محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی

در پی منویات و تاکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم حمایت از گسترش جریان‌های اصیل زبان و ادبیات فارسی در بین مردم، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با همراهی جمعی از شاعران پیشکسوت و استادان عرصه شعر و ادب، نسبت به تشکیل و راه‌اندازی محافل ادبی در سراسر کشور، با محوریت کتابخانه‌های عمومی استان‌های مختلف و هدایت شاعران و پژوهشگران مطرح هر استان، اقدام کرد.
این اقدام با هدف نهادینه کردن فرهنگ مشارکت عمومی برای انجام فعالیت‌های ادبی در کتابخانه‌ها و تمهید زمینه اعتلای آن، تقویت و راه‌اندازی محفل‌های ادبی در کتابخانه‌های عمومی برای ایجاد انگیزه نسبت به شعر و ادبیات فارسی و همچنین ساماندهی نیروهای متعهد و متخصص ادبی به منظور ایجاد تحول فرهنگی در خدمات کتابخانه‌ها انجام شد.

۶۰ مطلب با موضوع «استان تهران» ثبت شده است

به همت محفل ادبی فیض؛

«ده شب ده محفل» در عصر عاشورا، سوگوار عزای شهادت سیدالشهداء(ع) شد

نشست مجازی مجلس فیض

سوگواره مجازی نهاد کتابخانه های عمومی کشور در نهمین روز، به میزبانی محفل ادبی فیض اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران و با شعرخوانی جمعی از شعرای آیینی پایتخت، بصورت وب‌کنفرانس برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران، سوگواره «ده شب ده محفل» در نهمین روز، به میزبانی محفل ادبی فیض اداره کل کتابخانه های عمومی تهران با حضور سکینه خاتون مهدیان پور، معاون امور کتابخانه ها و همکاری ها اداره کل کتابخانه های عمومی استان؛ نغمه مستشار نظامی، دبیر شورای ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور قاسم صرافان، نفیسه سادات موسوی، میلاد عرفان‌پور و فاطمه نانی زاده از شعرای آیینی کشورمان، به‌صورت وب‌کنفرانس برگزار شد.

 


در ابتدای این نشست نغمه مستشار نظامی به معرفی  محفل ادبی فیض پرداخت و گفت: محفل ادبی فیض اواخر آذر ماه سال گذشته طی مراسمی با حضور شاعران برجسته کشور و مسئولین آغاز بکار کرد و جلسات آن در کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار می‌شد.


وی افزود: با شیوع کرونا، از ابتدای فروردین ماه این جلسات دوشنبه هر هفته در فضای مجازی و از طریق سامانه آموزش آنلاین برگزار شد و این محفل میزبان ادیبان و شاعران صاحب نام و فارسی زبانان سایر کشورهای جهان بود.

سکینه مهدیان پور معاون اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران نیز در ادامه این نشست ضمن عرض تسلیت ایام سوگواری اباعبدالله گفت: با برنامه‌ریزی انجام شده در اداره کل امور فرهنگی نهاد، برنامه «ده شب ده محفل» در حال برگزاری است که در نهمین شب آن استان تهران میزبان شاعران فرهیخته استان شده است.

وی در ادامه به معرفی کتاب «حسین(ع) از زبان حسین(ع)» پرداخت و گفت: ما از هر فرصتی برای ترویج کتاب و کتابخوانی استفاده می کنیم و این نشست نیز یکی از همان فرصت ها است. کتاب «حسین(ع) از زبان حسین(ع)» نوشته حجت الاسلام والمسلمین محمد محمدیان است که سال گذشته به چاپ رسید و آیین رونمایی آن نیز در کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.

 


وی افزود:این کتاب از ولادت سالار شهیدان امام حسین(ع) تا شهادت را از زبان حضرت و پس از شهادتش از زمان اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه را از زبان حضرت زینب(س) روایت می‌کند. قلم روان و جذاب نویسنده و همچنین ارجاعات همه مطالب به کتاب‌های معتبر و منابع تاریخی، از ویژگی‌های این کتاب است.

در این محفل شعرای نامدار پایتخت به خوانش شعرهایی در وصف امام حسین علیه السلام و یاران اش پرداختند که در ادامه می‌آیند.

 

 

مستشار نظامی؛ شعری در وصف روز عاشورا
‌روز غم، روز عطش، روز عزا: عاشورا
‌روز گریان شدن عرش خدا :عاشورا
‌روز پرپر زدن خیل ملایک در خون
‌روز نالان شدم ارض و سما عاشورا
‌هر زمینی ست همان کرب بلا با عشقت
‌نام هر روز به تقویم ولا: عاشورا
‌خواهر از هر جهتی روی تو را می بیند
‌شده تکثیر در این آینه ها عاشورا
‌جاودان است غمت! جان جهان است غمت!
‌زخم خونین مرا مهر شفا عاشورا
‌از کجا آمده این شور حسینی در دل
‌به کجا می برد این نوحه مرا عاشورا؟

 


قاسم صرافان؛ شعری از زبان حضرت زینب  در وصف برادرش حضرت عباس علیه‌السلام
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
عباس من! دیدی اما مانند خواهر ندیدی
آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را
وقتی غریبانه می‌رفت بی یار و یاور ندیدی
آری در آوردن تیر، بی دست از دیده سخت است
اما در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی
حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست،
آن بهت و ناباوری را در چشم مادر ندیدی
شد پیش تو ناامیدی، تیر نشسته به آن مشک
مثل من اطراف عشقت، انبوه لشکر ندیدی
بر گودی گرم گودال، خوب است چشمت نیفتاد
چون چشم ناباور من، دستی به خنجر ندیدی
دلخونی اما برادر! دلخون‌تر از من کسی نیست
آخر تو بر خاک صحرا، مولای بی سر ندیدی
قلبت نشد پاره پاره، آن شب میان خرابه
آنجا سر یک پدر را در دست دختر ندیدی
سقا! تو ساغر ندیدی، در تشت زر، سر ندیدی
جای نیِ خیزران بر لبهای دلبر ندیدی

 


نفیسه سادات موسوی؛ دو غزل در وصف حضرت علی اصغر(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع)
می‌خواست حق مادر خود را ادا کند
سقا شود به رسم پدر اقتدا کند
می‌خواست از میان سپاه حرامیان
راهی برای بردن این مشک وا کند
این مشک آب نیست، نه این مشک آبروست
حتی بدون دست نباید رها کند
بعد از علی که دار و ندار حسین بود
می‌خواست روح و جان خودش را فدا کند
دندان گرفت مشک و به سوی حرم شتافت
دشمن مگر ز غیرت سقا حیا کند
بی‌دست اگرچه او نکشید از سکینه دست
دیگر نشد رعایت فرق دوتا کند
قرآن نبود، دست تو را بوسه زد حسین
یک دست کافی است که قدش دو تا کند
بعد از علی تمام امید حرم عموست
چشمی نبیندش که شکسته... ه. خدا کند
بیخود نبود فرق سرش را شکافتند
کس را توان نبود سرش را جدا کند
پیچید بوی یاس و نشد ماه کربلا
فکری برای ناله‌ی "ادرک اخا" کند
بود آرزوش این‌ که بگوید برادرم
زهرا رسید حاجت او را روا کند

***

می گفت ضرب دست اباالفضل حیدری‌ است
ام‌البنین کجاست که گوشش صدا کند

*****

او هم درست مثل برادر نماند و رفت
 شهد شهادتی به گلویش چشاند و رفت
 طاقت نداشت شاهد ذبح پدر شود
 دل از رباب و عمه و خواهر تکاند و رفت
 تا مادرش برای غمش نوحه خوان شود
 با گریه های آخر خود روضه خواند و رفت
 خم بود قامت پدر از داغ لشکرش
 داغی بزرگتر به دل او نشاند و رفت
قنداقه بسته بود پرش را، مجال یافت
زد دست و پا و روح خودش را پراند و رفت
 تا دید راه مرد شدن بسته می‌شود
 خود را به کاروان شهیدان رساند و رفت

 

میلادعرفان‌پور؛ دو غزل در باره واقعه کربلا
به یاری تو به میدان کارزار نیاید
جماعتی که به رزق حلال، بار نیاید
اگر چه تشنه ی یاری، ‌امید و بیم نداری
اگر هزار بیاید وگر هزار نیاید
هزار بار شنیدیم، ذوالجناح تو آمد 
ولی چه می شود این بار، بی سوار نیاید
مباد آنکه بیاید عطش به کشتن طفلان
مباد آنکه عمویی سرقرار نیاید
بدا به آتش اگر راه خیمه ی تو بگیرد
بدا به آب اگر با لبت کنار نیاید
خدا کند که بمیریم و باز آخر مقتل
سه شعبه جانب آن طفل شیرخوار نیاید
خدا کند که بمیریم و باز زینب کبری
به سوی مقتل تو از دل غبار نیاید
بس است درد یتیمی، بس است رنج اسیری
کنار قافله ای کاش، نیزه دار نیاید


***


خاکستری اگرچه به جا ماند و دود ماند
بردند هرچه بود، ولی هرچه بود ماند
با سنگ‌ها شکست و به سرنیزه‌ها شکافت
پیشانی حسین... ولی در سجود ماند
طفلان، غریق نعمت و نورند در بهشت
از خیمه گرچه، خاطره‌هایی کبود ماند
انگشتر حسین به غارت نرفته است
سجاد شاهد است که این یادبود، ماند
عباس ایستاده... هنوزایستاده است
آری که گفته خیمه‌ی او بی‌عمود ماند...
سیراب می‌کند دوجهان را حسین ما
هرچند تشنه کام میان دو رود ماند

 

 

فاطمه نانی‌زاد؛ شعری در وصف حضرت زینب (س)
مانند کوه از دل طوفان گذشته است
مردانه از میانهء میدان گذشته است
بعد از غروب روز دهم، از کنار آب
با خاطرات آن لب عطشان گذشته است
آه از کنار جسم شهیدان غرق خون
وقتی گذشته است که از جان گذشته است
گودال قتلگاه و حروف مقطعه...
تفسیر کرده است و پریشان گذشته است
خون می چکد هنوز ز گلبرگ گونه ها
این باغ گل، ز خار بیابان گذشته است
از موج خیز حادثه، از مجلس یزید
با سیل خطبه هاش خروشان گذشته است
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۵۳
دبیر محافل

با مشارکت محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و رایزنی فرهنگی ایران در هندوستان صورت می گیرد؛

برگزاری وبینار علمی-فرهنگی «مرثیه سرایی در ایران و هند»

فرهنگ مرثیه سرایی در ایران و هند

نغمه مستشار نظامی، دبیر محافل ادبی نهاد از برگزاری وبینار علمی-فرهنگی «مرثیه سرایی در ایران و هند»، با مشارکت نهاد کتابخانه های عمومی کشور و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو خبر داد.

نغمه مستشار نظامی، دبیر محافل ادبی نهاد در گفتگو با روابط عمومی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، از برگزاری وبینار علمی-فرهنگی «مرثیه سرایی در ایران و هند»، خبر داد و گفت: با مشارکت نهاد کتابخانه های عمومی کشور و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو، وبینار علمی-فرهنگی «مرثیه سرایی در ایران و هند» روز سه شنبه ۱۱ شهریورماه از ساعت ۱۵ الی ۱۸ برگزار خواهد شد.

وی اظهار داشت: برگزاری وبینار از سوی محافل ادبی نهاد، با نگاهی علمی به مقوله شعر و ادب انجام می شود که پیش از این، کمتر در محافل ادبی مورد توجه قرار گرفته است. با محدودیت های ایجاد شده به واسطه شیوع کرونا و در جهت تبدیل تهدید به فرصت، تلاش کرده ایم با برگزاری این وبینار از امکانات فضای مجازی در جهت هم اندیشی چهره های علمی و ادبی جهان اسلام بهره مند شویم.

وی با اشاره به آثار ارسال شده برای ارائه در این وبینار، گفت: آثاری از سوی استادان دانشگاه های لکنهو و بنارس از کشور هندوستان، آکادمی مطالعات ایرانی لندن و دانشگاه های کشور ارسال و پس از انجام فرایند داوری، تعدادی از این مقالات برای ارائه در وبینار انتخاب شد. آثار انتخابی عبارتند از:

«تحول گفتمانی مرثیه سرایی در ایران و هند» توسط دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی جمهوری اسلامی ایران؛

«نگاهی به گنجینه الاسرار عمان سامانی» توسط دکتر احسان الله شکرالهی، رئیس مرکز تحقیقات زبان فارسی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو؛

«قالب ترکیب بند و سهم آن در مراثی عاشورایی» توسط دکتر علیرضا قزوه، وابسته فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو؛

«هزار سال مراثی فارسی» توسط دکتر علی ربانی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو؛

«مرثیه در دوره قاجار» توسط دکتر احمد خاتمی، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی؛

«سهم مکتب ادبی لکنهو در مرثیه سرایی» توسط دکتر عباس رضا نیر، رئیس گروه زبان و ادبیات اردو دانشگاه لکنهو؛

«معرفی مرثیه سرایان ناشناخته» توسط مهدی باقرخان، شاعر و پژوهشگر شهر جونپور؛

«سهم دبیر و میرانیس در مرثیه سرایی هند» توسط دکتر سید تقی عابدی، محقق هندوستانی مقیم کانادا؛

«تحلیل عرفانی غزل «کجایید ای شهیدان خدایی» مولانا» توسط حجت الاسلام دکتر سید سلمان صفوی، رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن؛

«تحلیل ترکیب بند محتشم کاشانی به زبان انگلیسی» توسط حجت الاسلام سید صدرالدین صفوی، از آکادمی مطالعات ایرانی لندن؛

«دوره های شعر عاشورایی در ادبیات فارسی؛ ویژگی ها و نام آوران» توسط دکتر غلامرضا کافی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز؛

«فرهنگ مراثی دهرمیندر نات» توسط دکتر فرزانه اعظم لطفی، استاد گروه زبان و ادبیات اردو دانشگاه تهران؛

«تاریخچه آغاز و رشد مرثیه سرایی در ایالت بیهار» توسط سلطان آزاد، نویسنده و محقق از ایالت بیهار هندوستان؛

«بازخوردهای فرهنگ شیعی و نماد عاشورا در دیپلماسی جمهوری اسلامی» توسط دکتر رضا سیمبر، استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه گیلان؛

«سیر تطور تاریخی مرثیه» توسط دکتر محمود مقدس، استاد گروه معارف دانشگاه گیلان؛

«مرثیه سرایان غیر شیعه اهل بیت(ع)» توسط دکتر محمدعلی خزانه دارلو، استاد گروه ادبیات فارسی دانشگاه گیلان؛ 

و «عاشق حسین گویی نات امن و مرثیه سرایی اردو وی»، توسط دکتر کلیم اصغر از گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ملی اسلامی دهلی نو.

دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، تصریح کرد: گواهینامه شرکت در وبینار علمی-فرهنگی «مرثیه سرایی ایران و هند» از سوی رایزنی فرهنگی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو به ارائه دهندگان اثر در این برنامه، اعطا می شود. همچنین آثار برگزیده این وبینار در قالب کتاب چاپ و منتشر خواهد شد.

وی در خاتمه اظهار داشت: محفل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور از آذرماه ۹۸ آغاز به کار کرد و در حال حاضر محافل ادبی در ۳۱ استان کشور تحت مدیریت ۳۱ دبیر استانی که از چهره های برجسته ادبی هستند، در فضای مجازی به فعالیت می پردازند.

گفتنی است علاقه مندان برای شرکت در وبینار علمی - فرهنگی «مرثیه سرایی در ایران و هند» می توانند از این پیوند (https://www.skyroom.online/ch/tehranpl.ir/mahafel) استفاده کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۰۹
دبیر محافل

با همکاری نهاد و انتشارات نوید شیراز در دسترس علاقه مندان قرار گرفت؛

نسخه الکترونیک ۸ مجموعه از اشعار عاشورایی

یا ابا عبدالله الحسین

مجموعه‌ای از اشعار عاشورایی ارائه شده در شب شعر عاشورای شیراز و همچنین سه دفتر از مجموعه اشعار عاشورایی اعظم حسینی، با همکاری مشترک نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و انتشارات نوید شیراز به صورت الکترونیک در دسترس عموم قرار می‌گیرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، همزمان با فرارسیدن ماه محرم الحرام و ایام سوگواری شهادت سالار شهیدان امام حسین(ع) و یارانش، نسخه الکترونیک پنج مجموعه شعر از اشعار عاشورایی ارائه شده در سی‌ویکمین تا سی‌وپنجمین شب شعر عاشورای شیراز و همچنین سه دفتر از مجموعه اشعار عاشورایی اعظم حسینی در دسترس علاقه‌مندان قرار می گیرد. 

این مجموعه شامل پنج کتاب از آثار ارائه شده در شب شعر عاشورای شیراز است با این عناوین:

مجموعه شب سی‌ویکم با عنوان «جز حیرتم نیفزود»؛

مجموعه شب سی‌ودوم با عنوان «به سیما محمد (ص)به سیرت پیمبر»؛

مجموعه شب سی‌وسوم با عنوان «فرزندان حسن (ع) یاران حسین (ع)»؛

مجموعه شب سی و چهارم با عنوان «سوره‌های صغیر عاشورا»

و مجموعه «قرار بر مدار» پیش درآمدی بر سی و پنجمین مراسم شب شعر عاشورا. 

همچنین در این مجموعه سه دفتر شعر از اعظم حسینی با عناوین: 

«منظومه‌ آینه‌داران آفتاب؛ دفتر اول» شهیدان پیشاهنگ عاشورا،

«منظومه‌ آینه‌داران آفتاب؛ دفتر دوم» شهیدان تیرباران صبح عاشورا

و «منظومه‌ آینه‌داران آفتاب؛ دفتر سوم» شهیدان نبرد تن به تن روز عاشورا حضور دارد.

نسخه الکترونیک این آثار که به همت نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و انتشارات نوید شیراز تهیه شده و در پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور به آدرس iranpl.ir منتشر می‌شود. همچنین در اپلیکیشن طاقچه (اینجــــــــا) در دسترس عموم مردم قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۵۱
دبیر محافل

شاعر شناخته شده گیلانی مطرح کرد؛

تاسیس محافل ادبی گامی موثر در نظام بخشی به فعالیت های ادبی در زمینه شعر است

بهرام مژدهی، شاعر، فعال فرهنگی و چهره  برجسته ادبی استان گیلان

بهرام مژدهی، شاعر شناخته شده گیلانی با ارسال پیامی به مناسبت تاسیس محفل ادبی مجازی دکتر معین اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان، تاسیس این محافل را گامی موثر در نظام بخشی به فعالیت های ادبی خصوصا در زمینه شعر دانست.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان، بهرام مژدهی، شاعر شناخته شده گیلانی با انتشار پیامی در فضای مجازی به مناسبت راه اندازی محفل ادبی مجازی دکتر معین اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان، تاسیس این محافل را گامی موثر در نظام بخشی به فعالیت های ادبی خصوصا در زمینه شعر دانست. متن پیام به شرح ذیل است:

«بنام خداوند جان و خرد»

نظام بخشی به فعالیت های، ادبی خصوصا شعر یکی از مهم ترین اصولی است که در سال های اخیر از آن بی بهره بوده ایم. تاسیس محافل ادبی در کتابخانه های عمومی سراسر کشور می تواند گامی موثر در این خصوص باشد. نهادینه کردن فرهنگ عمومی برگزاری فعالیت های ادبی در دل کتابخانه ها و نزدیک کردن جوانان به کتاب و کتاب خوانی که خود باعث بالا بردن سرانه کتاب خوانی در کشور خواهد بود، برای سرودن نیز بسیار مفید است.

همچنین استعدادیابی در دورترین نقاط کشور که محروم از کتابخانه و محافل ادبی هستند و فراهم کردن بستری مناسب در شهرها و روستاها، به کارگیری نیروهای متخصص دانشگاهی در کنار شاعران توانمند و پیشکسوت و همچنین کم کردن فاصله بین اساتید دانشگاه و شاعران می تواند راهگشای مناسبی باشد تا شاهد تولید آثاری فاخر باشیم. همچنین برگزاری همایش های مختلف به شکلی اصولی و استعداد یابی به دور از نام و ...

از آنجایی که شعر یک ثروت ملی است باید با تمام توان در کنار هم به هدفمندی و نظم و نظام بخشی در این خصوص تلاش کنیم تا در آینده ای نزدیک شاهد گام های خوبی در عرصه ی شعر باشیم. ان شاءالله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۵۰
دبیر محافل

همزمان با فرارسیدن ماه محرم؛

نخستین سوگواره مجازی به میزبانی محافل ادبی با عنوان «ده شب ده محفل» برگزار می‌شود

محفل ادبی

نخستین سوگواره مجازی محافل ادبی با محوریت شورای ادبی نهاد و محافل ادبی استان ها با عنوان «ده شب ده محفل» برگزار می‌شود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، نخستین سوگواره مجازی محافل ادبی با محوریت شورای ادبی نهاد و محافل ادبی استان ها برگزار می شود. این جلسات در قالب نشست های عصر شعر به صورت روزانه (ساعت ۱۷-۱۹) با حضور سه استان از طریق اسکای روم برگزار خواهد شد. در هر نشست دبیران محافل استان های میزبان به همراه ۲ شاعر سرشناس از هر استان، به خوانش شعر آیینی می پردازند.

در نخستین شب (۱شهریورماه) استان های خراسان رضوی،‌ یزد و زنجان؛

در دومین شب (۲شهریورماه) ، استان‌های قم، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد؛

در سومین شب (۳شهریورماه) ، استان‌های گلستان، خراسان جنوبی و بوشهر؛

در چهارمین شب (۴شهریورماه) ، استان‌های مازندران، لرستان و خراسان شمالی؛

در پنجمین شب (۵شهریورماه) ، استان‌های البرز، سیستان و بلوچستان و همدان؛

در ششمین شب (۶شهریورماه) ، استان‌های آذربایجان غربی، اردبیل و آذربایجان شرقی؛

در هفتمین شب (۷شهریورماه) ، استان‌های کرمانشاه، کردستان و ایلام؛

در هشتمین شب (۸شهریورماه) استان‌های اصفهان، مرکزی و کرمان

و در نهمین شب (۹شهریورماه) استان‌های هرمزگان، چهارمحال و بختیاری، تهران و گیلان

میزبان برگزاری نشست های عصر شعر خواهند بود.

همچنین در شب دهم ( ۱۰ شهریور) نیز نشستی با حضور بهترین شاعران ده شب به انتخاب شورای ادبی نهاد برگزار خواهد شد.

علاقه مندان می توانند از طریق این پیوند و انتخاب گزینه مهمان در این نشست ها شرکت کنند. 

لازم به ذکر است، در برخی شب های شعر محافل ادبی، شاعرانی از سایر کشورهای فارسی زبان نیز حضور خواهند داشت.

گفتنی است، به منظور تحقق منویات مقام معظم رهبری در خصوص حمایت از جریان‌های اصیل ادبی، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با همراهی جمعی از استادان عرصه شعر و ادب، به تشکیل و راه‌اندازی محافل ادبی در سراسر کشور، با محوریت کتابخانه‌های عمومی اقدام کرد. نهادینه کردن فرهنگ مشارکت عمومی جهت انجام فعالیت‌های ادبی در کتابخانه‌ها و تمهید زمینه اعتلای آن، تقویت و راه‌اندازی محفل های ادبی در کتابخانه‌های عمومی جهت ایجاد انگیزه نسبت به شعر و ادبیات فارسی و همچنین ساماندهی نیروهای متعهد و متخصص ادبی به منظور ایجاد تحول فرهنگی در خدمات کتابخانه‌ها از مهم ترین اهداف نهاد برای تشکیل محافل ادبی در کتابخانه های عمومی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۹ ، ۱۵:۰۰
دبیر محافل

سخن‌نگاشت | الحسین مصباح الهدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۷
دبیر محافل

پویش «اقتراح ماسک» با شعر طنز مردم را به زدن ماسک تشویق می‌کند

ناگهان ماسک برانداخته‌ای یعنی چه؟

در این گزارش به چند شعر پویش «اقتراح ماسک» اشاره کرده و نظر شاعران را درباره استفاده از طنز مخصوصا شعر طنز در اتفاقات اجتماعی جویا شدیم.

  به گزارش «فرهیختگان»، ماسک و محلول‌های ضدعفونی به یکی از اجزای مهم زندگی‌مان تبدیل شده‌اند. ماسک‌ها، این همراهان روزهای وحشتناک کرونایی، حالاحالاها روی صورت‌مان جاخوش کرده‌اند. ماسک‌ها در شکل‌های مختلف‌شان به دنیا و روابط این روزهای ما پا گذاشتند و طنازی ایرانی‌ها هم بی‌خیال دنیای ماسک‌ها و حمله ویروس‌ها نمی‌شود. کاربران در فضای مجازی هرآنچه جوک و لطیفه بلدند را برای هم تعریف می‌کنند و می‌خندند. البته شاعران طنزپرداز هم از این معرکه جا نماندند و شعرهای زیادی برای کرونا و زدن ماسک و حتی الکل‌های ضدعفونی گفته‌اند. نهاد کتابخانه‌ها از ابتدای مردادماه، پویشی را با عنوان «اقتراح ماسک» راه‌اندازی کرده است تا شاعران با گفتن یک بیت درباره این موضوع به این پویش بپیوندند. هدف محافل ادبی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور که این پویش را برگزار کرده، ترویج فرهنگ استفاده از ماسک برای حمایت از کادر درمان و کمک به قطع زنجیره انتقال ویروس کروناست و از همه شاعران و اهالی ادبیات سراسر کشور دعوت کرده است با اقتراح و سرایش تک‌بیت با کلیدواژه «ماسک» در بسیج همگانی برای رعایت توصیه‌های بهداشتی در مقابله با کرونا همراه شوند. شاعران زیادی در این یک ماه با این پویش همراه شدند و شعرهای جالبی سروده شد. در این گزارش به چند شعر این پویش اشاره کرده  و نظر شاعران را درباره استفاده از طنز مخصوصا شعر طنز در اتفاقات اجتماعی جویا شدیم.

عسلک! ماسک بزن

اسماعیل امینی، شاعر برای شرکت در این پویش شعری را سروده است که مطلع آن «ماسک بزن» است. او شاعری است که شعرهای مختلفی دارد اما خودش شعر طنز و این سبک را دوست دارد و معتقد است شعر طنز بسیار می‌تواند مردم را با اتفاقات اجتماعی همراه کند. او می‌گوید: «از همان زمان که مجله طنز گل‌آقا وجود داشت، مردم نوع جدیدی از طنز اجتماعی و سیاسی را یاد گرفتند و چقدر هم از این مدل طنز استقبال می‌کردند. درمورد شعر هم همین مساله صادق است و شعر طنز بسیار می‌تواند به مردم در این زمینه کمک کند.»

شعر اسماعیل ‌امینی برای پویش این است:

هموطن! ماسک بزن، عشق من! ماسک بزن، غُر نزن! ماسک بزن
با کلاس! ماسک بزن، آس‌وپاس! ماسک بزن، بی‌حواس! ماسک بزن
عسلک! ماسک بزن، بانمک! ماسک بزن، گُنده‌بک! ماسک بزن
خوشگله! ماسک بزن، زلزله! ماسک بزن، آکله! ماسک بزن
دُم‌کلُفت! ماسک بزن، حرفِ‌مفت! ماسک بزن، هر کی گفت ماسک بزن
بچه‌جون! ماسک بزن، مهربون! ماسک بزن، حیفِ‌نون! ماسک بزن
لاغری؟ ماسک بزن، مادری؟ ماسک بزن، دختری؟ ماسک بزن
عاقلی؟ ماسک بزن، جاهلی؟ ماسک بزن، خوشگلی؟ ماسک بزن
پاچه‌خوار! ماسک بزن،  با دلار ماسک بزن، رانت‌خوار! ماسک بزن
جیگرم! ماسک بزن، دخترم! ماسک بزن، پسرم! ماسک بزن
ای زرنگ! ماسک بزن، ‌ای قشنگ! ماسک بزن، ‌ای پلنگ! ماسک بزن
کله‌قند! ماسک بزن، خالی‌بند! ماسک بزن، خودپسند! ماسک بزن
پاپتی! ماسک بزن، غیرتی! ماسک بزن، سنتی! ماسک بزن
عابری؟ ماسک بزن، شاعری؟ ماسک بزن، تاجری؟ ماسک بزن
چالشی! ماسک بزن، ورزشی! ماسک بزن، ارزشی ماسک بزن
اهل مُد! ماسک بزن، خودبه‌خود ماسک بزن، هرچی شد ماسک بزن
...
سعدی از کرونا خبر نداشته

رضا اسماعیلی، شاعر در یادداشتی به بهانه این پویش به کارکرد شعر طنز و قدرتمندی آن برای جذب مردم نسبت به یک‌سری از موضوعات اجتماعی پرداخته و می‌گوید: «یکی از خاطرات شیرینی که از دوران تحصیل در مدرسه در ذهن من نقش بسته، خاطره‌ خوب و به‌یادماندنی زنگ‌های انشاست. در دوران مدرسه زنگ انشا برای بسیاری از دانش‌آموزان، زنگ ملال و کسالت بود، زیرا اکثر دانش‌آموزان در نگارش مشکل داشتند و این کار برای آنان جزء اعمال شاقه محسوب می‌شد! با این حال ناگزیر بودند برای رفع‌تکلیف و در امان‌ماندن از عتاب و خطاب معلم، در دفتر خود چند سطری را با هزار رنج و مشقت به هم ببافند و به نام «انشا» در کلاس بخوانند که انشاهایی از این دست معمولا با این جمله معروف که: «برای همه‌ ما واضح و مُبرهن است که... » آغاز و به این جمله: «... و این بود انشای امروز من» ختم می‌شد! با موضوعاتی کلیشه‌ای و تکراری ازقبیل: تابستان خود را چگونه گذراندید، فصل بهار را توصیف کنید یا «علم بهتر است یا ثروت؟». بدیهی است نوشتن انشاهایی با این موضوعات و خواندن آنها در کلاس، هیچ چنگی به دل نمی‌‌زد و جز گرم کردن «بازار خمیازه» به هیچ کاری نمی‌آمد. من ولی به خاطر علاقه‌ ذاتی به ادبیات ـ به‌خصوص زنگ انشاـ با نارضایتی از این وضع، به‌دنبال راهکاری برای علاقه‌مند کردن دانش‌آموزان به زنگ انشا و بیرون آوردن کلاس از این رخوت و رکود ملال‌آور بودم. به همین خاطر با انتخاب موضوعات اجتماعی و افزودن چاشنی طنز به آنها، سرانجام موفق شدم کلاس را از پیله بی‌تفاوتی، ملال و کسالت بیرون بیاورم و آنها را به این درس علاقه‌‌مند سازم، به‌گونه‌ای که هنگام خواندن انشاهای طنز خود، دانش‌آموزان سراپا گوش می‌شدند و با اشتیاق به انشای من دل می‌سپردند و یک شکم سیر می‌خندیدند. از آن زمان به بعد من به قدرت شگفت‌ «طنز» در نقدِ مقبول مسائل اجتماعی و نفوذ در دل‌ها پی ‌بردم و دانستم که با «معجزه‌ طنز» می‌‌توان بر بسیاری از دردها مرهم نهاد، بسیاری از گره‌ها را باز کرد و بسیاری از پیام‌های انسانی و اخلاقی را در قالبی جذاب و دلپذیر به جامعه ابلاغ کرد.

در روز و روزگار ما نیز بدون هیچ‌‌گونه تردیدی ادبیات طنز یکی از مقبول‌ترین و محبوب‌ترین گونه‌های ادبی‌ است که از بیشترین و بالاترین قدرت نفوذ در مردم برخوردار است و به وسیله آن می‌توان به اصلاح بسیاری از امور جامعه پرداخت. استقبال گسترده‌ مردم از فیلم‌ها و سریال‌های کمدی سینما و تلویزیون ازقبیل «دورهمی» و «خندوانه» و برنامه‌های طنزی همچون شب‌های شعر «شکرخند» و «در حلقه‌ رندان» مهر تاییدی بر این ادعاست. واقعیت این است که مردم به صورت فطری از چهره‌های طلبکار، عبوس و عُنق بیزارند و معمولا گرد کسانی حلقه می‌‌زنند که نشست و برخاست با آنان باعث انبساط‌خاطر و بهجت روحی آنان شود. بی‌‌دلیل نیست که ائمه معصومین(ع) در روایات و احادیثی که از آنان به یادگار مانده است، این همه به حسن‌خلق، گشاده‌رویی و مدارا با مردم‌ سفارش کرده‌اند و خوشرویی و تبسم در برخورد با بندگان خدا را از بهترین و بالاترین صدقات دانسته‌اند. علت آن است که برای راه بردن به دل‌های مردم و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر آنان، هیچ شیوه‌ای کارآمدتر از استفاده از «زبان طنز» و شوخ‌طبعی نیست. مردم به صورت فطری دل به نصایح شیرین چهره‌های متبسم و طناز می‌سپارند و نصایح آنان را همچون باقلوا و حلواشکری روی دست می‌برند.»

رضا اسماعیلی برای این پویش هم دو دوبیتی سروده است:

«هشدار! به دوستان خود غم ندهی
بیماری و درد، جای مرهم ندهی
بی‌ماسک مرو ز خانه‌ات بیرون، تا
ای جان! «کرونا» به خلق عالم ندهی»
...
«سعدی» که هوای باغ و بستان می‌کرد
در روی زمین سفر فراوان می‌کرد
گر از «کرونا» شنیده بود اوصافی
خود را به حصار خانه زندان می‌کرد!
...
با اجازه از حافظ

علیرضا قزوه هم برای این پویش با اجازه‌ای که از حافظ شیرازی گرفته است چند بیت مجزا سروده و به گفته او این ابیات می‌تواند مردم را تشویق کند تا از ماسک استفاده کنند. چون شعر طنز همواره نتیجه‌ای جالب به همراه دارد و مردم را به یک کار خوب اجتماعی تشویق می‌کند.

از ماست که بر ماست غلط بود غلط بود
از ماسک که بر ماسک صحیح است صحیح است
...
کسی که ماسک خرید از قبیله‌ی ما هست
کسی که ماسک نزد از قبیله‌ی ما نیست
...
به روز حشر اگر می‌روی به سمت بهشت
دو بسته ماسک ببر احتیاط در این است
...
ماسک‌ها را بود آیا که عیاری گیرند
اکثر ماسک‌فروشان پی کاری دگرند
...
دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود
بینی‌اش بر اثر ماسک زدن سوخته بود
...
ناگهان ماسک برانداخته‌ای یعنی چه؟

سعید بیابانکی که از ابتدای اسفندماه در کانالی که در تلگرام دارد، بسیار از کرونا گفته و شعرهای طنز هم در این زمینه سروده  و  به این پویش پیوسته است و برای ماسک چند بیتی سروده. او درباره لزوم استفاده از شعر طنز در رخدادهای اجتماعی می‌گوید: «مردم ما به شعر علاقه دارند. از طرف دیگر طنز و لطیفه هم همیشه همراه‌مان بوده است و خیلی از طنزپردازان هم از این موضوع استفاده کرده‌اند تا بتوانند حرف درست‌شان را در قالب طنز برای مردم و مسئولان بیان کنند و طبیعتا این اتفاق باعث دیده و شنیده شدن آن حرف می‌شود.»

او در بیتی که برای این پویش گفته است، یکی از بیت‌های حافظ را انتخاب کرده:

ناگهان ماسک برانداخته‌ای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟
...
امروز دهان میهمان صاف شد از ماسک

عبدالجبار کاکایی شاعر دیگری است که بیشتر او را با اشعار و غزل‌های عاشقانه می‌شناسیم اما برای این پویش شعری را سروده است و یکی از اشعار قدیمی را که در کتب درسی بود به نام ناصر خسرو و برای همه‌مان آشناست، استفاده کرده و آن را به مدلی دیگر تبدیل کرده. او هم معتقد است که مردم شعر طنز را دوست دارند و اگر برای وقایع اجتماعی و سیاسی از شعر طنز استفاده شود مردم جذب آن اتفاق خواهند شد.

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاسک‌
بهر طلب طعمه پر و بال بیاراسک
بر بال و پر خود ژل و الکل زد و فرمود
امروز دهان میهمان صاف شد از ماسک
پایین‌تر از این گر بپرم از نظر تیز
بینم سرموی وزغی سوخته در جاسک
ناگه ز کمین‌گاه یکی ناقل پنهان
زد عطسه تندی و بیفکند بر او راسک
اینش عجب آمد که ز یک بینی کوچک
این تیزی و این تندی عطسه ز کجا خاسک
بر خاک فرود آمد و با خس‌خس سینه
لختی نظر خویش گشاد از چپ و از راسک
چون نیک نظر کرد به منقار بلندش
گفتا ز که نالیم؟ به منقار، بزن ماسک
... .
جان من و جان شما

البته فقط این موضوع به شاعران ایرانی ختم نمی‌شود و شاعران کشورهای همسایه هم معتقدند که شعر می‌تواند تاثیر زیادی برای مردم داشته باشد. حالا اگر از شعر برای یک اتفاق اجتماعی هم استفاده شود که تاثیرگذاری‌اش چندین برابر می‌شود. کمیل قزلباش که متولد بلوچستان پاکستان است یکی از شعرایی است که برای این موضوع بیتی سروده و از بقیه دوستان شاعر غیرایرانی هم خواسته است تا به این پویش بپیوندند و می‌گوید: «کرونا فقط مربوط به یک کشور نیست و الان همه دنیا درگیر این موضوع هستند و باید مردم را نسبت به این مساله آگاه کرد.»

ای جوانان وطن جان من و جان شما
ماسک بر چهره بیفزایید قربان شما
...
فراموشی ماسک

عباس احمدی را هم با شعرهای طنزش می‌شناسیم که یکی از این اشعار طنز را هم در بیت رهبری و دیدار شاعران با ایشان خواند. او در این پویش با گفتن یک بیت شعر درمورد لزوم زدن ماسک شرکت کرده است.
امشب به قصه دل من گوش می‌کنی
فردا مرا چو ماسک فراموش می‌کنی!
ارسال 10هزار بیت به پویش
شاعران جوان زیادی هم از سراسر کشور در این پویش شرکت کرده‌اند و به گفته نغمه مستشارنظامی، که دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانه‌هاست حدود 10هزار بیت از سراسر کشور ارسال شده است و شاعران جوان هم در این میان حضور پررنگی دارند.
محمدتقی عزیزیان نیز این شعر را سروده است.
طالع  اگر مدد کند الکلی آورم به کف
ماسک زنم سر دماغ، ژل بزنم زهی شرف

جز کرونا کمر نبست، هیچ‌کسی به قتل من
سرفه اگر کند کسی، جیم شوم به هر طرف

الکل و ماسک می‌زنم، دستکش و ژلم به دست
ای کرونا نشسته‌ای، تیرزنی براین هدف؟!

جمع کنند روی هم، ماسک مگر گران شود
یاد خدا نمی‌کنند، محتکران بی‌شرف

من به خیال ماسکی، گوشه‌نشین و طرفه آنک
هست به چهره‌ی تو ماسک، ایده نتش بی‌هدف؟!

بی‌خبرند ناقلان، ماسک بزن ولاتقل
غرق شیوع گشته شهر، ماسک بزن ولا تخف

بسته شده‌ست هرکجا، ای کرونا برو به‌رو
تا که شود دوباره باز، مشهد و کربلا، نجف
...
مهدی فرج‌اللهی، شاعر نیز بیان کرده تک‌بیت طنزی که سروده از روی دست زنده‌یاد محمد خرمشاهی است. او معتقد است از زمانی که به شعر طنز بها داده شد، باعث شد هم شاعران برایشان مساله شعر طنز مهم شود، هم مردم و این مدل از شعر باعث شد با زبان طنز، اتفاقات اجتماعی بیان شود و مردم را حساس کند.

در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست
بیرون نرو ای دوست که آنجا کرونا هست

در قسمت آخر این گزارش باید بگوییم، وقتی مساله‌ای زیاد گفته شود تبدیل به فرهنگ می‌شود. ماسک زدن هم الان مساله‌ای است که نباید به آن بی‌توجه بود و یا اینکه ناراحت و غمگین باشیم که چرا در این شرایط قرار گرفته‌ایم. به قول حمیدرضا ناصری، شاعر جوان که می‌گوید:

غمناک نباید بود از شر کووید ای دل
باید بزنم ماسکی، بهداشت همین باشد

نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۵۰
دبیر محافل

 

روایتی متفاوت از پویش ادبی «اقتراح ماسک»

برو ماسک میزن مگو چیست ماسک

روزنامه جام‌جم - اقتراح ماسک

ابتکار نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در راه‌اندازی پویش «اقتراح ماسک» و دعوت از شاعران سراسر کشور برای پیوستن به این پویش ادبی، دستمایه گزارشی در صفحات فرهنگی روزنامه جام‌جم شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، روزنامه جام‌جم در ضمیمه فرهنگی روز چهارشنبه بیست و دوم مردادماه خود (صفحات۹، ۱۰ و ۱۱) به پویش ادبی «اقتراح ماسک» که از سوی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در حال برگزاری است پرداخته و ضمن معرفی این پویش، نمونه‌ای از اشعار رسیده شاعران را منتشر و در انتها نیز با محمود اکرامی‌فر از شاعران برجسته کشور در این خصوص گفتگو کرده است.

متن گزارش روزنامه جام‌جم به شرح زیر است:

 

شاعران امروز دست به کار شده‌اند و براساس اشعار معروف شاعران دیروز تک‌بیت‌های طنز برای ترویج استفاده از ماسک سروده‌اند

برو ماسک میزن مگو چیست ماسک؟ !

پویش اقتراح ماسک به همت نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور برگزار شده است

این یکی رقیب ندارد؛ بعید است پویش اقتراح ماسک در هیچ جای جهان لنگه داشته باشد و هیچ کشوری برای کرونا چنین پویشی برگزار کرده باشد. در واقع اصل جنس است و کاملا ایرانی؛ چون هم شاعرانه است، هم طنز دارد و هم پند و نصیحت می‌کند. اگر تا به حال درباره پویش اقتراح ماسک، هیچ نشنیده‌اید، کافی است هشتگ اقتراح ماسک را در فضای مجازی جست‌وجو کنید که به محفل فیض خواهید رسید و فیض خواهید برد اما حالا که اینجا هستید نگاهی هم بیندازید به این سفره‌ که از دستپخت خوب محافل ادبی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور چیده‌ایم. اتفاق عجیبی رخ نداده اما خوشمره است و دلچسب. نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور که علیرضا مختارپور دبیرکل آن است، یک پویش راه انداخته به نام اقتراح ماسک و از همه شاعران دعوت کرده که با استفاده از یکی از ابیات مشهور شاعران، یک بیت شعر با کلیدواژه ماسک بسرایند و با هشتگی که اشاره شد، در فضای مجازی منتشر کنند. بد نیست این را هم بدانیم که اقتراح در واقع قریحه‌سنجی است و به همین شیوه شعر سرودن بر اساس اشعار ماندگار اتلاق می‌شود. القصه که رفتیم سراغ نغمه مستشارنظامی دبیر شورای ادبی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و اطلاعات لازم درباره این پویش را گرفتیم و دریافتیم که بیخ گوش خودمان برخی شاعران نامدار پا فراتر گذاشته و برای ماسک و کرونا، قصیده و رباعی هم سروده‌اند.

 که بود؟
نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، پویش ادبی اقتراح ماسک را راه‌اندازی کرد و از همه شاعران و اهالی ادب در سراسر کشور دعوت کرد که یک تک‌بیت طنز عفیف نه هجو یا هزل، با کلیدواژه ماسک بسرایند. هدف این بود که یک بسیج همگانی از نوع شاعرانه برای رعایت توصیه‌های بهداشتی در مقابله با ویروس کرونا شکل بگیرد.


همه چیز از آنجا شروع شد که رهبر انقلاب به استفاده از ماسک توصیه کردند و رعایت نکردن اصول پیشگیری را ظلم به کادر درمان دانستند. محفل ادبی فیض که از سال ۱۳۹۷ در کتابخانه مرکزی پارک شهر در زیرمجموعه نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور راه‌اندازی شده براساس همین اظهارات رهبر انقلاب و نیز برای حمایت از جریان‌های اصیل ادبی پویش اقتراح ماسک را راه‌اندازی کرد.
 

چرا ؟
اقتراح ماسک یک تیر بود برای چند هدف. اول از همه بهانه‌ای بود برای حمایت از کادر درمان و شکل دادن یک بسیج همگانی برای قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا. مستشارنظام می‌گوید: با شکل‌گیری محافل ادبی در کتابخانه‌ها، شبکه گسترده‌ای ایجاد شده که شهرها و حتی روستاها را شامل می‌شود. این محافل در زیرمجموعه شورای ادبی نهاد کتابخانه‌های عمومی، نوعی عدالت فرهنگی را ایجاد کرده به‌خصوص در مناطقی که تنها  مرکز فرهنگی مردم، یک کتابخانه‌ است و بس. بنابراین از این شبکه استفاده کردیم که شاعران تمام نقاط ایران بتوانند ذوق و قریحه خود را بروز دهند و چه‌بسا آثارشان منتشر شود و خودشان هم شناخته شوند. ضمن این‌که پویش اقتراح ماسک هدف اصلی این پویش فرهنگسازی برای استفاده از ماسک و پیشگیری از انتقال ویروس بوده است.


دبیر شورای ادبی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور این را هم می‌گوید که شیوه اقتراح، یعنی سرودن شعر براساس اشعار معروف و ماندگار این حسن را دارد که اشعار جدید بهتر به یاد مخاطبان می‌ماند و تکرارپذیری بیشتری دارد. مشتشارنظامی می‌گوید: بسیاری از شعرهای معروف در ادبیات فارسی مانند شعر مادر شهریار و ایرج میرزا و بسیاری دیگر در اقتراح محفل ادبی ملک‌الشعرای بهار سروده شده‌اند. همین‌طور شعر معروف رنج و گنج نیز بازنویسی از داستانی با همین موضوع است. بنابراین اقتراح می‌تواند سبب سرایش شعرهای زیبا و ماندگار شود.


چاشنی طنز در پویش اقتراح ماسک هم چندان بدون هدف و برنامه نبوده است. در واقع این قید به پویش اضافه شد برای این‌که برگزارکنندگانش از جمله مستشارنظامی بر این عقیده‌اند که طنز به تاثیرگذاری پویش اضافه می‌کند و توجه بیشتری از مخاطب می‌گیرد.
 

چه شد؟
پویش اقتراح ماسک، در کمتر از دو ماه به دستاوردهای جالبی رسید. دبیر شورای ادبی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور می‌گوید بیش از ۲۰۰۰ هشتگ ثبت شده و تاکنون حدود ده هزار بیت مرتبط با این موضوع به دبیرخانه رسیده است. مستشارنظامی توضیح می‌دهد: استقبال قابل توجه بود و در همه استان‌ها دبیران محافل ادبی مشغول جمع‌آوری اشعار هستند. قرار است اشعار برگزیده انتخاب و منتشر شود. برخی از آنها به عنوان هدایای فرهنگی به صورت لوح یا قاب به فعالان کادر درمان اهدا می‌شود. این اشعار در محیط‌های درمانی از جمله بیمارستان‌ها و نیز در کتابخانه‌ها و فضاهای فرهنگی استفاده خواهد شد.


دستاوردهای این پویش و اعداد و ارقامی که به آنها اشاره شد، برای برگزارکنندگان معنا و مفهوم ویژه‌ای دارد. مثلا ۱۰هزار بیت شعر از نظر مستشارنظامی یعنی ۱۰هزار نفر دیوان شاعران بزرگ کشورمان را تورق کرده و نیز این عدد به این معناست که ۱۰هزار نفر و اطرافیان آنها به التزام استفاده از ماسک فکر کرده‌اند و احتمالا آن را رعایت می‌کنند. ضمن این‌که می‌توان امیدوار بود مخاطبان این اشعار هم تحت‌تاثیر قرار گرفته باشند چون خیلی‌ها معتقدند تاثیر یک بیت شعر می‌تواند از ساعت‌ها سخنرانی و نصیحت بیشتر باشد.
 

 

 


چند نمونه کمی متفاوت اقتراح ماسک


شاعران برای پویش اقتراح ماسک سنگ تمام گذاشتند. برخی شعرشان را در یک ویدئو برای مخاطب خواندند، برخی برایش تصویرسازی کردند، برخی دیگر بیشتر از یک بیت سرودند. شاعران اهل افغانستان و پاکستان از جمله سید حکیم بینش، احمد شهریار و کمیل قزلباش هم در این پویش شرکت کردند.


دو نمونه متفاوت از شعرهای پویش اقتراح ماسک را اینجا بخوانید:


روزی عقابی


عبدالجبار کاکایی اقتراحی از شعر معروف ناصرخسرو قبادیانی ارائه کرده و البته توضیح داده که چون ماسک قافیه ندارد دست به تحریف قافیه زده است:


روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاسک‌/ بهر طلب طعمه پر و بال بیاراسک
بر بال و پر خود ژل و الکل زد و فرمود / امروز دهان همه‌مان صاف شد از ماسک
پایین‌تر از این گر بپرم از نظر تیز / بینم سرموی وزغی سوخته در جاسک
ناگه ز کمینگاه یکی ناقل پنهان/ زد عطسه تندی و بیفکند بر او راسک
اینش عجب آمد که ز یک بینی کوچک/ این تیزی و این تندی عطسه ز کجا خاسک
بر خاک فرود آمد و با خس خس سینه / لختی نظر خویش گشاد از چپ و از راسک
چون نیک نظر کرد به منقار بلندش /گفتا ز که نالیم؟ به منقار، بزن ماسک مثل سعدی باش


رضا اسماعیلی هم برای کرونا دو رباعی سروده که در کنار قصیده و تک‌بیت و دیگر گونه‌های شعری جای رباعی خالی نباشد.


هشدار! به دوستان خود غم ندهی / بیماری و درد، جای مرهم ندهی
بی‌ماسک مرو ز خانه‌ات بیرون، تا / ای جان! «کرونا» به خلق عالم ندهی
   
«سعدی» که هوای باغ و بستان می‌کرد / در روی زمین سفر فراوان می‌کرد
گر از «کرونا» شنیده بود اوصافی / خود را به حصار خانه زندان می‌کرد!


با اجازه شاعر
چند نمونه از تک‌بیتی شاعران مطرح برای پویش اقتراح ماسک را می‌خوانید که همه آنها با اجازه شاعری که از شعرش بهره گرفته‌اند، سروده و منتشر شده‌اند.


«به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست» / که هر که ماسک نزد از قبیله ما نیست
محمود اکرامی‌فر
   

ناگهان ماسک برانداخته‌ای یعنی چه؟ / مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟
سعید بیابانکی
   
به روز حشر اگر می‌روی به سمت بهشت / دو بسته ماسک ببر احتیاط در این است
علیرضا قزوه
   
دل می‌رود ز دستم، صاحبدلان خدا را / بی‌ماسک و ژل مریضی خواهد شد آشکارا
مجتبی باقی
   
مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم / چرا بی‌ماسک می‌آیی رفیق ناجوانمردم؟
ایمان طرفه
 

 

 


گفت‌وگو با محمود اکرامی‌فر که حدود ۴۰۰ بیت شعر برای اقتراح ماسک سروده است
بی‌ماسک پشیمانم و با ماسک پریشان


 تا دیروز به عنوان شاعر «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد...» می‌شناختیمش اما از حالا به بعد محمود اکرامی‌فر به عنوان رکورددار سرودن شعر برای کرونا هم شناخته می‌شود. اکرامی‌فر که از یاران قدیمی روزنامه جام‌جم است در این گفت‌وگوی کوتاه اشاره می‌کند که چه و چطور شد که از یک تک‌بیت رسید به نزدیک ۴۰۰ بیت شعر برای کرونا و ماسک.


 چه شد که این‌همه شعر برای پویش اقتراح ماسک سرودید؟
شعر کمک بزرگی است برای درونی کردن فرهنگ استفاده از ماسک و این‌طور که طبیبان گفته‌اند گویا ماسک درصد بالایی از انتقال ویروس جلوگیری می‌کند و مانع بیمار شدن افراد می‌شود. به همین دلیل شروع کردم به سرودن. اولین تک‌بیتی براساس یک غزل از حافظ بود با نام زلف آشفته و بعد حس کردم یک تک‌بیت کفایت نمی‌کند. سراغ غزل معروف م‌پرس رفتم و بعد از آن دیگر برای خودم هم جالب و لذتبخش شد و ادامه دادم.


 قصیده بلند بی‌ماسک پشیمانم و با ماسک پریشان چطور سروده شد؟
یک روز که تلویزیون تماشا می‌کردم، آقای حریرچی گفتند که ماسک‌شان را از پارچه پیژامه دوخته‌اند. برایم جالب شد و فکر کردم درباره ماسک شعر بلندی بگویم. سراغ درست کردن ماسک از روسری سوسن و شلوارک ساسان رفتم و رسیدم به ماجرای احتکار ماسک و سلطان ماسک و بقیه موضوعات. در نهایت یک قصیده با حدود ۶۲ بیت سرودم. تازه بعد از این قصیده بود که دیدم هنوز هم جا دارد درباره این موضوع شعر بگویم. رفتم سراغ دیوان حافظ و تقریبا ۲۵۰ مصرع از حافظ برداشتم و مصرع دیگری به آن اضافه کردم.


 برای اقتراح به دیوان حافظ تفأل زدید یا اشعاری که به خاطر داشتید را انتخاب کردید؟
اولش فقط دیوان را گشودم و چند شعر را برداشتم اما برای ۲۵۰ مصرعی که بعد از قصیده‌ام سراغ آنها رفتم، دیوان حافظ را برداشتم و ابیاتی را انتخاب کردم که می‌شد از آنها برای اقتراح استفاده کرد. برخی شعرها جدی و برخی دیگر طنز شده‌اند. هدف این بود که فرهنگ استفاده از ماسک را ترویج کنیم و هر جا که می‌شد از طنز هم بهره برده‌ام.


 چقدر زمان برای سرودن این ابیات صرف کردید؟
از ۲۰ روز پیش که سرودن این شعرها را شروع کردم، در مجموع حدود ۳۰ تا ۴۰ ساعت وقت گذاشتم.

 

گفتنی است محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور با دعوت از شاعران و اهالی ادب سراسر کشور برای پیوستن به پویش ادبی «اقتراح ماسک» از علاقه‌مندان خواسته است تا با اقتراح و سرایش تک بیت با کلید واژه «ماسک» در بسیج همگانی برای حمایت از کادر درمان و رعایت توصیه‌های بهداشتی در مقابله با کرونا همراه شوند. شاعران می‌توانند برای اثرگذاری بیشتر، ابیات را به زبان طنز (طنز عفیف) بسرایند، از ابیات معروف بزرگان ادب فارسی بهره‌مند شوند و در نهایت شعر خود را با هشتگ #اقتراح_ماسک منتشر کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۹ ، ۱۵:۱۸
دبیر محافل

اسماعیل امینی عنوان کرد؛

محافل ادبی با محوریت کتابخانه‌ها در گسترش عدالت فرهنگی مؤثرند

اسماعیل امینی

اسماعیل امینی گسترش محافل ادبی با محوریت کتابخانه‌ها را گامی مؤثر در گسترش عدالت فرهنگی دانست و گفت: کتابخانه‌ها با تشکیل محافل ادبی می‌توانند به کشف، پرورش و شکوفایی استعدادهای ادبی جوان گمنام در نقاط محروم و دوردست کشور کمک کنند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور به نقل از تسنیم،‌ در پی منویات مقام معظم رهبری و توجه ویژه ایشان به شعر و ادبیات و همچنین مطالبه همیشگی ایشان در حمایت از جریان‌های اصیل ادبی، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با همراهی جمعی از فعالان  شعر و ادب اقدام به تشکیل و راه‌اندازی محافل ادبی در سراسر کشور و با محوریت کتابخانه‌های عمومی کرده است.

اسماعیل امینی، شاعر و منتقد ادبی، درباره ضرورت توجه و تقویت محافل ادبی در کشور گفت: متأسفانه طی سال‌های اخیر شاهد نوعی غفلت در توجه به اهمیت محافل ادبی بودیم که این موضوع کم‌کم به اقداماتی پراکنده در فضای مجازی تقلیل یافت که البته هیچ‌گاه نمی‌توانند کارایی محافل ادبی را داشته باشند؛ زیرا اولاً در فضای مجازی هویت بسیاری از افراد شناخته شده نیست و مشخص نیست که چقدر از آثاری که ارائه می‌دهند معتبر و متعلق به خودشان است. دوم اینکه در جلسات محافل به خصوص به صورت حضوری، تبادل تجربه اتفاق می‌افتد.

وی ادامه داد:‌ معمولاً در محافل ادبی یک استاد و بزرگتر حضور دارد که راهنمای سایرین است و علاوه بر انتقال دانش ادبی، منش، اخلاق و آداب هنرمند بودن، شاعر بودن و نویسنده بودن را هم به مخاطبان منتقل می‌کنند. اما در فضای مجازی چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد تشویق و تحسین‌ها محدود به لایک کردن می‌شود که اعتباری هم ندارد.

این منتقد ادبی با ابراز خرسندی از اقدام نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در راه‌اندازی محافل ادبی در استان‌های مختلف با محوریت کتابخانه‌ها گفت: کتابخانه‌های عمومی به دلیل اینکه محل رفت و آمد دوستداران فرهنگ و ادب بوده، از گذشته تاکنون چه به صورت محافل رسمی ادبی و چه به صورت محافل غیررسمی، محل دیدار مولفان با علاقه‌مندان مطالعه، دانش‌آموزان و دانشجویان و سایر مخاطبان بوده است.

امینی ادامه داد: به عنوان مثال جلسات دفتر شعر جوان که با حضور قیصر امین‌پور، ساعد باقری، فاطمه راکعی، محمدرضا عبدالملکیان و سیدحسن حسینی و محمدرضا محمدی‌نیکو راه‌اندازی شده بود از کتابخانه پارک‌شهر آغاز شد. این روند در سال‌های پیش از انقلاب هم به همین شکل بوده که در کتابخانه‌های بزرگ در کنار حلقه‌های کتابخوانی جلسات ادبی تشکیل می‌شد و چهره‌های ادبی بزرگی از دل آنها بیرون می‌آمدند.

وی گسترش محافل ادبی با محوریت کتابخانه‌ها را گامی مؤثر در گسترش عدالت فرهنگی دانست و گفت: ظرفیت ویژه نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در میان دیگر دستگاه‌های فرهنگی باعث می‌شود که اقدامات و ابتکارات این چنینی در گستره جغرافیای وسیع‌تری به وسعت تمام ایران ارائه و اجرا شود؛ چراکه در بسیاری از شهرهای کوچک و مناطق دورافتاده، کتابخانه به عنوان تنها محل فرهنگی آن منطقه، ایفای نقش می‌کنند و بسیار امیدوارم که با پاگرفتن محافل ادبی در کتابخانه‌ها این کاستی بزرگ و غفلتی که طی سال‌های اخیر نسبت به محافل ادبی ایجاد شده بود، جبران شود.

امینی افزود: در بسیاری از مناطق جوان‌هایی را داریم که هم علاقه‌مند به حوزه شعر و ادب هستند و هم توانمندی آن را دارند، اما اغلب به دلیل اینکه کسی برای آنها انگیزه ایجاد نمی‌کند و جایی نیست که از آنها حمایت کند، معمولا پس از مدتی در گیر و دار اشتغالات روزمره آن استعدادشان از بین می‌رود. اما با این اقدام این بچه‌ها می‌توانند در این محافل گردهم بیایند و با طرح‌های انگیزشی از جمله حمایت چهره‌های شاخص استانی و انتشار آثارشان، مورد تشویق قرار بگیرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۰۹
دبیر محافل

به انگیزه راه اندازی پویش ادبی «اقتراح ماسک» توسط محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور/

شعر طنز، خندیدن با قلقلک کلمات

رضا اسماعیلی.jpg

رضا اسماعیلی با ارسال یادداشتی به بهانه راه اندازی پویش ادبی اقتراح ماسک توسط محافل ادبی نهاد کتابخانه های عمومی کشور ضمن تشریح جاذبه، قدرت و توانمندی شعر طنز به ارائه نمونه های موفقی در این زمینه پرداخت.

یکی از خاطرات شیرینی که از دوران تحصیل در مدرسه در ذهن من نقش بسته است، خاطره‌ خوب و به یادماندنی زنگ‌های انشاست.

در دوران مدرسه زنگ انشا برای بسیاری از دانش‌آموزان، زنگ ملال و کسالت بود، زیرا اکثر دانش‌آموزان در نگارش مشکل داشتند و این کار برای آنان جز اعمال شاقه محسوب می‌شد! با این حال ناگریز بودند برای رفع تکلیف و در امان ماندن از عتاب و خطاب معلم، در دفتر خود چند سطری را با هزار رنج و مشقّت به هم ببافند و به نام «انشا» در کلاس بخوانند که انشاهایی از این دست معمولاً با این جملۀ معروف که: «برای همه‌ی ما واضح و مُبرهن است که...» آغاز و به این جمله: «... و این بود انشای امروز من» ختم می‌شد! با موضوعاتی کلیشه‌ای و تکراری از قبیل: تابستان خود را چگونه گذراندید، فصل بهار را توصیف کنید، و یا «علم بهتر است یا ثروت؟» . بدیهی است نوشتن انشاهایی با این موضوعات و خواندن آنها در کلاس، هیچ چنگی به دل نمی ‌زد و جز گرم کردن «بازار خمیازه» به هیچ کاری نمی‌آمد.

من ولی به خاطر علاقه‌ ذاتی به ادبیات ـ بخصوص زنگ انشا ـ با نارضایتی از این وضع، به دنبال راهکاری برای علاقه ‌مند کردن دانش‌آموزان به زنگ انشا و بیرون آوردن کلاس از این رخوت و رکود ملال‌آور بودم. به همین خاطر با انتخاب موضوعات اجتماعی و افزودن چاشنی طنز به آنها، سرانجام موفق شدم کلاس را از پیلۀ بی تفاوتی، ملال و کسالت بیرون بیاورم و آن‌ها را به این درس علاقه‌ مند سازم، به گونه‌ای که هنگام خواندن انشاهای طنز خود، دانش‌آموزان سراپا گوش می‌شدند و با اشتیاق به انشای من دل می‌سپردند و یک شکم سیر می‌خندیدند.

از آن زمان به بعد من به قدرت شگفت‌ «طنز» در نقدِ مقبول مسایل اجتماعی و نفوذ در دل‌ها پی ‌بردم و دانستم که با «معجزه‌ طنز» می ‌توان بر بسیاری از دردها مرهم نهاد، بسیاری از گره‌ها را باز کرد، و بسیاری از پیام‌های انسانی و اخلاقی را در قالبی جذاب و دل ‌پذیر به جامعه ابلاغ کرد.

در روز و روزگار ما نیز بدون هیچ‌ گونه تردیدی ادبیات طنز یکی از مقبول ‌ترین و محبوب ‌ترین گونه‌های ادبی‌ ست که از بیشترین و بالاترین قدرت نفوذ در مردم برخوردار است و به وسیلۀ آن می‌توان به اصلاح بسیاری از امور جامعه پرداخت. استقبال گسترده‌ مردم از فیلم‌ها و سریال‌های کُمدی سینما و تلویزیون از قبیل «دور همی» و «خندوانه» و برنامه‌های طنزی همچون شب‌های شعر «شکرخند» و «در حلقه‌ی رندان» مُهر تأییدی بر این ادعاست.

واقعیت این است که مردم به صورت فطری از چهره‌های طلبکار، عبوس و «عُنق» بیزارند و معمولاً گِرد کسانی حلقه می ‌زنند که نشست و برخاست با آنان باعث انبساط خاطر و بهجت روحی آنان گردد. بی ‌دلیل نیست که ائمه معصومین (علیهم السلام) در روایات و احادیثی که از آنان به یادگار مانده است، این همه به حُسن خلق، گشاده‌ رویی و مُدارا با مردم‌ سفارش کرده‌اند و خوش ‌رویی و تبسم در برخورد با بندگان خدا را از بهترین و بالاترین صدقات دانسته‌اند. علت آن است که برای راه بردن به دل‌های مردم و «امر به معروف و نهی از منکر» آنان، هیچ شیوه‌ای کارآمدتر از استفاده از «زبان طنز» و شوخ ‌طبعی نیست. مردم به صورت فطری دل به نصایحِ شیرین چهره‌های مُتبسم و طنّاز می‌سپارند و نصایح آنان را همچون باقلوا و حلوا شکری روی دست می‌برند.

توجه به این اصل در حکومت داری نیز کار را بر دولت‌ مردان در ادارۀ امور جامعه آسان‌ تر می‌کند. مصداق بارز این امر، برنامه های تلویزیونی حجت الاسلام قرائتی است که با بهره گیری از همین شیوه مردم را پای منبر خویش می‌ نشاند و آنان را با بیانی آمیخته به طنز و شوخ طبعی به مشارکت در اداره‌ امور جامعه و اصلاح امور دعوت می کند. امروز وقتی منبرهای پر رونق حاج آقا قرائتی را به عنوان یک واعظ و گوینده‌ی مذهبی می‌بینیم و علت این استقبال مردمی را بررسی می‌کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که رمز موفقیت این روحانی فرهیخته چیزی جز این نیست که آموزه های قرآنی و نکته های اخلاقی را در قالب طنز و با لهجه ای شوخ طبعانه به مخاطبان خویش عرضه می کند. به راستی زبان طنز چه ویژگی‌هایی دارد که می‌ توان با این زبان مُعجزه کرد و دل‌ها را به تصرف خود درآورد؟ و راز و رمز «جاذبه‌ طنز» در چیست؟

به زعم من، این جاذبه، قدرت و توانمندی را باید در ویژگی‌های زیر جستجو کرد:


 


۱ ـ سادگی و مفهومی بودن

ادبیات طنز، ادبیاتی ‌ساده، مفهومی و بی ‌ادّعاست. فضل فروشی نمی‌کند. اهل تفاخر نیست، و از تجمل و تفنن به دور است. در این گونه‌ ادبی، آرایه‌های کلامی (لفظی و معنوی) تا جایی که مُخلِ معنا نباشند، کاربرد دارند. در این عرصه، شاعر به زبان مردم حرف می‌زند، صراحت لهجه دارد و صادق است، و با زبان طنز به واگویه‌ی دردهای اجتماعی می‌پردازد:

گفتمش: چلوار خواهم، گفت: صادر کرده‌ایم

گفتمش: سیگار خواهم، گفت: صادر کرده‌ایم

گفتم: آغاز زمستان است و نتوان لخت زیست

من کت و شلوار خواهم، گفت: صادر کرده‌ایم

گفتمش: از بهر درس و مشق فرزندان خود

من نوشت افزار خواهم، گفت: صادر کرده‌ایم

گفتمش: کپسول و قُرص و شربت و آمپول و گرد

بهر یک بیمار خواهم، گفت: صادر کرده‌ایم

گفتمش: کز شدت افلاس، بهر خودکُشی

بنده زهرمار خواهم، گفت: صادر کرده‌ایم

گفتمش: ما را بَرد آب و شما را برده خواب

دیده‌ی بیدار خواهم، گفت: صادر کرده‌ایم (۱)

 


۲ ـ غیر انتزاعی و عینی بودن:

در ادبیات طنز، ما با زبان انتزاعی و ذهنی سروکار نداریم. زبان طنز، زبانی غیرانتزاعی و کاملاً عینی است. از همین ‌رو در این گونه‌ی ادبی، مضامین و مفاهیم برای ما کاملاً محسوس و ملموس‌اند. دایره‌ی واژگانی شاعر نیز، همان واژگانی است که در زبان محاورۀ مردم کوچه و بازار کاربرد دارد. زبان طنز، زبانی برای همدلی و به هم رسیدن است و شاعر نیز از این منظر به گزینش کلمات می‌پردازد:

من همان شاعری هستم

که در دربار یعقوب لیث

از کمبود ممدوح، خود را کُشت

من همان عارفی هستم که در حمله‌ی مغول

از بس که تیرخورد جوجه تیغی شد

من همان روشنفکری هستم که در کابینه‌ی نادر

دسته‌ی تبر می‌ساخت

ـ الو ۱۱۸؟ ....

ببخشید؟ کُد ملی من چند است؟ (۲)

 


۳ ـ آموزش «خنده» با قلقلکِ کلمات:

 

طنزپردازان «هنر خندیدن» را با قلقلکِ کلمات به مردم می‌آموزند، و این‌ که: «خنده‌ بر هر درد بی ‌درمان دواست». امروز اکثر روانپزشکان براین نکته متفق‌القولند که بهترین نسخه برای مبارزه با استرس و افسردگی، خنده‌ درمانی است:

به سر کن آن کُله گیس سیاهت، شانه‌اش با من

بده دندان مصنوعی تو کادو، چانه‌اش با من

بپر روی الاغم تا که گردیم از ولایت جیم

مخور تو غصه‌ی جا و مکانش، خانه‌اش با من

برایت می‌خرم کفشی، به رویش چند منگوله

فروشنده اگر قیمت گران زد، چانه‌اش با من

اگر که شُستن رَخت و لباسم مشکلت باشد

خرید یک روبات برقی و یارانه‌اش با من

تو چون لیلی مزن خیلی ز پول و مهریه حرفی

ادای نقش مجنون و دل دیوانه‌اش با من

دُکان کوچکی دارم، ولی بی‌کسب پروانه

به جان من اگر شمعم شوی، پروانه‌اش با من

تو را هرگز نخواهم زد، ولی فرضاً چو دعوا شد

جلو آور رُخت را، سیلی جانانه‌اش با من

اگر خواهی شود غم‌های ما تبدیل بر شادی

ز تو جوک‌های تازه، خنده‌ی مردانه‌اش با من

بگفتا عاقدی: گر سر بگیرد وصلت این دو

تمام خرج محضر یا که دفترخانه‌اش با من! (۳)


 


۴ ـ ترجمه‌ حکمت‌ها به لهجه‌ طنز

طنزپردازان برای ایجاد انبساط خاطر و دمیدن روح نشاط در کالبد جامعه، گاهی با حاضر جوابی شگفت‌آوری، حکمت‌ها را به لهجه‌ی طنز ترجمه می‌کنند تا از این رهگذرـ و به طور غیر مستقیم ـ خواننده را به برداشت و فهم درست از «حکمت» ها هدایت کنند.

برای مثال در شعر زیر، شاعر با هنرمندی و حضور ذهنی قابل ستایش، بیتی حکمت‌آمیز از فردوسی را به زبان طنز ترجمه کرده و در نهایت خواننده را به فهم مغز این حکمت هدایت نموده است. این مؤلفه به خاطر «پارادوکسی» که در خود جای داده است، خود به خود در زبان طنز ایجاد جاذبه می‌کند:

 

شنیدم که توی یکی از بلاد

 زنی، بچه‌ای عینهو شیر، زاد

سرش گُنده و صاحب یال بود

ز وضع زمان فارغ‌البال بود

چو در گوش من خیمه زد این خبر

مرا زود بیتی گذشت از نظر

که فرمود فردوسی پاک‌زاد

«که رحمت بر آن تربت پاک ‌باد»

«زنان را بُوَد بس همین یک هنر

نشینند و زایند، شیران نر»! (۴)


 


۵ ـ ابلاغ پیام‌های اخلاقی با شکرخندِ طنز

آیا تا به حال شده است که هنرمند کاریکاتوریستی چهره‌ی نیم رُخ یا تمام رُخ شما را به صورت کاریکاتور نقاشی کند و شما از او آرزده خاطر گردید؟ فکر می‌کنم در اکثر موارد جواب منفی است. یعنی هیچ کس از دیدن کاریکاتور چهره‌ی خویش بدش نمی‌آید و در مقابل کاریکاتوریست گارد نمی‌گیرد.

انسان موجودی است در اکثر موارد نقدناپذیر که به صورت فطری از «پندشنوی» گریزان و بیشتر به دنبال تأیید و تشویق دیگران است. ولی وقتی زشتی‌های اخلاقی همین انسان به ظاهر سرسخت و نقدناپذیر در آیینه‌ی طنز به تصویر کشیده می‌شود، او در این موضع نه تنها پا به فرار نمی‌گذارد، بلکه با تبسّمی بر لب، عیب خود را می‌بیند و در صدد اصلاح آن برمی‌آید.

به نظر شما فرق این دو روش در چیست؟ در شیوه‌ی اوّل، ما به زبانی جدّی و مستقیم به نصیحت متوسل می‌شویم و در شیوه‌ی دوم، به زبانی غیرمستقیم و طنزآمیز، از همین‌رو حرف ما به دل مخاطب می‌نشیند و بی‌هیچ کدورتی، درصدد اصلاح عیوب اخلاقی خویش برمی‌آید. روح آموزه‌های دینی نیز دلالت بر نصیحت و تذکر غیرمستقیم دارد. تذکری که در شنونده اثر کند و باعث تحول روحی او گردد.

این ویژگی و برتری منحصر به «زبان طنز» است و هیچ هُنر دیگری از چنین کارآمدی و قابلیتی برخوردار نیست. تنها با زبان طنز می‌توان پیام‌های اخلاقی را به شیوه‌ای غیرمستقیم، دلنشین و تأثیرگذار به مخاطب ابلاغ کرد و نتیجه گرفت.

بنابراین شایسته است که برای ابلاغ پیام‌های اخلاقی به انسان‌ها و اصلاح ناهنجاری‌های اخلاقی در جامعه، از این شیوه مدد بگیریم و از ظرفیت‌ها و ظرافت‌های رسانه‌ای به نام «طنز» برای تحقق این مهم، نهایت استفاده را به عمل آوریم:

 

مُختَلِسی پند به فرزند داد

«کای پسر، این پیشه پس از من توراست!»

ما به جهان کیف بسی کرده‌ایم

جانِ پدر! نوبتِ کیف شماست!

 بهر خوراکِ شکمت فکر کن

روز و شب این خیک به نشو و نماست!

 خود به خود اَر قفلِ خزانه شکست

هیچ مخور غصّه، قضا و بلاست!

 زود برو هر چه توانی بچاپ!

غفلت و تاخیر در آن نابجاست!

 گر بدِ تو گفت حسودی، مرنج

رو سرِ خود گیر که بادِ هواست

 دزدت اگر گفت، بگو:تهمت است!

مفسدت اَر خواند، بگو:افتراست!

 غصّۀ پروندۀ خود را مخور

«مردِ غنی با همه کس آشناست!»

 علمِ مُدرنی ست کنون اختلاس

نیک بیاموز که چون کیمیاست

 هر که در این علم شود اوستاد

لایق احسنت و زِه و مرحباست

 وان که از آن غافل و بی ‌بهره شد

از من و تو پاک حسابش جداست

 گیر بیفتد ز پسِ چند ماه

طفلکِ بی‌علم، «اوین» ش سراست!

 بار خودت را که ببستی، برو!

(خاوری) السّاعه نبینی کجاست!؟ (۵)

 


۵ ـ بالا بردن ظرفیت نقدپذیری در جامعه

یکی از مولفه‌های ذاتی طنز «نقد» است. دایره‌ی این نقد نیز به «من» و «تو» و «ما» محدود نمی‌شود، بلکه همه‌ی حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... را در برمی‌ گیرد. در واقع رسالت اصلی طنز بالا بردن ظرفیت نقدپذیری جامعه است: نقد قدرت و حکومت، نقد حاکمان و سیاست‌مداران، نقد سرمایه‌داران و زراندوزان، نقد منافقان و چاپلوسان، نقد آداب و رسوم و سُنت‌های غلط، نقد خرافات، نقد زشتی‌ها و پلشتی‌ها و ...

هنرمندان طنزپرداز، با شاخک‌های حسّاس خود، قبل از وقوع واقعه و آوار فاجعه، با دست گذاشتن بر روی ناهنجاری‌ها و دردهای مُزمن اجتماعی، در گوش اهل درد، زنگ خطر را به صدا در می‌آورند تا متولیان امور جامعه و اصحاب فکر و فرهنگ برای مُقابله با آسیب‌ها و درمان دردها چاره‌ای بیاندیشند.

برخورداری طنز از این مؤلفه، آستانه‌ی تحمل جامعه را در مقابل «نقد» بالا می‌برد و به مسئولین و دولتمردان و همه‌ی آحاد جامعه «نقدپذیری» را می‌آموزد. در واقع طنز می‌خواهد این فرهنگ را در جامعه نهادینه کند که هیچ انسانی در جامعه به طور مطلق مصونیت ندارد و هر انسانی ـ در جایگاه حقیقی و حقوقی خویش ـ هنگامی که دچار لغزش و خطا می‌گردد، باید از سوی وجدان عمومی مورد مؤاخذه قرار گیرد و علاوه بر تحمل کیفر قضایی و قانونی، به اشتباه و خطای خویش اعتراف نماید و فروتنانه از مردم عذرخواهی کند.

و اما در عصر اپیدمی «کرونا» رسالت سنگین تری بر دوش شاعران طنزپرداز برای پیشگیری و مقابله با این بیماری مرگبار قرار گرفته است. در شرایطی که شمار مبتلایان به کرونا در آستانه ۱۵ میلیون قرار گرفته است، و بیش از نیم میلیون نفر از مردم جهان در اثر ابتلا به این ویروس مرگبار جان باخته اند، شاعران طنزپرداز با دستمایه قرار دادن این موضوع و به قصد اصلاح رفتارهای غلط اجتماعی، با سرودن شعر طنز به میدان آمده اند تا به ابلاغ توصیه های بهداشتی و اصلاح رفتار اجتماعی بپردازند.

محمود اکرامی در شعر بلندی با عنوان «سلطان ماسک» که به لهجه شیرین و تاثیرگذار طنز سروده، به نقد رفتار اجتماعی مردم و دولتمردان در عصر کرونا پرداخته است. در پایان، با آرزوی سلامتی برای ملت سربلند ایران و همه مردم جهان - بخصوص مدافعان سلامت و کادر پزشکی – شما را به زمزمه این طنزسروده تامل برانگیز دعوت می کنم. 

این من که خراسانی ام و ساکن تهران
بی ماسک پریشانم و با ماسک پریشان
تاچند پیامک بدهم، گل بفرستم
تا چند به یا تو دهم آب به گلدان
تاکی بنویسم غزلی با دل زخمی
تا کی بنشینم تک و تنها لب ایوان
...

هر چند که دلتنگ  نگاه توام، اما
بی ماسک نیا پیش من ای پسته خندان
بی ماسک نرو سوی اداره، سوی شرکت
بی ماسک نرو پارک، نرو کوچه، خیابان
بی ماسک نرو«هایپر» و «میدان تره بار»
بی ماسک نخر ماست، نخر دوغ، نخر نان
بی ماسک نرو «بوکس»، نرو کُشتی و فوتبال
بی ماسک نرو دشت، نرو کوه و بیابان
هر چند در «این برهه حساس کنونی»
ماسک و ژل و الکل نبُوَد فَتّ و  فراوان
امروز اگر ماسک نداری، نرو بیرون
مجبور شدی، رفتی اگر، هان پسرم، هان
آن صورت مردانه خود را همه ی روز
با هر چه و هر چیزِ دم دست بپوشان
ای ماسک به قربان تو که بی ژل و بوتاکس
چین های مرا کرده ای از آینه پنهان
ای ماسک! عزیز دل من، اهل کجایی؟
در پستوی انبار کِه ای داخل انبان؟
بسیار گران هستی و نایاب، از این رو
شهری ست به دنبال تو ترسیده و ترسان 
ای ماسک کجایی که به دنبال تو چندی است
از خویش هراسانم و از خلق گریزان ... (۶)
 


پانوشت‌ها:

 

۱ ـ ابوالقاسم حالت، روزنامه اطلاعات، ویژه ادب و هنر، شمارۀ ۱۰، ص ۷، پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۷.

۲ ـ اکبر اکسیر، روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷، ویژۀ ادب و هنر، شمارۀ ۱۵، ص ۷.

۳ ـ رضا رفیع، خندۀ جام، روزنامۀ جام‌جم، یکشنبه ۳ آذر ۱۳۸۷، صفحۀ آخر (شمارۀ ۲۴۳۶).

۴ ـ عمران صلاحی، روزنامۀ اطلاعات، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۷، ویژۀ ادب و هنر، شمارۀ ۱۳، ص ۷.

۵ ـ سعید سلیمان پور ارومی

۶- بخشی از شعر بلند محمود اکرامی فر با موضوع ماسک که می توانید در اینجا بخوانید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۲۵
دبیر محافل