نغمه مستشار نظامی دبیر پویش «اقتراح ماسک» با اشاره به استقبال گسترده علاقهمندان و همچنین استادان حوزه شعر و ادب کشور از این پویش و ارسال بیش از ۱۴ هزار بیت به این پویش، از معرفی و تقدیر از آثار و شاعران برگزیده پس از ایام عزاداری ماه محرم خبر داد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، پویش ادبی «اقتراح ماسک» که به همت محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و با هدف ترویج فرهنگ استفاده از ماسک برای حمایت از کادر درمان و همچنین کمک به قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا راه اندازی شد، با استقبال گسترده شاعران و علاقهمندان به شعر و ادب و با هشتگ #اقتراح_ماسک به یکی از پویشهای پربازدید فضای مجازی در این روزها تبدیل شده است.
نغمه مستشار نظامی، دبیر پویش «اقتراح ماسک» در این باره گفت: محافل ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور از حدود یک ماه گذشته با دعوت از شاعران و اهالی ادب سراسر کشور به «اقتراح» و بهرهمندی از ابیات معروف بزرگان ادب فارسی برای سرایش تک بیت با کلید واژۀ «ماسک» دعوت کرد. در این پویش از شاعران و علاقهمندان به این حوزه خواسته شده بود برای اثرگذاری بیشتر، ابیات را به زبان طنز (طنز عفیف) بسرایند، و در نهایت شعر خود را با هشتگ #اقتراح_ماسک منتشر کنند.
وی با اشاره به استقبال گسترده از این پویش افزود: «اقتراح» به معنی سنجش ذوق و قریحه ادبی شاعران است و در همه محافل ادبی اصیل اقتراح وجود داشت؛ به طوری که آثار بسیاری از شاعران نامی فارسی زبان بر اساس یک موضوع و داستان مطروحه سروده شده اند. خوشبختانه این دعوت محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور به اقتراح با استقبالی فراتر از انتظار ما همراه شد و در کنار شاعران علاقهمند در سراسر کشور، بسیاری از استادان شعر و ادب، چهره های ادبی و حتی چهره های طنز کشور از این پویش استقبال کردند.
مستشارنظامی درباره هدف راهاندازی این پویش گفت: با توجه به اهتمام مسئولان و تأکید آنها برای استفاده از ماسک به عنوان بهترین راه شناخته شده برای جلوگیری از شیوع بیماری کرونا، هدف ما این بود که سرایش و انتشار ابیاتی از شاعران بزرگ با چاشنی طنز و کلید واژه «ماسک» انگیزه ای شود و مردم را به استفاده از ماسک ترغیب کند که خوشبختانه هم توسط استادان و هم توسط کتابداران و شاعران با #اقتراح_ماسک به صورت گسترده در فضای مجازی منتشر و دست به دست شد.
دبیر پویش «اقتراح ماسک» با اشاره به دریافت بیش از ۱۴ هزار بیت در این پویش گفت: آثار بسیار درخوری در این پویش سروده و منتشر شده که البته برخی از این ابیات دارای اشکالات وزنی و برخی غیر منطبق با حال و هوای طنزگونه این پویش بودند و برخی نیز به لحاظ محتوایی همسو با هدف راهاندازی این پویش نبودند که به ناچار در میان آثار مورد نظر ما جایی نداشتند و حذف شدند. بر این اساس از این ۱۴ هزار بیت حدود ۸ هزار بیت خوب، سالم و هدفمند بر اساس معیارهای پویش استخراج شد که از این تعداد چیزی حدود ۵۰۰ بیت آن توسط شاعران مطرح کشور سروده شده است.
وی با اعلام پایان فعالیت این پویش گفت: با توجه به فضای طنزگونه این پویش و نظر به نزدیک شدن به ایام عزاداری ماه محرم این پویش در ۲۴ مرداد ماه پایان یافت. اگرچه ما بنا داشتیم از تعدادی از آثار برگزیده در این پویش تقدیر کنیم، اما استقبال گسترده از این پویش ما را در تقدیر از برگزیدگان و انتشار آثار آنها در قالب کتاب مصمم تر کرد. به این منظور معرفی و تقدیر از آثار و شاعران برگزیده پس از ایام عزاداری ماه محرم انجام خواهد شد.
دبیر پویش «اقتراح ماسک» تأکید کرد: هدف ما از این پویش سرایش صرف ابیات نبوده، بلکه این پویش هدفمحور به دنبال تأثیرگذاری در جامعه برای استفاده از ماسک از طریق شعر و زبان طنز بوده، بر این اساس از محافل ادبی کشور درخواست کردیم با ابتکار خودشان این اشعار و ابیات را در جهت ترویج فرهنگ استفاده از ماسک در دسترس عموم و در معرض دید همگان قرار دهند.
مستشارنظامی همچنین با اشاره به نزدیک شدن به بزرگداشت ابن سینا و روز پزشک، ضمن تقدیر از زحمات کادر درمان گفت: وقتی مقام معظم رهبری شخصا به استفاده از ماسک اهتمام دارند و این موضوع را گامی در جهت احترام به کادر درمان تلقی میکنند، بر همه ما فرض است که در هر جایگاهی که قرار داریم در این زمینه قدم برداریم و تا ریشه کن شدن این ویروس در کنار کادر درمان باشیم.
وی افزود: امیدوار هستیم که پویش «اقتراح ماسک» توانسته باشد با استفاده از ظرفیتها و توانمندیهای زبان شعر و ویژگیهای زبان طنز، باری از دوش کادر درمان و پزشکان محترمی که در این ایام در خط مقدم مبارزه با کرونا هستند، بردارد. از آنجا که همیشه این قلمها بودند که در فرهنگ سازی موثر عمل کرده اند، انشاءالله ما اهل قلم تا پایان بحران کرونا دوشادوش کادر درمان از این عزیزان و بزرگواران حمایت می کنیم و امیدواریم استفاده از ماسک در مقابله با این ویروس نهادینه شود
پویش «اقتراح ماسک» با شعر طنز مردم را به زدن ماسک تشویق میکند
در این گزارش به چند شعر پویش «اقتراح ماسک» اشاره کرده و نظر شاعران را درباره استفاده از طنز مخصوصا شعر طنز در اتفاقات اجتماعی جویا شدیم.
به گزارش «فرهیختگان»، ماسک و محلولهای ضدعفونی به یکی از اجزای مهم زندگیمان تبدیل شدهاند. ماسکها، این همراهان روزهای وحشتناک کرونایی، حالاحالاها روی صورتمان جاخوش کردهاند. ماسکها در شکلهای مختلفشان به دنیا و روابط این روزهای ما پا گذاشتند و طنازی ایرانیها هم بیخیال دنیای ماسکها و حمله ویروسها نمیشود. کاربران در فضای مجازی هرآنچه جوک و لطیفه بلدند را برای هم تعریف میکنند و میخندند. البته شاعران طنزپرداز هم از این معرکه جا نماندند و شعرهای زیادی برای کرونا و زدن ماسک و حتی الکلهای ضدعفونی گفتهاند. نهاد کتابخانهها از ابتدای مردادماه، پویشی را با عنوان «اقتراح ماسک» راهاندازی کرده است تا شاعران با گفتن یک بیت درباره این موضوع به این پویش بپیوندند. هدف محافل ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور که این پویش را برگزار کرده، ترویج فرهنگ استفاده از ماسک برای حمایت از کادر درمان و کمک به قطع زنجیره انتقال ویروس کروناست و از همه شاعران و اهالی ادبیات سراسر کشور دعوت کرده است با اقتراح و سرایش تکبیت با کلیدواژه «ماسک» در بسیج همگانی برای رعایت توصیههای بهداشتی در مقابله با کرونا همراه شوند. شاعران زیادی در این یک ماه با این پویش همراه شدند و شعرهای جالبی سروده شد. در این گزارش به چند شعر این پویش اشاره کرده و نظر شاعران را درباره استفاده از طنز مخصوصا شعر طنز در اتفاقات اجتماعی جویا شدیم.
عسلک! ماسک بزن
اسماعیل امینی، شاعر برای شرکت در این پویش شعری را سروده است که مطلع آن «ماسک بزن» است. او شاعری است که شعرهای مختلفی دارد اما خودش شعر طنز و این سبک را دوست دارد و معتقد است شعر طنز بسیار میتواند مردم را با اتفاقات اجتماعی همراه کند. او میگوید: «از همان زمان که مجله طنز گلآقا وجود داشت، مردم نوع جدیدی از طنز اجتماعی و سیاسی را یاد گرفتند و چقدر هم از این مدل طنز استقبال میکردند. درمورد شعر هم همین مساله صادق است و شعر طنز بسیار میتواند به مردم در این زمینه کمک کند.»
شعر اسماعیل امینی برای پویش این است:
هموطن! ماسک بزن، عشق من! ماسک بزن، غُر نزن! ماسک بزن
با کلاس! ماسک بزن، آسوپاس! ماسک بزن، بیحواس! ماسک بزن
عسلک! ماسک بزن، بانمک! ماسک بزن، گُندهبک! ماسک بزن
خوشگله! ماسک بزن، زلزله! ماسک بزن، آکله! ماسک بزن
دُمکلُفت! ماسک بزن، حرفِمفت! ماسک بزن، هر کی گفت ماسک بزن
بچهجون! ماسک بزن، مهربون! ماسک بزن، حیفِنون! ماسک بزن
لاغری؟ ماسک بزن، مادری؟ ماسک بزن، دختری؟ ماسک بزن
عاقلی؟ ماسک بزن، جاهلی؟ ماسک بزن، خوشگلی؟ ماسک بزن
پاچهخوار! ماسک بزن، با دلار ماسک بزن، رانتخوار! ماسک بزن
جیگرم! ماسک بزن، دخترم! ماسک بزن، پسرم! ماسک بزن
ای زرنگ! ماسک بزن، ای قشنگ! ماسک بزن، ای پلنگ! ماسک بزن
کلهقند! ماسک بزن، خالیبند! ماسک بزن، خودپسند! ماسک بزن
پاپتی! ماسک بزن، غیرتی! ماسک بزن، سنتی! ماسک بزن
عابری؟ ماسک بزن، شاعری؟ ماسک بزن، تاجری؟ ماسک بزن
چالشی! ماسک بزن، ورزشی! ماسک بزن، ارزشی ماسک بزن
اهل مُد! ماسک بزن، خودبهخود ماسک بزن، هرچی شد ماسک بزن
...
سعدی از کرونا خبر نداشته
رضا اسماعیلی، شاعر در یادداشتی به بهانه این پویش به کارکرد شعر طنز و قدرتمندی آن برای جذب مردم نسبت به یکسری از موضوعات اجتماعی پرداخته و میگوید: «یکی از خاطرات شیرینی که از دوران تحصیل در مدرسه در ذهن من نقش بسته، خاطره خوب و بهیادماندنی زنگهای انشاست. در دوران مدرسه زنگ انشا برای بسیاری از دانشآموزان، زنگ ملال و کسالت بود، زیرا اکثر دانشآموزان در نگارش مشکل داشتند و این کار برای آنان جزء اعمال شاقه محسوب میشد! با این حال ناگزیر بودند برای رفعتکلیف و در امانماندن از عتاب و خطاب معلم، در دفتر خود چند سطری را با هزار رنج و مشقت به هم ببافند و به نام «انشا» در کلاس بخوانند که انشاهایی از این دست معمولا با این جمله معروف که: «برای همه ما واضح و مُبرهن است که... » آغاز و به این جمله: «... و این بود انشای امروز من» ختم میشد! با موضوعاتی کلیشهای و تکراری ازقبیل: تابستان خود را چگونه گذراندید، فصل بهار را توصیف کنید یا «علم بهتر است یا ثروت؟». بدیهی است نوشتن انشاهایی با این موضوعات و خواندن آنها در کلاس، هیچ چنگی به دل نمیزد و جز گرم کردن «بازار خمیازه» به هیچ کاری نمیآمد. من ولی به خاطر علاقه ذاتی به ادبیات ـ بهخصوص زنگ انشاـ با نارضایتی از این وضع، بهدنبال راهکاری برای علاقهمند کردن دانشآموزان به زنگ انشا و بیرون آوردن کلاس از این رخوت و رکود ملالآور بودم. به همین خاطر با انتخاب موضوعات اجتماعی و افزودن چاشنی طنز به آنها، سرانجام موفق شدم کلاس را از پیله بیتفاوتی، ملال و کسالت بیرون بیاورم و آنها را به این درس علاقهمند سازم، بهگونهای که هنگام خواندن انشاهای طنز خود، دانشآموزان سراپا گوش میشدند و با اشتیاق به انشای من دل میسپردند و یک شکم سیر میخندیدند. از آن زمان به بعد من به قدرت شگفت «طنز» در نقدِ مقبول مسائل اجتماعی و نفوذ در دلها پی بردم و دانستم که با «معجزه طنز» میتوان بر بسیاری از دردها مرهم نهاد، بسیاری از گرهها را باز کرد و بسیاری از پیامهای انسانی و اخلاقی را در قالبی جذاب و دلپذیر به جامعه ابلاغ کرد.
در روز و روزگار ما نیز بدون هیچگونه تردیدی ادبیات طنز یکی از مقبولترین و محبوبترین گونههای ادبی است که از بیشترین و بالاترین قدرت نفوذ در مردم برخوردار است و به وسیله آن میتوان به اصلاح بسیاری از امور جامعه پرداخت. استقبال گسترده مردم از فیلمها و سریالهای کمدی سینما و تلویزیون ازقبیل «دورهمی» و «خندوانه» و برنامههای طنزی همچون شبهای شعر «شکرخند» و «در حلقه رندان» مهر تاییدی بر این ادعاست. واقعیت این است که مردم به صورت فطری از چهرههای طلبکار، عبوس و عُنق بیزارند و معمولا گرد کسانی حلقه میزنند که نشست و برخاست با آنان باعث انبساطخاطر و بهجت روحی آنان شود. بیدلیل نیست که ائمه معصومین(ع) در روایات و احادیثی که از آنان به یادگار مانده است، این همه به حسنخلق، گشادهرویی و مدارا با مردم سفارش کردهاند و خوشرویی و تبسم در برخورد با بندگان خدا را از بهترین و بالاترین صدقات دانستهاند. علت آن است که برای راه بردن به دلهای مردم و امربهمعروف و نهیازمنکر آنان، هیچ شیوهای کارآمدتر از استفاده از «زبان طنز» و شوخطبعی نیست. مردم به صورت فطری دل به نصایح شیرین چهرههای متبسم و طناز میسپارند و نصایح آنان را همچون باقلوا و حلواشکری روی دست میبرند.»
رضا اسماعیلی برای این پویش هم دو دوبیتی سروده است:
«هشدار! به دوستان خود غم ندهی
بیماری و درد، جای مرهم ندهی
بیماسک مرو ز خانهات بیرون، تا
ای جان! «کرونا» به خلق عالم ندهی»
...
«سعدی» که هوای باغ و بستان میکرد
در روی زمین سفر فراوان میکرد
گر از «کرونا» شنیده بود اوصافی
خود را به حصار خانه زندان میکرد!
...
با اجازه از حافظ
علیرضا قزوه هم برای این پویش با اجازهای که از حافظ شیرازی گرفته است چند بیت مجزا سروده و به گفته او این ابیات میتواند مردم را تشویق کند تا از ماسک استفاده کنند. چون شعر طنز همواره نتیجهای جالب به همراه دارد و مردم را به یک کار خوب اجتماعی تشویق میکند.
از ماست که بر ماست غلط بود غلط بود
از ماسک که بر ماسک صحیح است صحیح است
...
کسی که ماسک خرید از قبیلهی ما هست
کسی که ماسک نزد از قبیلهی ما نیست
...
به روز حشر اگر میروی به سمت بهشت
دو بسته ماسک ببر احتیاط در این است
...
ماسکها را بود آیا که عیاری گیرند
اکثر ماسکفروشان پی کاری دگرند
...
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
بینیاش بر اثر ماسک زدن سوخته بود
...
ناگهان ماسک برانداختهای یعنی چه؟
سعید بیابانکی که از ابتدای اسفندماه در کانالی که در تلگرام دارد، بسیار از کرونا گفته و شعرهای طنز هم در این زمینه سروده و به این پویش پیوسته است و برای ماسک چند بیتی سروده. او درباره لزوم استفاده از شعر طنز در رخدادهای اجتماعی میگوید: «مردم ما به شعر علاقه دارند. از طرف دیگر طنز و لطیفه هم همیشه همراهمان بوده است و خیلی از طنزپردازان هم از این موضوع استفاده کردهاند تا بتوانند حرف درستشان را در قالب طنز برای مردم و مسئولان بیان کنند و طبیعتا این اتفاق باعث دیده و شنیده شدن آن حرف میشود.»
او در بیتی که برای این پویش گفته است، یکی از بیتهای حافظ را انتخاب کرده:
ناگهان ماسک برانداختهای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه؟
...
امروز دهان میهمان صاف شد از ماسک
عبدالجبار کاکایی شاعر دیگری است که بیشتر او را با اشعار و غزلهای عاشقانه میشناسیم اما برای این پویش شعری را سروده است و یکی از اشعار قدیمی را که در کتب درسی بود به نام ناصر خسرو و برای همهمان آشناست، استفاده کرده و آن را به مدلی دیگر تبدیل کرده. او هم معتقد است که مردم شعر طنز را دوست دارند و اگر برای وقایع اجتماعی و سیاسی از شعر طنز استفاده شود مردم جذب آن اتفاق خواهند شد.
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاسک
بهر طلب طعمه پر و بال بیاراسک
بر بال و پر خود ژل و الکل زد و فرمود
امروز دهان میهمان صاف شد از ماسک
پایینتر از این گر بپرم از نظر تیز
بینم سرموی وزغی سوخته در جاسک
ناگه ز کمینگاه یکی ناقل پنهان
زد عطسه تندی و بیفکند بر او راسک
اینش عجب آمد که ز یک بینی کوچک
این تیزی و این تندی عطسه ز کجا خاسک
بر خاک فرود آمد و با خسخس سینه
لختی نظر خویش گشاد از چپ و از راسک
چون نیک نظر کرد به منقار بلندش
گفتا ز که نالیم؟ به منقار، بزن ماسک
... .
جان من و جان شما
البته فقط این موضوع به شاعران ایرانی ختم نمیشود و شاعران کشورهای همسایه هم معتقدند که شعر میتواند تاثیر زیادی برای مردم داشته باشد. حالا اگر از شعر برای یک اتفاق اجتماعی هم استفاده شود که تاثیرگذاریاش چندین برابر میشود. کمیل قزلباش که متولد بلوچستان پاکستان است یکی از شعرایی است که برای این موضوع بیتی سروده و از بقیه دوستان شاعر غیرایرانی هم خواسته است تا به این پویش بپیوندند و میگوید: «کرونا فقط مربوط به یک کشور نیست و الان همه دنیا درگیر این موضوع هستند و باید مردم را نسبت به این مساله آگاه کرد.»
ای جوانان وطن جان من و جان شما
ماسک بر چهره بیفزایید قربان شما
...
فراموشی ماسک
عباس احمدی را هم با شعرهای طنزش میشناسیم که یکی از این اشعار طنز را هم در بیت رهبری و دیدار شاعران با ایشان خواند. او در این پویش با گفتن یک بیت شعر درمورد لزوم زدن ماسک شرکت کرده است.
امشب به قصه دل من گوش میکنی
فردا مرا چو ماسک فراموش میکنی!
ارسال 10هزار بیت به پویش
شاعران جوان زیادی هم از سراسر کشور در این پویش شرکت کردهاند و به گفته نغمه مستشارنظامی، که دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانههاست حدود 10هزار بیت از سراسر کشور ارسال شده است و شاعران جوان هم در این میان حضور پررنگی دارند.
محمدتقی عزیزیان نیز این شعر را سروده است.
طالع اگر مدد کند الکلی آورم به کف
ماسک زنم سر دماغ، ژل بزنم زهی شرف
جز کرونا کمر نبست، هیچکسی به قتل من
سرفه اگر کند کسی، جیم شوم به هر طرف
الکل و ماسک میزنم، دستکش و ژلم به دست
ای کرونا نشستهای، تیرزنی براین هدف؟!
جمع کنند روی هم، ماسک مگر گران شود
یاد خدا نمیکنند، محتکران بیشرف
من به خیال ماسکی، گوشهنشین و طرفه آنک
هست به چهرهی تو ماسک، ایده نتش بیهدف؟!
بیخبرند ناقلان، ماسک بزن ولاتقل
غرق شیوع گشته شهر، ماسک بزن ولا تخف
بسته شدهست هرکجا، ای کرونا برو بهرو
تا که شود دوباره باز، مشهد و کربلا، نجف
...
مهدی فرجاللهی، شاعر نیز بیان کرده تکبیت طنزی که سروده از روی دست زندهیاد محمد خرمشاهی است. او معتقد است از زمانی که به شعر طنز بها داده شد، باعث شد هم شاعران برایشان مساله شعر طنز مهم شود، هم مردم و این مدل از شعر باعث شد با زبان طنز، اتفاقات اجتماعی بیان شود و مردم را حساس کند.
در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست
بیرون نرو ای دوست که آنجا کرونا هست
در قسمت آخر این گزارش باید بگوییم، وقتی مسالهای زیاد گفته شود تبدیل به فرهنگ میشود. ماسک زدن هم الان مسالهای است که نباید به آن بیتوجه بود و یا اینکه ناراحت و غمگین باشیم که چرا در این شرایط قرار گرفتهایم. به قول حمیدرضا ناصری، شاعر جوان که میگوید:
غمناک نباید بود از شر کووید ای دل
باید بزنم ماسکی، بهداشت همین باشد
* نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامهنگار
ابتکار نهاد کتابخانههای عمومی کشور در راهاندازی پویش «اقتراح ماسک» و دعوت از شاعران سراسر کشور برای پیوستن به این پویش ادبی، دستمایه گزارشی در صفحات فرهنگی روزنامه جامجم شده است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، روزنامه جامجم در ضمیمه فرهنگی روز چهارشنبه بیست و دوم مردادماه خود (صفحات۹، ۱۰ و ۱۱) به پویش ادبی «اقتراح ماسک» که از سوی نهاد کتابخانههای عمومی کشور در حال برگزاری است پرداخته و ضمن معرفی این پویش، نمونهای از اشعار رسیده شاعران را منتشر و در انتها نیز با محمود اکرامیفر از شاعران برجسته کشور در این خصوص گفتگو کرده است.
متن گزارش روزنامه جامجم به شرح زیر است:
شاعران امروز دست به کار شدهاند و براساس اشعار معروف شاعران دیروز تکبیتهای طنز برای ترویج استفاده از ماسک سرودهاند
برو ماسک میزن مگو چیست ماسک؟ !
پویش اقتراح ماسک به همت نهاد کتابخانههای عمومی کشور برگزار شده است
این یکی رقیب ندارد؛ بعید است پویش اقتراح ماسک در هیچ جای جهان لنگه داشته باشد و هیچ کشوری برای کرونا چنین پویشی برگزار کرده باشد. در واقع اصل جنس است و کاملا ایرانی؛ چون هم شاعرانه است، هم طنز دارد و هم پند و نصیحت میکند. اگر تا به حال درباره پویش اقتراح ماسک، هیچ نشنیدهاید، کافی است هشتگ اقتراح ماسک را در فضای مجازی جستوجو کنید که به محفل فیض خواهید رسید و فیض خواهید برد اما حالا که اینجا هستید نگاهی هم بیندازید به این سفره که از دستپخت خوب محافل ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور چیدهایم. اتفاق عجیبی رخ نداده اما خوشمره است و دلچسب. نهاد کتابخانههای عمومی کشور که علیرضا مختارپور دبیرکل آن است، یک پویش راه انداخته به نام اقتراح ماسک و از همه شاعران دعوت کرده که با استفاده از یکی از ابیات مشهور شاعران، یک بیت شعر با کلیدواژه ماسک بسرایند و با هشتگی که اشاره شد، در فضای مجازی منتشر کنند. بد نیست این را هم بدانیم که اقتراح در واقع قریحهسنجی است و به همین شیوه شعر سرودن بر اساس اشعار ماندگار اتلاق میشود. القصه که رفتیم سراغ نغمه مستشارنظامی دبیر شورای ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور و اطلاعات لازم درباره این پویش را گرفتیم و دریافتیم که بیخ گوش خودمان برخی شاعران نامدار پا فراتر گذاشته و برای ماسک و کرونا، قصیده و رباعی هم سرودهاند.
که بود؟
نهاد کتابخانههای عمومی کشور، پویش ادبی اقتراح ماسک را راهاندازی کرد و از همه شاعران و اهالی ادب در سراسر کشور دعوت کرد که یک تکبیت طنز عفیف نه هجو یا هزل، با کلیدواژه ماسک بسرایند. هدف این بود که یک بسیج همگانی از نوع شاعرانه برای رعایت توصیههای بهداشتی در مقابله با ویروس کرونا شکل بگیرد.
همه چیز از آنجا شروع شد که رهبر انقلاب به استفاده از ماسک توصیه کردند و رعایت نکردن اصول پیشگیری را ظلم به کادر درمان دانستند. محفل ادبی فیض که از سال ۱۳۹۷ در کتابخانه مرکزی پارک شهر در زیرمجموعه نهاد کتابخانههای عمومی کشور راهاندازی شده براساس همین اظهارات رهبر انقلاب و نیز برای حمایت از جریانهای اصیل ادبی پویش اقتراح ماسک را راهاندازی کرد.
چرا ؟
اقتراح ماسک یک تیر بود برای چند هدف. اول از همه بهانهای بود برای حمایت از کادر درمان و شکل دادن یک بسیج همگانی برای قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا. مستشارنظام میگوید: با شکلگیری محافل ادبی در کتابخانهها، شبکه گستردهای ایجاد شده که شهرها و حتی روستاها را شامل میشود. این محافل در زیرمجموعه شورای ادبی نهاد کتابخانههای عمومی، نوعی عدالت فرهنگی را ایجاد کرده بهخصوص در مناطقی که تنها مرکز فرهنگی مردم، یک کتابخانه است و بس. بنابراین از این شبکه استفاده کردیم که شاعران تمام نقاط ایران بتوانند ذوق و قریحه خود را بروز دهند و چهبسا آثارشان منتشر شود و خودشان هم شناخته شوند. ضمن اینکه پویش اقتراح ماسک هدف اصلی این پویش فرهنگسازی برای استفاده از ماسک و پیشگیری از انتقال ویروس بوده است.
دبیر شورای ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور این را هم میگوید که شیوه اقتراح، یعنی سرودن شعر براساس اشعار معروف و ماندگار این حسن را دارد که اشعار جدید بهتر به یاد مخاطبان میماند و تکرارپذیری بیشتری دارد. مشتشارنظامی میگوید: بسیاری از شعرهای معروف در ادبیات فارسی مانند شعر مادر شهریار و ایرج میرزا و بسیاری دیگر در اقتراح محفل ادبی ملکالشعرای بهار سروده شدهاند. همینطور شعر معروف رنج و گنج نیز بازنویسی از داستانی با همین موضوع است. بنابراین اقتراح میتواند سبب سرایش شعرهای زیبا و ماندگار شود.
چاشنی طنز در پویش اقتراح ماسک هم چندان بدون هدف و برنامه نبوده است. در واقع این قید به پویش اضافه شد برای اینکه برگزارکنندگانش از جمله مستشارنظامی بر این عقیدهاند که طنز به تاثیرگذاری پویش اضافه میکند و توجه بیشتری از مخاطب میگیرد.
چه شد؟
پویش اقتراح ماسک، در کمتر از دو ماه به دستاوردهای جالبی رسید. دبیر شورای ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور میگوید بیش از ۲۰۰۰ هشتگ ثبت شده و تاکنون حدود ده هزار بیت مرتبط با این موضوع به دبیرخانه رسیده است. مستشارنظامی توضیح میدهد: استقبال قابل توجه بود و در همه استانها دبیران محافل ادبی مشغول جمعآوری اشعار هستند. قرار است اشعار برگزیده انتخاب و منتشر شود. برخی از آنها به عنوان هدایای فرهنگی به صورت لوح یا قاب به فعالان کادر درمان اهدا میشود. این اشعار در محیطهای درمانی از جمله بیمارستانها و نیز در کتابخانهها و فضاهای فرهنگی استفاده خواهد شد.
دستاوردهای این پویش و اعداد و ارقامی که به آنها اشاره شد، برای برگزارکنندگان معنا و مفهوم ویژهای دارد. مثلا ۱۰هزار بیت شعر از نظر مستشارنظامی یعنی ۱۰هزار نفر دیوان شاعران بزرگ کشورمان را تورق کرده و نیز این عدد به این معناست که ۱۰هزار نفر و اطرافیان آنها به التزام استفاده از ماسک فکر کردهاند و احتمالا آن را رعایت میکنند. ضمن اینکه میتوان امیدوار بود مخاطبان این اشعار هم تحتتاثیر قرار گرفته باشند چون خیلیها معتقدند تاثیر یک بیت شعر میتواند از ساعتها سخنرانی و نصیحت بیشتر باشد.
چند نمونه کمی متفاوت اقتراح ماسک
شاعران برای پویش اقتراح ماسک سنگ تمام گذاشتند. برخی شعرشان را در یک ویدئو برای مخاطب خواندند، برخی برایش تصویرسازی کردند، برخی دیگر بیشتر از یک بیت سرودند. شاعران اهل افغانستان و پاکستان از جمله سید حکیم بینش، احمد شهریار و کمیل قزلباش هم در این پویش شرکت کردند.
دو نمونه متفاوت از شعرهای پویش اقتراح ماسک را اینجا بخوانید:
روزی عقابی
عبدالجبار کاکایی اقتراحی از شعر معروف ناصرخسرو قبادیانی ارائه کرده و البته توضیح داده که چون ماسک قافیه ندارد دست به تحریف قافیه زده است:
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاسک/ بهر طلب طعمه پر و بال بیاراسک
بر بال و پر خود ژل و الکل زد و فرمود / امروز دهان همهمان صاف شد از ماسک
پایینتر از این گر بپرم از نظر تیز / بینم سرموی وزغی سوخته در جاسک
ناگه ز کمینگاه یکی ناقل پنهان/ زد عطسه تندی و بیفکند بر او راسک
اینش عجب آمد که ز یک بینی کوچک/ این تیزی و این تندی عطسه ز کجا خاسک
بر خاک فرود آمد و با خس خس سینه / لختی نظر خویش گشاد از چپ و از راسک
چون نیک نظر کرد به منقار بلندش /گفتا ز که نالیم؟ به منقار، بزن ماسک مثل سعدی باش
رضا اسماعیلی هم برای کرونا دو رباعی سروده که در کنار قصیده و تکبیت و دیگر گونههای شعری جای رباعی خالی نباشد.
هشدار! به دوستان خود غم ندهی / بیماری و درد، جای مرهم ندهی
بیماسک مرو ز خانهات بیرون، تا / ای جان! «کرونا» به خلق عالم ندهی
«سعدی» که هوای باغ و بستان میکرد / در روی زمین سفر فراوان میکرد
گر از «کرونا» شنیده بود اوصافی / خود را به حصار خانه زندان میکرد!
با اجازه شاعر
چند نمونه از تکبیتی شاعران مطرح برای پویش اقتراح ماسک را میخوانید که همه آنها با اجازه شاعری که از شعرش بهره گرفتهاند، سروده و منتشر شدهاند.
«به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست» / که هر که ماسک نزد از قبیله ما نیست
محمود اکرامیفر
ناگهان ماسک برانداختهای یعنی چه؟ / مست از خانه برون تاختهای یعنی چه؟
سعید بیابانکی
به روز حشر اگر میروی به سمت بهشت / دو بسته ماسک ببر احتیاط در این است
علیرضا قزوه
دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدا را / بیماسک و ژل مریضی خواهد شد آشکارا
مجتبی باقی
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم / چرا بیماسک میآیی رفیق ناجوانمردم؟
ایمان طرفه
گفتوگو با محمود اکرامیفر که حدود ۴۰۰ بیت شعر برای اقتراح ماسک سروده است
بیماسک پشیمانم و با ماسک پریشان
تا دیروز به عنوان شاعر «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد...» میشناختیمش اما از حالا به بعد محمود اکرامیفر به عنوان رکورددار سرودن شعر برای کرونا هم شناخته میشود. اکرامیفر که از یاران قدیمی روزنامه جامجم است در این گفتوگوی کوتاه اشاره میکند که چه و چطور شد که از یک تکبیت رسید به نزدیک ۴۰۰ بیت شعر برای کرونا و ماسک.
چه شد که اینهمه شعر برای پویش اقتراح ماسک سرودید؟
شعر کمک بزرگی است برای درونی کردن فرهنگ استفاده از ماسک و اینطور که طبیبان گفتهاند گویا ماسک درصد بالایی از انتقال ویروس جلوگیری میکند و مانع بیمار شدن افراد میشود. به همین دلیل شروع کردم به سرودن. اولین تکبیتی براساس یک غزل از حافظ بود با نام زلف آشفته و بعد حس کردم یک تکبیت کفایت نمیکند. سراغ غزل معروف مپرس رفتم و بعد از آن دیگر برای خودم هم جالب و لذتبخش شد و ادامه دادم.
قصیده بلند بیماسک پشیمانم و با ماسک پریشان چطور سروده شد؟
یک روز که تلویزیون تماشا میکردم، آقای حریرچی گفتند که ماسکشان را از پارچه پیژامه دوختهاند. برایم جالب شد و فکر کردم درباره ماسک شعر بلندی بگویم. سراغ درست کردن ماسک از روسری سوسن و شلوارک ساسان رفتم و رسیدم به ماجرای احتکار ماسک و سلطان ماسک و بقیه موضوعات. در نهایت یک قصیده با حدود ۶۲ بیت سرودم. تازه بعد از این قصیده بود که دیدم هنوز هم جا دارد درباره این موضوع شعر بگویم. رفتم سراغ دیوان حافظ و تقریبا ۲۵۰ مصرع از حافظ برداشتم و مصرع دیگری به آن اضافه کردم.
برای اقتراح به دیوان حافظ تفأل زدید یا اشعاری که به خاطر داشتید را انتخاب کردید؟
اولش فقط دیوان را گشودم و چند شعر را برداشتم اما برای ۲۵۰ مصرعی که بعد از قصیدهام سراغ آنها رفتم، دیوان حافظ را برداشتم و ابیاتی را انتخاب کردم که میشد از آنها برای اقتراح استفاده کرد. برخی شعرها جدی و برخی دیگر طنز شدهاند. هدف این بود که فرهنگ استفاده از ماسک را ترویج کنیم و هر جا که میشد از طنز هم بهره بردهام.
چقدر زمان برای سرودن این ابیات صرف کردید؟
از ۲۰ روز پیش که سرودن این شعرها را شروع کردم، در مجموع حدود ۳۰ تا ۴۰ ساعت وقت گذاشتم.
گفتنی است محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور با دعوت از شاعران و اهالی ادب سراسر کشور برای پیوستن به پویش ادبی «اقتراح ماسک» از علاقهمندان خواسته است تا با اقتراح و سرایش تک بیت با کلید واژه «ماسک» در بسیج همگانی برای حمایت از کادر درمان و رعایت توصیههای بهداشتی در مقابله با کرونا همراه شوند. شاعران میتوانند برای اثرگذاری بیشتر، ابیات را به زبان طنز (طنز عفیف) بسرایند، از ابیات معروف بزرگان ادب فارسی بهرهمند شوند و در نهایت شعر خود را با هشتگ #اقتراح_ماسک منتشر کنند.
بهرام مژدهی، شاعر شناخته شده گیلانی با ارسال پیامی به مناسبت تاسیس محفل ادبی مجازی دکتر معین اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان، تاسیس این محافل را گامی موثر در نظام بخشی به فعالیت های ادبی خصوصا در زمینه شعر دانست.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان، بهرام مژدهی، شاعر شناخته شده گیلانی با انتشار پیامی در فضای مجازی به مناسبت راه اندازی محفل ادبی مجازی دکتر معین اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان، تاسیس این محافل را گامی موثر در نظام بخشی به فعالیت های ادبی خصوصا در زمینه شعر دانست. متن پیام به شرح ذیل است:
«بنام خداوند جان و خرد»
نظام بخشی به فعالیت های، ادبی خصوصا شعر یکی از مهم ترین اصولی است که در سال های اخیر از آن بی بهره بوده ایم. تاسیس محافل ادبی در کتابخانه های عمومی سراسر کشور می تواند گامی موثر در این خصوص باشد. نهادینه کردن فرهنگ عمومی برگزاری فعالیت های ادبی در دل کتابخانه ها و نزدیک کردن جوانان به کتاب و کتاب خوانی که خود باعث بالا بردن سرانه کتاب خوانی در کشور خواهد بود، برای سرودن نیز بسیار مفید است.
همچنین استعدادیابی در دورترین نقاط کشور که محروم از کتابخانه و محافل ادبی هستند و فراهم کردن بستری مناسب در شهرها و روستاها، به کارگیری نیروهای متخصص دانشگاهی در کنار شاعران توانمند و پیشکسوت و همچنین کم کردن فاصله بین اساتید دانشگاه و شاعران می تواند راهگشای مناسبی باشد تا شاهد تولید آثاری فاخر باشیم. همچنین برگزاری همایش های مختلف به شکلی اصولی و استعداد یابی به دور از نام و ...
از آنجایی که شعر یک ثروت ملی است باید با تمام توان در کنار هم به هدفمندی و نظم و نظام بخشی در این خصوص تلاش کنیم تا در آینده ای نزدیک شاهد گام های خوبی در عرصه ی شعر باشیم. ان شاءالله.
اسماعیل امینی گسترش محافل ادبی با محوریت کتابخانهها را گامی مؤثر در گسترش عدالت فرهنگی دانست و گفت: کتابخانهها با تشکیل محافل ادبی میتوانند به کشف، پرورش و شکوفایی استعدادهای ادبی جوان گمنام در نقاط محروم و دوردست کشور کمک کنند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور به نقل از تسنیم، در پی منویات مقام معظم رهبری و توجه ویژه ایشان به شعر و ادبیات و همچنین مطالبه همیشگی ایشان در حمایت از جریانهای اصیل ادبی، نهاد کتابخانههای عمومی کشور با همراهی جمعی از فعالان شعر و ادب اقدام به تشکیل و راهاندازی محافل ادبی در سراسر کشور و با محوریت کتابخانههای عمومی کرده است.
اسماعیل امینی، شاعر و منتقد ادبی، درباره ضرورت توجه و تقویت محافل ادبی در کشور گفت: متأسفانه طی سالهای اخیر شاهد نوعی غفلت در توجه به اهمیت محافل ادبی بودیم که این موضوع کمکم به اقداماتی پراکنده در فضای مجازی تقلیل یافت که البته هیچگاه نمیتوانند کارایی محافل ادبی را داشته باشند؛ زیرا اولاً در فضای مجازی هویت بسیاری از افراد شناخته شده نیست و مشخص نیست که چقدر از آثاری که ارائه میدهند معتبر و متعلق به خودشان است. دوم اینکه در جلسات محافل به خصوص به صورت حضوری، تبادل تجربه اتفاق میافتد.
وی ادامه داد: معمولاً در محافل ادبی یک استاد و بزرگتر حضور دارد که راهنمای سایرین است و علاوه بر انتقال دانش ادبی، منش، اخلاق و آداب هنرمند بودن، شاعر بودن و نویسنده بودن را هم به مخاطبان منتقل میکنند. اما در فضای مجازی چنین اتفاقی رخ نمیدهد تشویق و تحسینها محدود به لایک کردن میشود که اعتباری هم ندارد.
این منتقد ادبی با ابراز خرسندی از اقدام نهاد کتابخانههای عمومی کشور در راهاندازی محافل ادبی در استانهای مختلف با محوریت کتابخانهها گفت: کتابخانههای عمومی به دلیل اینکه محل رفت و آمد دوستداران فرهنگ و ادب بوده، از گذشته تاکنون چه به صورت محافل رسمی ادبی و چه به صورت محافل غیررسمی، محل دیدار مولفان با علاقهمندان مطالعه، دانشآموزان و دانشجویان و سایر مخاطبان بوده است.
امینی ادامه داد: به عنوان مثال جلسات دفتر شعر جوان که با حضور قیصر امینپور، ساعد باقری، فاطمه راکعی، محمدرضا عبدالملکیان و سیدحسن حسینی و محمدرضا محمدینیکو راهاندازی شده بود از کتابخانه پارکشهر آغاز شد. این روند در سالهای پیش از انقلاب هم به همین شکل بوده که در کتابخانههای بزرگ در کنار حلقههای کتابخوانی جلسات ادبی تشکیل میشد و چهرههای ادبی بزرگی از دل آنها بیرون میآمدند.
وی گسترش محافل ادبی با محوریت کتابخانهها را گامی مؤثر در گسترش عدالت فرهنگی دانست و گفت: ظرفیت ویژه نهاد کتابخانههای عمومی کشور در میان دیگر دستگاههای فرهنگی باعث میشود که اقدامات و ابتکارات این چنینی در گستره جغرافیای وسیعتری به وسعت تمام ایران ارائه و اجرا شود؛ چراکه در بسیاری از شهرهای کوچک و مناطق دورافتاده، کتابخانه به عنوان تنها محل فرهنگی آن منطقه، ایفای نقش میکنند و بسیار امیدوارم که با پاگرفتن محافل ادبی در کتابخانهها این کاستی بزرگ و غفلتی که طی سالهای اخیر نسبت به محافل ادبی ایجاد شده بود، جبران شود.
امینی افزود: در بسیاری از مناطق جوانهایی را داریم که هم علاقهمند به حوزه شعر و ادب هستند و هم توانمندی آن را دارند، اما اغلب به دلیل اینکه کسی برای آنها انگیزه ایجاد نمیکند و جایی نیست که از آنها حمایت کند، معمولا پس از مدتی در گیر و دار اشتغالات روزمره آن استعدادشان از بین میرود. اما با این اقدام این بچهها میتوانند در این محافل گردهم بیایند و با طرحهای انگیزشی از جمله حمایت چهرههای شاخص استانی و انتشار آثارشان، مورد تشویق قرار بگیرند.
نخستین ابیات شاعران کشور برای حمایت از کادر درمان و همراه شدن با بسیج همگانیِ دعوت به استفاده از ماسک برای مقابله با ویروس کرونا سروده و به پویش ادبی «اقتراح ماسک» ارسال شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، با گذشت چند روز از آغاز به کار پویش ادبی «اقتراح ماسک» شمار قابل توجهی از شاعران و ادیبان کشور با ارسال و اشتراکگذاری ابیات سروده خود در این موضوع به زنجیره حامیان کادر درمان ویروس کرونا پیوستند.
عبدالجبار کاکایی، علیرضا قزوه، سعید بیابانکی، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدیراد، محمود اکرامیفر، کمیل قزلباش و ... شماری از شاعرانی هستند که در نخستین روزهای برگزاری پویش ادبی «اقتراح ماسک» به آن پیوستهاند.
محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور با دعوت از شاعران و اهالی ادب سراسر کشور برای پیوستن به پویش ادبی «اقتراح ماسک» از علاقهمندان خواسته است تا با اقتراح و سرایش تک بیت با کلید واژه «ماسک» در بسیج همگانی برای حمایت از کادر درمان و رعایت توصیههای بهداشتی در مقابله با کرونا همراه شوند. شاعران میتوانند برای اثرگذاری بیشتر، ابیات را به زبان طنز (طنز عفیف) بسرایند، از ابیات معروف بزرگان ادب فارسی بهرهمند شوند و در نهایت شعر خود را با هشتگ #اقتراح_ماسک منتشر کنند.
رضا اسماعیلی
۱
هشدار! به دوستان خود غم ندهی
بیماری و درد، جای مرهم ندهی
بی ماسک مرو ز خانهات بیرون، تا
ای جان! «کرونا» به خلق عالم ندهی
۲
«سعدی» که هوای باغ و بستان میکرد
در روی زمین سفر فراوان میکرد
گر از «کرونا» شنیده بود اوصافی
خود را به حصار خانه زندان میکرد!
مصطفی محدثی خراسانی
اگر چه گرفتیم بر ماسک خشم
عجب رونقی یافت بازار چشم
عبدالرحیم سعیدیراد
رفته بودم سراغ دلدارم
چونکه ماسکی نداشت برگشتم
سعید بیابانکی
ناگهان ماسک بر انداختهای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاختهای یعنی چی؟
محمود اکرامی فر
۱
"ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد"
چرا که ماسک سه لایه به صورتش زده بود
۲
"چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست"
خطاست اینکه به بازار میروی بی ماسک
۳
"به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست "
که هر که ماسک نزد از قبیلهی مانیست
کمیل قزلباش از پاکستان
ای جوانان وطن جان من و جان شما
ماسک بر چهره بیفزایید قربان شما
علیرضا قزوه
۱
به روز حشر اگر می روی به سمت بهشت
دو بسته ماسک ببر احتیاط در این است
۲
کسی که ماسک خرید از قبیلهی ما هست
کسی که ماسک نزد از قبیلهی ما نیست
۳
ماسکها را بود آیا که عیاری گیرند
اکثر ماسک فروشان پی کاری دگرند
۴
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
بینیاش بر اثر ماسک زدن سوخته بود
عبدالجبار کاکایی
(دوستان چون این ماسک قافیه نداره با اجازه به تحریف قافیه دست زدم)
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاسک
بهر طلب طعمه پر و بال بیاراسک
بر بال و پر خود ژل و الکل زد و فرمود
امروز دهان همهمان صاف شد از ماسک
پایینتر از این گر بپرم از نظر تیز
بینم سرموی وزغی سوخته در جاسک
ناگه ز کمینگاه یکی ناقل پنهان
زد عطسه تندی و بیفکند بر او راسک
اینش عجب آمد که ز یک بینی کوچک
این تیزی و این تندی عطسه ز کجا خاسک
بر خاک فرود آمد و با خس خس سینه
لختی نظر خویش گشاد از چپ و از راسک
چون نیک نظر کرد به منقار بلندش
گفتا ز که نالیم؟ به منقار، بزن ماسک
محمود اکرامیفر
این من که خراسانیام و ساکن تهران
بیماسک پریشانم و با ماسک پریشان
تا چند پیامک بدهم، گل بفرستم
تا چند به یا تو دهم آب به گلدان
تاکی بنویسم غزلی با با دل زخمی
تا کی بنشینم تک و تنها لب ایوان
چشمان تو با ماسک غزالیست که خفتهست
در خاطرهی خاک غزلخیز خراسان
هر چند که دلتنگ نگاه توام، اما
بی ماسک نیا پیش من ای پسته خندان
بی ماسک نرو سوی اداره، سوی شرکت
بی ماسک نرو پارک، نرو کوچه، خیابان
بی ماسک نرو «هایپر» و «میدان ترهبار»
بی ماسک نخر ماست، نخر دوغ، نخر نان
بی ماسک نرو «بوکس»، نرو کُشتی و فوتبال
بی ماسک نرو دشت، نرو کوه و بیابان
امروز اگر ماسک نداری، نرو بیرون
مجبور شدی، رفتی اگر، هان پسرم، هان
آن صورت مردانه خود را همهی روز
با هر چه و هر چیزِ دم دست بپوشان
ای ماسک به قربان تو که بی ژل و بوتاکس
چینهای مرا کرده ای از آینه پنهان
ای ماسک! عزیز دل من، اهل کجایی؟
در پستوی انبار کِه ای داخل انبان؟
بسیار گران هستی و نایاب، از این رو
شهریست به دنبال تو ترسیده و ترسان
ای ماسک کجایی که به دنبال تو چندیست
از خویش هراسانم و از خلق گریزان
یک روز به دنبال تو و روی قشنگت
رفتیم من و مائده و «کامی» و کیوان
رفتیم سوی مولوی و ناصر خسرو
رفتیم سوی گمرک و میدان خراسان
رفتیم منیریه و فردوسی و بازار
رفتیم به دنبال تو دکان به دکان
دیدیم تو را رنگ به رنگ داخل مترو
دیدیم تو را در سبدی کنج خیابان
دیدیم تو را صدرنشین همه اجناس
دیدیم تو را زینت دکان عزیزان
دیدیم تو را در قفسه، کنج مغازه
دیدیم تو را همدم آیینه و قرآن
دیدیم تو را سبز، تو را قهوهای سیر
دیدیم تو را صورتی و آبی کم جان
دیدیم تو را گل گلی و خط خطی و مات
دیدیم تو را جدی و دیدیم تو را «فان»
دیدیم حقوق همه، هرجا به ریال است
اما همه جا قیمت و قدر تو به تومان
یک روز به دنبال تو گشتیم و ندیدیم
آنگونه که می خواستم ای هدیه «ووهان»
القصه که شب آمد و ماسکی نخریدیم
القصه که تو گم شده بودی توی تهران
با تاکسی و آژانس؟ نه، با متروی دولت
دلخسته و سرخورده و افسرده و نالان
رفتیم سوی خانه خود زارتر از زار
رفتیم همه خسته و دلمرده، پشیمان
گفتم چه کنم چاره ی این کار چه باشد
تا چند به دنبال تو سرگشته و حیران
در «جعبه جادو» نظری کردم و دیدم
آقای معاون زده است ماسک از آن «سان»
فکری به سرم زد که بدک نیست بدوزم
من هم دوسه تا ماسک، همین لحظه، همین آن
رفتم سر یک بقچه بسیار قدیمی
برداشتم از داخل آن مانتوی «مرجان»
برداشتم از داخل آن هرچه که دیدم
پیراهن و پیژامه و شلوارک «اشکان»
مهساطایری
۱
چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست
که پیشت آمده ام ماسک رو و ژل در دست
۲
دل و جانم به تو مشغول ونظر در چپ و راست
تو بزن ماسک به صورت،که برای تو دواست
۳
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا که با ماسک،رقیبان به در از دور و برت
۴
در گرانی با خرید ماسک دلخوش میشویم
آبِ دریا در مذاقِ ماهیِ دریا خوش است
نویسنده و شاعر حوزه کودک و نوجوان با اشاره به مطالبات رهبری مبنی بر حمایت از جریانهای اصیل ادبی در کشور، گفت: اقدام نهاد به عنوان متولی درجه اول حوزه کتاب و کتابخوانی در راهاندازی محافل ادبی و تحقق منویات و مطالبات رهبری اقدام بسیار شایسته و کاربردی است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور به نقل از مهر، در پی منویات مقام معظم رهبری و توجه ویژه ایشان به شعر و ادبیات و همچنین مطالبه همیشگی ایشان در حمایت از جریانهای اصیل ادبی، نهاد کتابخانههای عمومی کشور با همراهی جمعی از استادان عرصه شعر و ادب اقدام به تشکیل و راهاندازی محافل ادبی در سراسر کشور کرده است.
مجید ملامحمدی، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان درباره تشکیل این محافل ادبی به مهر گفت: برای من مایه خوشبختی است که مقام معظم رهبری با توجه به تمام مشغلههای خود، عنایت ویژهای به حوزه شعر و ادب دارند که این موضوع در برگزاری جلسات شعر با شاعران و تقریظ نویسی ایشان نمایان است. بر این اساس اقدام نهاد کتابخانهها به عنوان متولی اول حوزه کتاب و کتابخوانی در راهاندازی محافل ادبی و تحقق منویات و مطالبات رهبری، اقدامی شایسته و کاربردی است.
وی افزود: به نظرم گردهمایی اهل ادب و شعر در سنین مختلف از بچههای دبستانی تا افراد بزرگسال با محوریت کتاب و کتابخوانی، در حمایت از جریانهای اصیل ادبی در کشور و شکلگیری نسل جدید شاعران و نویسندگان، بسیار موثر و سازنده خواهد بود. اینکه علاقهمندان بتوانند در انجمنها و محافل ادبی با نویسندگان و شاعران محبوب خود دیدار و گفتگو کنند، باعث ترغیب و تشویق آنها به ورود جدی به این حوزه خواهد شد. از این جهت، امیدوارم این حرکت با قدرت و کیفیت و به صورت مستمر ادامه پیدا کند.
این نویسنده و شاعر کودک درباره ظرفیت تشکیل محافل ادبی برای نوجوانان گفت: اگر نهاد کتابخانهها بتواند با ارتباط و تعامل با آموزش و پرورش، از ظرفیت مدارس برای شکلگیری محافل ویژه نوجوانان استفاده کند، اقدامی بسیار ارزشمند برای تربیت نسل آینده فعال در حوزه شعر و ادب فارسی خواهد بود. دیدار دانشآموزان با پدیدآورندگان، بحث و بررسی کتاب و پرداختن به حوزه شعر و ادبیات دینی و آیینی میتواند بخش عمدهای از فعالیتهای این محافل را شامل شود.
رضا اسماعیلی با ارسال یادداشتی به بهانه راه اندازی پویش ادبی اقتراح ماسک توسط محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور ضمن تشریح جاذبه، قدرت و توانمندی شعر طنز به ارائه نمونه های موفقی در این زمینه پرداخت.
یکی از خاطرات شیرینی که از دوران تحصیل در مدرسه در ذهن من نقش بسته است، خاطره خوب و به یادماندنی زنگهای انشاست.
در دوران مدرسه زنگ انشا برای بسیاری از دانشآموزان، زنگ ملال و کسالت بود، زیرا اکثر دانشآموزان در نگارش مشکل داشتند و این کار برای آنان جز اعمال شاقه محسوب میشد! با این حال ناگریز بودند برای رفع تکلیف و در امان ماندن از عتاب و خطاب معلم، در دفتر خود چند سطری را با هزار رنج و مشقّت به هم ببافند و به نام «انشا» در کلاس بخوانند که انشاهایی از این دست معمولاً با این جملۀ معروف که: «برای همهی ما واضح و مُبرهن است که...» آغاز و به این جمله: «... و این بود انشای امروز من» ختم میشد! با موضوعاتی کلیشهای و تکراری از قبیل: تابستان خود را چگونه گذراندید، فصل بهار را توصیف کنید، و یا «علم بهتر است یا ثروت؟» . بدیهی است نوشتن انشاهایی با این موضوعات و خواندن آنها در کلاس، هیچ چنگی به دل نمی زد و جز گرم کردن «بازار خمیازه» به هیچ کاری نمیآمد.
من ولی به خاطر علاقه ذاتی به ادبیات ـ بخصوص زنگ انشا ـ با نارضایتی از این وضع، به دنبال راهکاری برای علاقه مند کردن دانشآموزان به زنگ انشا و بیرون آوردن کلاس از این رخوت و رکود ملالآور بودم. به همین خاطر با انتخاب موضوعات اجتماعی و افزودن چاشنی طنز به آنها، سرانجام موفق شدم کلاس را از پیلۀ بی تفاوتی، ملال و کسالت بیرون بیاورم و آنها را به این درس علاقه مند سازم، به گونهای که هنگام خواندن انشاهای طنز خود، دانشآموزان سراپا گوش میشدند و با اشتیاق به انشای من دل میسپردند و یک شکم سیر میخندیدند.
از آن زمان به بعد من به قدرت شگفت «طنز» در نقدِ مقبول مسایل اجتماعی و نفوذ در دلها پی بردم و دانستم که با «معجزه طنز» می توان بر بسیاری از دردها مرهم نهاد، بسیاری از گرهها را باز کرد، و بسیاری از پیامهای انسانی و اخلاقی را در قالبی جذاب و دل پذیر به جامعه ابلاغ کرد.
در روز و روزگار ما نیز بدون هیچ گونه تردیدی ادبیات طنز یکی از مقبول ترین و محبوب ترین گونههای ادبی ست که از بیشترین و بالاترین قدرت نفوذ در مردم برخوردار است و به وسیلۀ آن میتوان به اصلاح بسیاری از امور جامعه پرداخت. استقبال گسترده مردم از فیلمها و سریالهای کُمدی سینما و تلویزیون از قبیل «دور همی» و «خندوانه» و برنامههای طنزی همچون شبهای شعر «شکرخند» و «در حلقهی رندان» مُهر تأییدی بر این ادعاست.
واقعیت این است که مردم به صورت فطری از چهرههای طلبکار، عبوس و «عُنق» بیزارند و معمولاً گِرد کسانی حلقه می زنند که نشست و برخاست با آنان باعث انبساط خاطر و بهجت روحی آنان گردد. بی دلیل نیست که ائمه معصومین (علیهم السلام) در روایات و احادیثی که از آنان به یادگار مانده است، این همه به حُسن خلق، گشاده رویی و مُدارا با مردم سفارش کردهاند و خوش رویی و تبسم در برخورد با بندگان خدا را از بهترین و بالاترین صدقات دانستهاند. علت آن است که برای راه بردن به دلهای مردم و «امر به معروف و نهی از منکر» آنان، هیچ شیوهای کارآمدتر از استفاده از «زبان طنز» و شوخ طبعی نیست. مردم به صورت فطری دل به نصایحِ شیرین چهرههای مُتبسم و طنّاز میسپارند و نصایح آنان را همچون باقلوا و حلوا شکری روی دست میبرند.
توجه به این اصل در حکومت داری نیز کار را بر دولت مردان در ادارۀ امور جامعه آسان تر میکند. مصداق بارز این امر، برنامه های تلویزیونی حجت الاسلام قرائتی است که با بهره گیری از همین شیوه مردم را پای منبر خویش می نشاند و آنان را با بیانی آمیخته به طنز و شوخ طبعی به مشارکت در اداره امور جامعه و اصلاح امور دعوت می کند. امروز وقتی منبرهای پر رونق حاج آقا قرائتی را به عنوان یک واعظ و گویندهی مذهبی میبینیم و علت این استقبال مردمی را بررسی میکنیم، به این نتیجه میرسیم که رمز موفقیت این روحانی فرهیخته چیزی جز این نیست که آموزه های قرآنی و نکته های اخلاقی را در قالب طنز و با لهجه ای شوخ طبعانه به مخاطبان خویش عرضه می کند. به راستی زبان طنز چه ویژگیهایی دارد که می توان با این زبان مُعجزه کرد و دلها را به تصرف خود درآورد؟ و راز و رمز «جاذبه طنز» در چیست؟
به زعم من، این جاذبه، قدرت و توانمندی را باید در ویژگیهای زیر جستجو کرد:
۱ ـ سادگی و مفهومی بودن
ادبیات طنز، ادبیاتی ساده، مفهومی و بی ادّعاست. فضل فروشی نمیکند. اهل تفاخر نیست، و از تجمل و تفنن به دور است. در این گونه ادبی، آرایههای کلامی (لفظی و معنوی) تا جایی که مُخلِ معنا نباشند، کاربرد دارند. در این عرصه، شاعر به زبان مردم حرف میزند، صراحت لهجه دارد و صادق است، و با زبان طنز به واگویهی دردهای اجتماعی میپردازد:
گفتمش: چلوار خواهم، گفت: صادر کردهایم
گفتمش: سیگار خواهم، گفت: صادر کردهایم
گفتم: آغاز زمستان است و نتوان لخت زیست
من کت و شلوار خواهم، گفت: صادر کردهایم
گفتمش: از بهر درس و مشق فرزندان خود
من نوشت افزار خواهم، گفت: صادر کردهایم
گفتمش: کپسول و قُرص و شربت و آمپول و گرد
بهر یک بیمار خواهم، گفت: صادر کردهایم
گفتمش: کز شدت افلاس، بهر خودکُشی
بنده زهرمار خواهم، گفت: صادر کردهایم
گفتمش: ما را بَرد آب و شما را برده خواب
دیدهی بیدار خواهم، گفت: صادر کردهایم (۱)
۲ ـ غیر انتزاعی و عینی بودن:
در ادبیات طنز، ما با زبان انتزاعی و ذهنی سروکار نداریم. زبان طنز، زبانی غیرانتزاعی و کاملاً عینی است. از همین رو در این گونهی ادبی، مضامین و مفاهیم برای ما کاملاً محسوس و ملموساند. دایرهی واژگانی شاعر نیز، همان واژگانی است که در زبان محاورۀ مردم کوچه و بازار کاربرد دارد. زبان طنز، زبانی برای همدلی و به هم رسیدن است و شاعر نیز از این منظر به گزینش کلمات میپردازد:
من همان شاعری هستم
که در دربار یعقوب لیث
از کمبود ممدوح، خود را کُشت
من همان عارفی هستم که در حملهی مغول
از بس که تیرخورد جوجه تیغی شد
من همان روشنفکری هستم که در کابینهی نادر
دستهی تبر میساخت
ـ الو ۱۱۸؟ ....
ببخشید؟ کُد ملی من چند است؟ (۲)
۳ ـ آموزش «خنده» با قلقلکِ کلمات:
طنزپردازان «هنر خندیدن» را با قلقلکِ کلمات به مردم میآموزند، و این که: «خنده بر هر درد بی درمان دواست». امروز اکثر روانپزشکان براین نکته متفقالقولند که بهترین نسخه برای مبارزه با استرس و افسردگی، خنده درمانی است:
به سر کن آن کُله گیس سیاهت، شانهاش با من
بده دندان مصنوعی تو کادو، چانهاش با من
بپر روی الاغم تا که گردیم از ولایت جیم
مخور تو غصهی جا و مکانش، خانهاش با من
برایت میخرم کفشی، به رویش چند منگوله
فروشنده اگر قیمت گران زد، چانهاش با من
اگر که شُستن رَخت و لباسم مشکلت باشد
خرید یک روبات برقی و یارانهاش با من
تو چون لیلی مزن خیلی ز پول و مهریه حرفی
ادای نقش مجنون و دل دیوانهاش با من
دُکان کوچکی دارم، ولی بیکسب پروانه
به جان من اگر شمعم شوی، پروانهاش با من
تو را هرگز نخواهم زد، ولی فرضاً چو دعوا شد
جلو آور رُخت را، سیلی جانانهاش با من
اگر خواهی شود غمهای ما تبدیل بر شادی
ز تو جوکهای تازه، خندهی مردانهاش با من
•
بگفتا عاقدی: گر سر بگیرد وصلت این دو
تمام خرج محضر یا که دفترخانهاش با من! (۳)
۴ ـ ترجمه حکمتها به لهجه طنز
طنزپردازان برای ایجاد انبساط خاطر و دمیدن روح نشاط در کالبد جامعه، گاهی با حاضر جوابی شگفتآوری، حکمتها را به لهجهی طنز ترجمه میکنند تا از این رهگذرـ و به طور غیر مستقیم ـ خواننده را به برداشت و فهم درست از «حکمت» ها هدایت کنند.
برای مثال در شعر زیر، شاعر با هنرمندی و حضور ذهنی قابل ستایش، بیتی حکمتآمیز از فردوسی را به زبان طنز ترجمه کرده و در نهایت خواننده را به فهم مغز این حکمت هدایت نموده است. این مؤلفه به خاطر «پارادوکسی» که در خود جای داده است، خود به خود در زبان طنز ایجاد جاذبه میکند:
شنیدم که توی یکی از بلاد
زنی، بچهای عینهو شیر، زاد
سرش گُنده و صاحب یال بود
ز وضع زمان فارغالبال بود
چو در گوش من خیمه زد این خبر
مرا زود بیتی گذشت از نظر
که فرمود فردوسی پاکزاد
«که رحمت بر آن تربت پاک باد»
«زنان را بُوَد بس همین یک هنر
نشینند و زایند، شیران نر»! (۴)
۵ ـ ابلاغ پیامهای اخلاقی با شکرخندِ طنز
آیا تا به حال شده است که هنرمند کاریکاتوریستی چهرهی نیم رُخ یا تمام رُخ شما را به صورت کاریکاتور نقاشی کند و شما از او آرزده خاطر گردید؟ فکر میکنم در اکثر موارد جواب منفی است. یعنی هیچ کس از دیدن کاریکاتور چهرهی خویش بدش نمیآید و در مقابل کاریکاتوریست گارد نمیگیرد.
انسان موجودی است در اکثر موارد نقدناپذیر که به صورت فطری از «پندشنوی» گریزان و بیشتر به دنبال تأیید و تشویق دیگران است. ولی وقتی زشتیهای اخلاقی همین انسان به ظاهر سرسخت و نقدناپذیر در آیینهی طنز به تصویر کشیده میشود، او در این موضع نه تنها پا به فرار نمیگذارد، بلکه با تبسّمی بر لب، عیب خود را میبیند و در صدد اصلاح آن برمیآید.
به نظر شما فرق این دو روش در چیست؟ در شیوهی اوّل، ما به زبانی جدّی و مستقیم به نصیحت متوسل میشویم و در شیوهی دوم، به زبانی غیرمستقیم و طنزآمیز، از همینرو حرف ما به دل مخاطب مینشیند و بیهیچ کدورتی، درصدد اصلاح عیوب اخلاقی خویش برمیآید. روح آموزههای دینی نیز دلالت بر نصیحت و تذکر غیرمستقیم دارد. تذکری که در شنونده اثر کند و باعث تحول روحی او گردد.
این ویژگی و برتری منحصر به «زبان طنز» است و هیچ هُنر دیگری از چنین کارآمدی و قابلیتی برخوردار نیست. تنها با زبان طنز میتوان پیامهای اخلاقی را به شیوهای غیرمستقیم، دلنشین و تأثیرگذار به مخاطب ابلاغ کرد و نتیجه گرفت.
بنابراین شایسته است که برای ابلاغ پیامهای اخلاقی به انسانها و اصلاح ناهنجاریهای اخلاقی در جامعه، از این شیوه مدد بگیریم و از ظرفیتها و ظرافتهای رسانهای به نام «طنز» برای تحقق این مهم، نهایت استفاده را به عمل آوریم:
مُختَلِسی پند به فرزند داد
«کای پسر، این پیشه پس از من توراست!»
ما به جهان کیف بسی کردهایم
جانِ پدر! نوبتِ کیف شماست!
بهر خوراکِ شکمت فکر کن
روز و شب این خیک به نشو و نماست!
خود به خود اَر قفلِ خزانه شکست
هیچ مخور غصّه، قضا و بلاست!
زود برو هر چه توانی بچاپ!
غفلت و تاخیر در آن نابجاست!
گر بدِ تو گفت حسودی، مرنج
رو سرِ خود گیر که بادِ هواست
دزدت اگر گفت، بگو:تهمت است!
مفسدت اَر خواند، بگو:افتراست!
غصّۀ پروندۀ خود را مخور
«مردِ غنی با همه کس آشناست!»
علمِ مُدرنی ست کنون اختلاس
نیک بیاموز که چون کیمیاست
هر که در این علم شود اوستاد
لایق احسنت و زِه و مرحباست
وان که از آن غافل و بی بهره شد
از من و تو پاک حسابش جداست
گیر بیفتد ز پسِ چند ماه
طفلکِ بیعلم، «اوین» ش سراست!
بار خودت را که ببستی، برو!
(خاوری) السّاعه نبینی کجاست!؟ (۵)
۵ ـ بالا بردن ظرفیت نقدپذیری در جامعه
یکی از مولفههای ذاتی طنز «نقد» است. دایرهی این نقد نیز به «من» و «تو» و «ما» محدود نمیشود، بلکه همهی حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... را در برمی گیرد. در واقع رسالت اصلی طنز بالا بردن ظرفیت نقدپذیری جامعه است: نقد قدرت و حکومت، نقد حاکمان و سیاستمداران، نقد سرمایهداران و زراندوزان، نقد منافقان و چاپلوسان، نقد آداب و رسوم و سُنتهای غلط، نقد خرافات، نقد زشتیها و پلشتیها و ...
هنرمندان طنزپرداز، با شاخکهای حسّاس خود، قبل از وقوع واقعه و آوار فاجعه، با دست گذاشتن بر روی ناهنجاریها و دردهای مُزمن اجتماعی، در گوش اهل درد، زنگ خطر را به صدا در میآورند تا متولیان امور جامعه و اصحاب فکر و فرهنگ برای مُقابله با آسیبها و درمان دردها چارهای بیاندیشند.
برخورداری طنز از این مؤلفه، آستانهی تحمل جامعه را در مقابل «نقد» بالا میبرد و به مسئولین و دولتمردان و همهی آحاد جامعه «نقدپذیری» را میآموزد. در واقع طنز میخواهد این فرهنگ را در جامعه نهادینه کند که هیچ انسانی در جامعه به طور مطلق مصونیت ندارد و هر انسانی ـ در جایگاه حقیقی و حقوقی خویش ـ هنگامی که دچار لغزش و خطا میگردد، باید از سوی وجدان عمومی مورد مؤاخذه قرار گیرد و علاوه بر تحمل کیفر قضایی و قانونی، به اشتباه و خطای خویش اعتراف نماید و فروتنانه از مردم عذرخواهی کند.
و اما در عصر اپیدمی «کرونا» رسالت سنگین تری بر دوش شاعران طنزپرداز برای پیشگیری و مقابله با این بیماری مرگبار قرار گرفته است. در شرایطی که شمار مبتلایان به کرونا در آستانه ۱۵ میلیون قرار گرفته است، و بیش از نیم میلیون نفر از مردم جهان در اثر ابتلا به این ویروس مرگبار جان باخته اند، شاعران طنزپرداز با دستمایه قرار دادن این موضوع و به قصد اصلاح رفتارهای غلط اجتماعی، با سرودن شعر طنز به میدان آمده اند تا به ابلاغ توصیه های بهداشتی و اصلاح رفتار اجتماعی بپردازند.
محمود اکرامی در شعر بلندی با عنوان «سلطان ماسک» که به لهجه شیرین و تاثیرگذار طنز سروده، به نقد رفتار اجتماعی مردم و دولتمردان در عصر کرونا پرداخته است. در پایان، با آرزوی سلامتی برای ملت سربلند ایران و همه مردم جهان - بخصوص مدافعان سلامت و کادر پزشکی – شما را به زمزمه این طنزسروده تامل برانگیز دعوت می کنم.
این من که خراسانی ام و ساکن تهران
بی ماسک پریشانم و با ماسک پریشان
تاچند پیامک بدهم، گل بفرستم
تا چند به یا تو دهم آب به گلدان
تاکی بنویسم غزلی با دل زخمی
تا کی بنشینم تک و تنها لب ایوان
...
هر چند که دلتنگ نگاه توام، اما
بی ماسک نیا پیش من ای پسته خندان
بی ماسک نرو سوی اداره، سوی شرکت
بی ماسک نرو پارک، نرو کوچه، خیابان
بی ماسک نرو«هایپر» و «میدان تره بار»
بی ماسک نخر ماست، نخر دوغ، نخر نان
بی ماسک نرو «بوکس»، نرو کُشتی و فوتبال
بی ماسک نرو دشت، نرو کوه و بیابان
هر چند در «این برهه حساس کنونی»
ماسک و ژل و الکل نبُوَد فَتّ و فراوان
امروز اگر ماسک نداری، نرو بیرون
مجبور شدی، رفتی اگر، هان پسرم، هان
آن صورت مردانه خود را همه ی روز
با هر چه و هر چیزِ دم دست بپوشان
ای ماسک به قربان تو که بی ژل و بوتاکس
چین های مرا کرده ای از آینه پنهان
ای ماسک! عزیز دل من، اهل کجایی؟
در پستوی انبار کِه ای داخل انبان؟
بسیار گران هستی و نایاب، از این رو
شهری ست به دنبال تو ترسیده و ترسان
ای ماسک کجایی که به دنبال تو چندی است
از خویش هراسانم و از خلق گریزان ... (۶)
پانوشتها:
۱ ـ ابوالقاسم حالت، روزنامه اطلاعات، ویژه ادب و هنر، شمارۀ ۱۰، ص ۷، پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۷.
۲ ـ اکبر اکسیر، روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷، ویژۀ ادب و هنر، شمارۀ ۱۵، ص ۷.
۳ ـ رضا رفیع، خندۀ جام، روزنامۀ جامجم، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۸۷، صفحۀ آخر (شمارۀ ۲۴۳۶).
۴ ـ عمران صلاحی، روزنامۀ اطلاعات، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۷، ویژۀ ادب و هنر، شمارۀ ۱۳، ص ۷.
۵ ـ سعید سلیمان پور ارومی
۶- بخشی از شعر بلند محمود اکرامی فر با موضوع ماسک که می توانید در اینجا بخوانید
راضیه تجار، نویسنده و منتقد ادبی درباره اقدام نهاد در راهاندازی محافل ادبی با محوریت کتابخانههای عمومی در سراسر کشور گفت: معتقدم نهاد کتابخانههای عمومی کشور به عنوان نهادی معتمد و متعهد، بهترین و مناسبترین گزینه برای راهاندازی محافل ادبی در کشور است و کتابخانهها امنترین مکان برای رویش استعدادهای ادبی خواهند بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور به نقل از فارس، در پی منویات مقام معظم رهبری و توجه ویژه ایشان به شعر و ادبیات و همچنین مطالبه همیشگی ایشان در حمایت از جریانهای اصیل ادبی، نهاد کتابخانههای عمومی کشور با همراهی جمعی از استادان عرصه شعر و ادب اقدام به تشکیل و راهاندازی محافل ادبی در سراسر کشور و با محوریت کتابخانههای عمومی کرد که این اقدام با استقبال اهالی و فعالان این عرصه همراه بود.
راضیه تجار، از نویسندگان و منتقدان ادبی کشور درباره اهمیت و جایگاه محافل ادبی در کشور گفت: از گذشتههای دور تاکنون نهادها و دستگاههای مختلفی در شکلگیری محافل ادبی دخیل بودند که همواره روند حرکت آنها با افت و خیزهایی همراه بوده است. مانند حوزه هنری که از بدو تأسیس خود تأثیرات مهمی در حوزه شعر و ادبیات فارسی داشته و شاعران و نویسندگان بزرگی در محافل ادبی حوزه فعالیت داشتند و یا از دل آن بیرون آمدند. اما کمرنگ شدن توجهات به حوزه شعر و ادبیات و محافل ادبی طی سالهای اخیر باعث شد تا مقام معظم رهبری همواره در بیانات خود بر لزوم حمایت از جریانهای اصیل ادبی به عنوان یک دغدغه مهم تأکید کنند.
وی با اشاره به ورود نهاد کتابخانههای عمومی کشور به راهاندازی محافل ادبی در سراسر کشور با محوریت کتابخانهها عنوان کرد: طی سالهای اخیر بحث راهاندازی محافل ادبی در دستگاههای مختلفی مطرح و حتی گامهایی نیز در این زمینه برداشته شد، اما اغلب آنها به دلیل نداشتن پیریزی مناسب و تکیهگاه محکم، به نتیجه نرسیدند، اما از این جهت که تمام عوامل و سازوکارهای لازم در کتابخانههای عمومی مهیا است، معتقدم که پا گرفتن محافل ادبی حول محور کتابخانههای عمومی تصمیمی درست و ماندگار خواهد بود.
این نویسنده و منتقد ادبی درباره ویژگی این اقدام، عنوان کرد: موضوع آموزش و هدایت در محافل ادبی نکته بسیار مهم است که نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. معمولا در این محافل آثار مختلفی ارائه، معرفی و مورد نقد و بررسی قرار میگیرند که در شکلگیری نگاه، بینش، دانش و جهت دهندگی ذهنی استعدادهای ادبی در سراسر کشور تأثیرگذار خواهد بود. به همین جهت معتقدم نهاد کتابخانههای عمومی کشور به عنوان نهادی معتمد و متعهد، بهترین و مناسبترین گزینه برای راهاندازی محافل ادبی در کشور است و کتابخانهها امنترین مکان برای رویش استعدادهای ادبی خواهند بود.
تجار ایجاد عدالت فرهنگی در کشور را یکی از دستاوردهای آتی این اقدام عنوان کرد و گفت: در شهرهای کوچک و دور از پایتخت استعدادهای نابی در حوزه شعر و ادب وجود دارد که اغلب آنها احساس میکنند به دلیل دوری از پایتخت کسی به آنها توجهی نمی کند. بر این اساس نهاد کتابخانههای عمومی کشور با استفاده از شبکه گسترده کتابخانههای خود برای کشف، پرورش و شکوفایی این استعدادهای ناب گام برداشته که اقدامی قابل تحسین است.
وی با اشاره به وجود برخی شهرها و روستاهای فاقد کتابخانه در کشور گفت: با وجود گستردگی کتابخانهها در سراسر کشور که نهاد را نسبت به سایر دستگاههای فرهنگی کشور متمایز کرده است، اما متأسفانه همچنان شهرها و روستاهایی فاقد کتابخانه وجود دارد. امیدواریم که با حمایت از این نهاد و برطرف شدن محدودیتها و مشکلات قانونی برای توسعه هرچه بیشتر کتابخانهها، در تمام شهرها و روستاهای کشور شاهد فعالیت کتابخانههای عمومی به عنوان پایگاهی برای رویش استعدادهای ادبی باشیم. چراکه کتابخانه در هر منطقه مانند چشمهای است که افراد تشنه برای سیراب شدن به آنجا میآیند.
دبیر انجمن قلم ایران با اشاره به اجرای طرح «فرصت برابر» در این انجمن گفت: ما در روند اجرای این طرح ۱۰۰ اثر از ۱۰۰ نفر از نوقلمان را از شهرهای مختلف چاپ و به جامعه ادبی معرفی کردیم. از آنجا که شکل گیری این محافل ادبی در سراسر کشور میتواند استعدادهای ناب کشورمان را کشف و شکوفا کند، ما در انجمن قلم این آمادگی را داریم که اولین اثر این استعدادهای جوان و یا حتی میانسال را چه در حوزه داستان و چه در حوزه شعر و چه نقد و پژوهش، چاپ و منتشر کنیم و حق التألیف آن را نیز به صاحبان این آثار پرداخت کنیم تا از این طریق بتوانیم در معرفی آنها به جامعه ادبی سهیم باشیم