انقلاب امری است که بایستی مدنظر همه نهادهای فرهنگی باشد. ایشان بارها در دیدار با شاعران عنوان کردهاند که «هرچه در این حوزه سرمایهگذاری کنید کم است و این سرمایهگذاری نتیجه خواهد داد»؛ چراکه حوزه شعر و ادب عرصهای است که سرمایهگذاری در آن، اگرچه در درازمدت، اما نهایتاً به نتیجه خواهد رسید و ثمرات ارزشمند آن سالها و بلکه قرنها باقی میماند و مشهود خواهد بود. بر همین اساس نهاد کتابخانههای عمومی کشور بهدرستی به حوزه شعر و ادب که سرمایه ملی ماست، ورود پیدا کرد. این اقدام ارزشمند نهاد در پاسداری از فرهنگ و ادب کشور باید حمایت شود. چرا که معتقدم نهاد در حوزه شعر راهی را میرود که دیگران نرفتهاند. ورود نهاد کتابخانههای عمومی کشور به راهاندازی و تشکیل محافل شعری در سراسر کشور با محوریت کتابخانههای عمومی اقدامی شایسته است که بهدرستی کشف و پرورش استعدادهای جوان شعری در شهرستانها و پربار کردن اوقات فراغت آنها را هدف گرفته است و در همین مدت نیز تکاپوی خوبی میان جوانان شهرستانها ایجاد کرده است. با توجه به فعالیت بیش از ۳۰۰محفل ادبی در سراسر کشور امروز در یکی از بهترین دورههای شعر و تحقق عدالت فرهنگی در این زمینه به همت نهاد کتابخانههای عمومی هستیم. نهاد کتابخانههای عمومی کشور در هیچ دورهای مانند این دوره، چنین حضور فعال و خوبی در حوزه شعر نداشته است و حمایتهای دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی جناب آقای مختارپور و همکارانشان در این زمینه جای تقدیر دارد. نهاد کتابخانههای عمومی کشور بهدرستی به حوزه شعر و ادب که سرمایه ملی ما است، ورود پیدا کرد. اگرچه نهادها و دستگاههای دیگری چون حوزه هنری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این عرصه فعالیت میکنند، اما حوزه فعالیت آنها بیشتر نخبهپروری و مخاطبان نخبه هستند. اما ایجاد زمینه شناسایی و بیرون کشیدن چهرههای مستعد در این حوزه با توجه به شبکه مویرگی و گسترده مخاطبان کتابخانهها، اقدام با ارزشی است که نهاد کتابخانههای عمومی کشور آن را پیریزی کرده است و به توفیقات ارزشمندی نیز در این زمینه دست یافته است. تحقق شعار هر کتابخانه یک محفل ادبی باعث میشود در تمامی شهرهای کوچک و حتی روستاها، شاهد ظهور و فعالیت جوانانی باشیم که میتوانند بر فضای فرهنگی ادبی منطقه خود تأثیرگذار باشند. این اقدام ارزشمند نهاد در پاسداری از فرهنگ و ادب کشور باید حمایت شود. همچنین همافزایی دستگاههای فرهنگی کشور میتواند نقش مؤثری در گسترش شعر فارسی در خارج از مرزها داشته باشد که فعالیت محافلی از جمله محفل ضیافت همزبانی و محفل ادبی افغانستانیهای عضو کتابخانهها نقش مؤثری در این زمینه داشته و انشاءالله خواهد داشت. در نهایت میتوان گفت نهاد کتابخانههای کشور در چند سال اخیر در زمینه شعر و ادبیات قدمهای ارزندهای برداشته و کارنامه موفقی ارائه کرده است، این نهاد در کنار حرمت نهادن به مقوله کتاب برای نویسنده و شاعر و کتابخوان نیز اهمیت ویژهای قائل بوده است امیدوارم این تلاشها همچنان دوام داشته باشد و اتفاقهای خوبی را رقم بزند انشاءالله.